آغاز امامت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ جریانات و حوادث ـ جلسه اول

روز شنبه مورخ 29 تیر ماه 1398 حجت الاسلام کاشانی در برنامه زنده تلویزیونی «سمت خدا» شبکه سوم سیما حضور یافتند و پیرامون موضوع «آغاز امامت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ جریانات و حوادث» با محوریت «شرایط روزهای پایانی رسول خدا صلی الله علیه و آله» در این جلسه به گفتگو پرداختند که مشروح این برنامه تقدیم حضورتان می گردد.
ماجرای درآوردن تیر از پای امیرالمؤمنین علیه السلام در حین نماز

آیا قضیه درآوردن تیر از پای حضرت علی(ع) در هنگام نماز صحت دارد؟
معنی جمله «کلّ شیء هالک إلا وجهه»

«کلّ شیء هالک إلا وجهه»؛ گفته اند امام علی(ع) وجه الله است. معنای آن چیست؟
نیروی الهی امیرالمؤمنین علیه السلام

برگرفته از کتاب «تفسیر الفخر الرازی» جزء 21 ص 92
آموزش دعای کمیل به امیرالمؤمنین علیه السلام

اگر اهل بیت(ع)، «خُزّان العلم» هستند پس چرا دعای کمیل را حضرت خضر به امام علی(ع) تعلیم فرمود؟
حدیث کساء از زبان عایشه

برگرفته از کتاب «صحیح مسلم» ج 1 ص 1136 و کتاب ترجمه فارسی «صحیح مسلم» ج 4 ص 163
چرایی کمک نکردن امیرالمؤمنین علیه السلام به عقیل از دارایی شخصی شان

سلام؛ چرا حضرت علی(ع) از دارایی شخصی خود به عقیل کمک نکردند؟
علاقه و دوستی شیطان نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام

آیا شیطان نسبت به امام علی (ع) علاقه و دوستی می ورزد؟
شهادت فرزند شیطان در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام

آیا شیطان فرزندی داشته که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی(ع) به شهادت رسیده باشد؟
انگیزههای مردم برای عبادت خدا از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام

از نظر امام علی(ع)، مردم با چه انگیزههایی خدا را عبادت میکنند؟
اثبات ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام با استناد به واقعه غدیر

آیا خود امام علی(ع) برای اثبات ولایت و امامت خویش به واقعه غدیر استدلال میکردند؟
بررسی دعای «الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ»

«الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ»؛ این حدیث از امام علی(ع)، که آنرا کاملترین دعا دانسته، در چه کتاب قدیمی و کهن آمده است؟
مدح حضرت علی علیه السلام؛ آتش اصفهانی(3)

عاشق اصفهانی از نام آوران عرصه ي شعر و ادب در قرن دوازدهم هجري و از سخن شناسان دوره ي افشاريه و زنديه است.
نامش آقا محمّد و از اهالي شهر اصفهان است. نوشته اند كه در اوايل سلطنت شاه سلطان حسين صفوي به سال 1111 هـ.ق ديده به جهان گشود. شاعري را شغل خود قرار نداده و از اين راه به گذران زندگي نپرداخته است. حرفه ي او خيّاطي بوده و به اين طريق امرار معاش كرده است. بيشتر ايّام را در قناعت و گوشه نشيني گذرانده است. از صاحبان سيم و زر چيزي نطلبيده و جز اندك مواردي در مدح كسي داد سخن نداده است كه اين نكته از محاسن اخلاقي اوست.
«عاشق» با شعراي هم عصر خود، آذر، هاتف، مشتاق، طبيب، درويش عبدالمجيد طالقاني، صهبا و صباحي معاشرت داشته است.
سرانجام «عاشق»، پس از هفتاد سال (يا 74 سال) زندگي، در سال 1181 ق از ديار فاني راهي دار باقي شد. تاريخ فوت او را گويا مجمع الفصحا اشتباه ثبت كرده است. ظاهراً در همان موطن خود يعني اصفهان به خاك تيره چهره گذاشت.
چندین قصیدهی ولایی دارد که قصیدهي ذيل با 57 بيت در مدح حضرت عليّ بن ابيطالب يكي از آنهاست و در ديوان عاشق اصفهاني، ص 6 ـ 404 دیده میشود.
نکته: شاعران متعدّدی با این قافیه و ردیف و در همین وزن عروضی برای اهل بیت علیهمالسّلام خاصّه حضرت امیر عليهالسّلام شعر سرودهاند:
مدح حضرت علی علیه السلام؛ آتش اصفهانی(2)

آتش اصفهانی از شاعران قرن 13 و 14هـ ق است.
نامش میرزا حسن و به نقلي محمّدحسن است. شاعري را با تخلّص «بينوا» شروع كرد و در سالهاي 1320 تا 1330 به «آتش» تغییر داد. سرانجام در 21 ماه رجب 1349ق برابر با 1309ش لب از نوا بست و در گوشهای از تخت فولاد آشیان گزید. سراغ قبر او را در تكيهي فاضل سراب يا همان تكيهي «ملّامهدي جويبارهاي» بايد گرفت.
دیوانش دوبار در سال های 1321 و 1338 به تصحیح استاد جلالالدّين همايي چاپ شد ولي در گذر زمان، كمياب شد و قيمت بالا پيدا كرد تا اين كه در سال 1391 با تصحيح جواد هاشمي «تربت» منتشر شد. این اثر در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شده است. در اين تصحيح، مقدّمهی استاد همايي عيناً مشهود است. سجّاد رسولی نیز بعد از تصحیح فوق، با تصحيح دیگری، این دیوان را توسّط انتشارات اقبال منتشر ساخت.
قصيدهي ذيل كه از اشعار علوي اوست و كمتر ديده شده تقديم ميشود؛ اگر همهي شعر را نميخوانيد، این یک بيت لطیف را بخوانید:
هر كه از كوي تو پا بنْهاد، شد خونش مباح
همچو آهويي كه از طوف حرم آيد برون
یا این بیت که مضمونش با مضمون روایات و احادیث همخوانی دارد:
حضرت صدّيقه را همسر نباشد جز تو كس
تا ابد گر مصطفي را ابن عم آيد برون
و اينك قصيده: