شهادت اصحاب – جون، غلام ابوذر 2

علامۀ مجلسی گوید: امام باقر (ع) از امام سجّاد (ع) روایت کرده که مردم در میدان حاضر میشدند و کشتگان را به خاک میسپردند. پس از ده روز جسد جون را یافته که بوی مشک از آن برمیآمد. رضوان خدا بر او باد! قال المجلسیّ: و روی عن الباقر (ع) عن علیّ بن […]
شهادت اصحاب – جون، غلام ابوذر 1

محمّد بن ابی طالب: جون غلام ابوذر غفاری که سیهفام بود آمادۀ نبرد شد. امام حسین (ع) به او فرمود: از طرف من آزادی. تو در پی ما آمدی تا به عافیت برسی، خود را به راه ما گرفتار مکن. گفت: ای پسر پیامبر! من در دوران خوشی ریزهخوار شما بودم، اینک در سختی رهایتان […]
شهادت اصحاب – یزید بن زیاد (ابو الشعثاء)

ابومخنف به نقل از فضیل بن خدیج گوید: ابو الشعثاء یزید بن زیاد کندی از طایفۀ بنی بهدله، در برابر حسین (ع) زانو زد و صد تیر افکند که جز پنج تیر، هیچکدام بر زمین نیفتاد. وی تیرانداز بود و هر بار که تیر رها میکرد میگفت: منم فرزند بهدله، تکسواران عرجله. امام حسین(ع) نیز […]
شهادت اصحاب – نافع بن هلال 2

طبری گوید: نافع بن هلال، نام خود را بر چوبههای تیرش نوشته بود و با آن تیرهای نشاندار تیر میانداخت و میگفت: «من جملیام، من بر آیین علیام». جز آنان که مجروح شدند دوازده تن از یاران عمر سعد را کشت. آنقدر شمشیر زد تا بازوهایش شکست و اسیر شد. شمر و همراهانش او را […]
شهادت اصحاب – نافع بن هلال 1

خوارزمی گوید: پس از زهیر، نافع بن هلال- یا هلال بن نافع- به میدان رفت. وی به آنان تیر میافکند و تیرهایش خطا نمیرفت. دستانش را حنا زده بود. تیر میانداخت و میگفت: تیر میافکنم، تیرهایی نشاندار، و هراس جان را سودی نمیبخشد. تیرهایی زهرآگین که زمین دشمن را آکنده سازد. آنقدر تیر افکند تا […]
شهادت اصحاب – زهیر بن قین 2

طبری در اینجا اشعاری نقل کرده که زهیر، خطاب به امام حسین (ع) خواند. قال الطّبریّ: و أخذ يضرب عَلَى منكب حُسَيْن و يقول: أقدم هديت هادياً مهديّاً فاليوم تلقى جدّك النّبيّا و حسناً و المرتضى عَلِيّا و ذا الجناحين الفتى الكميّا و أسد اللَّه الشّهيد الحيّا[1] [1]– تاریخ الطبری 3: 328، […]
شهادت اصحاب – زهیر بن قین 1

خوارزمی گوید: پس از او زهیر بن قین به میدان آمد، در حالی که اینگونه رجز میخواند: من زهیرم، پسر قین، با شمشیر از حسین (ع) در برابر شما دفاع میکنم. حسین (ع) یکی از دو سبط پیامبر و از عترت نیکو و پرهیزکار، و زینت و آراستگی است و آن بیشک رسول خداست. با […]
شهادت اصحاب – حبیب بن مظاهر

طبری گوید: حصین بن نمیر بر یاران امام حمله کرد. حبیب بن مظاهر با او رویاروی شد و با شمشیر بر صورت اسبش زد و او از اسب افتاد. یارانش شتافته او را نجات دادند. حبیب، رجز میخواند و خود را حبیب پسر مظاهر، تکسوار نبرد و باوفا و صبور میخواند و گروه خود را […]
شهادت اصحاب – سعید بن عبد الله حنفی

سیّد بن طاووس گوید: هنگام نماز ظهر شد. امام حسین (ع) به زهیر بن قین و سعید بن عبد الله فرمود: همراه با نیمی از یاران باقیمانده جلو بایستند. با آنان نماز خوف خواند. تیری به سوی حسین (ع) آمد. سعید بن عبد الله جلو رفت و همچنان خود را سپر تیرها ساخت تا آنکه […]
شهادت اصحاب -ابو ثمامة صائدی

طبری گوید: پیوسته از یاران امام کشته میشدند و با شهادت هر یک نفر یا دو نفر، آشکار میشد، ولی دشمنان بسیار بودند و هر چه کشته میشدند معلوم نمیشد. ابو ثمامه که چنین دید، به امام عرض کرد: یا ابا عبد الله! میبینم که اینان به تو نزدیک شدهاند. به خدا تا من زندهام […]
شهادت اصحاب -شدّت نبرد

طبری گوید: تا نیمروز، جنگ به شدّت ادامه یافت. سپاه عمر سعد جز از یک ناحیه نمیتوانستند حمله کنند، چون خیمههای یاران امام یکجا و نزدیک هم بود. عمر سعد که چنین دید، کسانی را مأمور کرد تا از چپ و راست حمله کنند تا آنان را به محاصره کشند. سه چهار نفر از اصحاب […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 2

طبری گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری برای نبرد در رکاب حسین (ع) بیرون آمد. رجز میخواند و میجنگید تا آنکه کشته شد. او از یاران امام حسین بود و برادرش در سپاه عمر سعد بود. برادرش صدا زد: ای حسین! ای دروغگو پسر دروغگو! برادرم را گمراه کردی و او را به کشتن دادی. امام […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 1

سیّد بن طاووس گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری بیرون آمد. از امام حسین (ع) اذن طلبید. امام به او اجازۀ میدان داد. نبردی شایسته و مشتاقانه به بهشت نمود. گروه زیادی از حزب ابن زیاد را کشت. هیچ تیری به سوی امام نمیآمد جز آنکه با دستش جلو آن را میگرفت و سینه در برابر […]
شهادت اصحاب – مسلم بن عوسجه

طبری از زبیدی نقل میکند: وقتی عمرو بن حجاج به یاران حسین (ع) نزدیک شد، شنیدند که میگفت: ای کوفیان! در اطاعت و همبستگی باشید؛ در کشتن کسی از دین بیرون رفته و با حاکم مخالفت کرده، تردید نکنید. امام حسین (ع) به وی فرمود: ای عمرو! آیا مردم را بر ضدّ من میشورانی؟ آیا […]