شعر عاشورایی؛ اهلی شیرازی

شیخ محمّد اهلی شیرازی، شاعر قرن 9 و 10 هجری است؛ تاریخ ولادتش را 858 ق و تاریخ رحلتش را 942 ق ثبت کرده‌اند.
قبر اهلی در حافظیّه‌ي شيراز در نزدیك مزار حافظ است.
آثارش عبارتند از: دیوان اهلی شیرازی، رسالهی نغز، فوائد الفوائد، سرّ الحقیقة، رسالة فی العروض، رسالة فی المعمّی، زبدة الاخلاق.
«ديوان اشعار اهلي شيرازي» كه قطور و پرحجم نيز مي‌باشد، به تصحيح و مقدّمه‌ي حامد ربّاني جمع آمده و توسّط انتشارات سنايي يكي دو نوبت در سال‌هاي 1344 و 1369 چاپ شده است.
جناب اهلي، قصايد ولايي كم ندارد ولي مثل برخي ديوان‌هاي ديگر، اشعار مختلف و غزليّات بسيار نمي‌گذارد كه به خوبي به چشم پژوهش‌گران شعر شيعي بيايد. چقدر مناسب است كه بخش اشعار ولايي او مجزّا كار شود.
بگذريم؛ اين شعر، قصيده (قصيدهواره) است و 30 بيت دارد و به اقتفای بند دوم از ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی سروده شده است.
یکی از تألیفات این جانب (جواد هاشمی «تربت») کتابی است با نام «به عیّوق می‌رسد» كه به بازتاب بند دوم محتشم كاشاني در شعر عاشورايي پرداخته و شعر اهلی، يكي از 128 اثري است كه در آن كتاب آمده است. این اثر توسّط انتشارات محمل در سال 1395 منتشر شده است.

شعر عاشورایی؛ آشوب آشتیانی

میرزا علی خان آشتیانی؛ متخلّص به آشوب و ملقّب به ادیب خلوت از شاعران قرن 13 و 14 هجری است.
ولادت او در سال 1285 ق و رحلتش در سال 1337 ق بوده است. محلّ دفنش بر ما معلوم نشد.
آثار: تاریخ شعرای معروف ایران، چهارده بند از ادب (شعر)، تبریك نامه (شعر)، چهارده بند در مصیبت خامس آل عبا (شعر)، تاریخ علم حساب اسلامی ایران، قاموس واژه های فارسی، تصحیح «ترجمه ی نهج البلاغه» كه اصل آن از دیگری بوده، وطنیّات (شعر) حیف که هنوز دیوانی از او ندیده ام. یکی از تألیفات این جانب (جواد هاشمی «تربت») کتابی است با نام «به عیّوق می‌رسد» كه به بازتاب بند دوم محتشم كاشاني در شعر عاشورايي پرداخته و شعر آشوب يكي از 128 اثري است كه در آن كتاب آمده است. این اثر توسّط انتشارات محمل در سال 1395 منتشر شده است.
شعر ذیل، بند دوم از تركيب بند (14 بند) اوست و 13 بيت دارد:

شعر عاشورایی؛ آذر خراسانی

غلام‌رضا آذر حقيقي فرزند محمّدولي متخلّص به «آذر» در سال 1280 ه‍ . ش در قريه‌ي كاهو از بلوك گلمكان در هشت فرسنگي مشهد متولّد شد.
«آذر» طبعي روان داشت و در ساختن نوحه‌هاي سينه‌زني داراي مهارت بود؛ از اين رو در مدايح و مراثي آل عصمت علیهم السلام آثار بسياري دارد. مجموعه اشعار و نوحه‌هايش در زمان حیات در 5 مجلّد و در قطع رقعی انتشار يافت و بارها تجديد چاپ شد.
تجمیع و تدوین اشعار او با عنوان «دیوان آذر خراسانی» به اهتمام سيّد محمّد رستگار و با حواشی و مقدّمه‌ي جواد هاشمي «تربت» توسّط انتشارات آرام دل در دست چاپ است.
وي در روزهای آغازین فروردين 1360 ه‍ . ش دار فاني را به سوي ديار باقي وداع گفت و بدنش در حرم حضرت ثامن الائمّه علیه السلام در صحن آزادي به خاک سپرده شد.
او در حوزه‌ي شعر عاشورايي مثنوی بسیار بلندی در وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» دارد كه در تصحيح اخير ديوانش «آذرستان» ناميده شده است.
در اين مجال به يكي از غزل‌هاي عاشورايي او مي‌نگريم كه وزن عروضي‌اش از اوزان نسبتاً جديد در ادبيّات فارسي است. توجّه خواهيد كرد كه قافيه‌هاي دروني در اين وزن دوري به زيبايي مضاعف شعر كمك كرده است:

شعر عاشورایی؛ اختر طوسی

میرزا عبّاس‌علی اختر طوسی، متخلّص به «اختر» که گاهی تخلّص را «اختر توسی» آورده است، از شعرای قرن 13 و 14 هجری است.
وی در سال 1268 ه‍ . ق در خراسان به دنیا آمد. از کودکی به تحصیل علوم پرداخت و در فارسی و عربی و خوش‌نویسی مهارت یافت و شاعري را از جوانی آغاز كرد. ‌گفته‌اند عمرش را در قناعت به سر برد و مجرّد زیست.
مسافرت‌هایی به شهرهای شیراز، اصفهان، تهران، مکّه، مدینه و عتبات داشته است ولی در اواخر عمر به زادگاهش مشهد بازگشت و به خدمت آستان قدس رضوي علیه السلام درآمد. برادر کوچک‌ترش نیز شاعر بوده و «راقم» تخلّص می‌کرده.
«گلزار حسینی» مجموعه‌اشعار «اختر» است که شامل مدایح و مراثی حضرات معصومین علیهم السلام است. این اثر غیر از چاپ سنگي در قطع رحلي، دوبار در قطع وزيري چاپ شده است:
انتشارات اسلاميّه؛ تهران؛ ذيقعده 1377 ق.
انتشارات شركت مطبوعات؛ اصفهان؛ بي‌تا.
اختر توسی عاقبت در سال 1334 ه‍ . ق در مشهد مقدّس از دنیا رفت و در حرم مطهّر رضوی علیه السلام به خاک سپرده شد.
یکی از تألیفات این جانب (جواد هاشمی «تربت») کتابی است با نام «به عیّوق می‌رسد» كه به بازتاب بند دوم محتشم كاشاني در شعر عاشورايي پرداخته و شعر اختر، يكي از 128 اثري است كه در آن كتاب آمده است. این اثر توسّط انتشارات محمل در سال 1395 منتشر شده است.
شعر ذیل، غزل است و 12 بيت دارد:

شعر عاشورایی؛ آتش اصفهانی(2)

آتش اصفهانی از شاعران قرن 13 و 14هـ ق است.
سال تولّدش را 1284 يا 1386 قمری و زادگاهش را اصفهان نوشته‌اند. شاعري را با تخلّص «بي‌نوا» شروع كرد و در سال‌هاي 1320 تا 1330 به «آتش» تغییر داد. سرانجام در 21 ماه رجب 1349ق برابر با 1309ش خاموش شد و در قبرستان تخت فولاد (تكيه‌ي فاضل سراب يا همان تكيه‌ي ملّا‌مهدي جويباره‌اي) آرمید.
چاپ سنگی دیوانش در قطع رقعی، دوبار در سال های 1321 و 1338 به تصحیح استاد جلال‌الدّين همايي بوده تا پس از گذشت نیم قرن در سال 1391 به تصحيح جواد هاشمي «تربت» در قطع وزیری منتشر شد. این اثر در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شده است. در اين تصحيح، مقدّمه‌ی استاد همايي عيناً مشهود است. سجّاد رسولی نیز بعد از تصحیح فوق، با تصحيح دیگری، این دیوان را توسّط انتشارات اقبال منتشر ساخت.
آتش اصفهانی در حوزه‌ي شعر عاشورايي غير از چند غزل، دو ترکیب‌بند نیز دارد و جالب اين كه هيچ كدام در وزن عروض تركيب‌بند محتشم كاشاني نسيت. تركيب‌بند زير یکی از آن دو می‌باشد كه گويا ناقص است و سه بند دارد و در سال 1342 ق سروده شده است:

شعر عاشورایی؛ آتش اصفهانی(1)

آتش اصفهانی از شاعران قرن 13 و 14هـ ق است.
سال تولّدش را 1284 يا 1386 قمری و زادگاهش را اصفهان نوشته‌اند. شاعري را با تخلّص «بي‌نوا» شروع كرد و در سال‌هاي 1320 تا 1330 به «آتش» تغییر داد. سرانجام در 21 ماه رجب 1349ق برابر با 1309ش خاموش شد و در قبرستان تخت فولاد (تكيه‌ي فاضل سراب يا همان تكيه‌ي ملّا‌مهدي جويباره‌اي) آرمید.
دیوانش چندین بار چاپ شده است كه در نوشته‌هاي پيشين بدان‌ها اشارت شده و در اين جا صرف نظر مي‌شود.
آتش اصفهانی در حوزه‌ي شعر عاشورايي غير از چند غزل، دو ترکیب‌بند هم دارد و جالب اين كه هيچ كدام در وزن عروض تركيب‌بند محتشم كاشاني نسيت. تركيب‌بند زير یکی از آن دو می‌باشد؛ شاعراني چون ميرزا محمود سرخوش، ساكت اصفهاني و غمگين اصفهاني هم، تركيب‌بندهاي عاشورايي با همين وزن و همين قافيه و رديف‌ها دارند كه تذكرةالشّعراي محمّدعلي عارفچه به برخي از آنان اشاره دارد. اين تذكره، سه بند از تركيب‌بند ذیل را نيز آورده كه اختلاف واژگان در پانوشت با «تع» نقل مي‌شود:

مباهله؛ غمگين اصفهاني

در ميان شعراي شيعي، دو برادر از اصفهان داريم كه از شاعران شيعي‌اند: غمگين اصفهاني و ذوقي اصفهاني. هر دو در حوزه‌ي شعر ولايي صاحب اشعاري فاخرند. ديوان هر دو چاپ شده البتّه امروزه كم‌تر پيدا مي‌شود.
غمگين در سال 1280 قمري به دنيا آمد و در سال 1355 قمري درگذشت و در تخت فولاد به خاك سپرده شد.
در تاريخ ادبيّات، شعر با موضوع مباهله كم است ولي اين توفيق، رفيق شاعر مورد بحث ما شده است. قصیده‌ي زير از «غمگين» است كه در صفحات 103 و 104 چاپ شده است. عنوان قصيده در ديوان وي چنين است: «ذیل به مناسبت روز مباهله به طور ارتجال و اختصار سروده شده».
دقّت داريد كه قوافي به تناسب واژه‌ي «مباهله»، چقدر مشكل انتخاب شده كه به گفته‌ي خودش ارتجالي نيز سروده و الحق خوب از عهده برآمده است:

مدح حضرت علی علیه السلام؛ آتش اصفهانی(3)

عاشق اصفهانی از نام آوران عرصه ي شعر و ادب در قرن دوازدهم هجري و از سخن شناسان دوره ي افشاريه و زنديه است.
نامش آقا محمّد و از اهالي شهر اصفهان است. نوشته اند كه در اوايل سلطنت شاه سلطان حسين صفوي به سال 1111 هـ.ق ديده به جهان گشود. شاعري را شغل خود قرار نداده و از اين راه به گذران زندگي نپرداخته است. حرفه ي او خيّاطي بوده و به اين طريق امرار معاش كرده است. بيشتر ايّام را در قناعت و گوشه نشيني گذرانده است. از صاحبان سيم و زر چيزي نطلبيده و جز اندك مواردي در مدح كسي داد سخن نداده است كه اين نكته از محاسن اخلاقي اوست.
«عاشق» با شعراي هم عصر خود، آذر، هاتف، مشتاق، طبيب، درويش عبدالمجيد طالقاني، صهبا و صباحي معاشرت داشته است.
سرانجام «عاشق»، پس از هفتاد سال (يا 74 سال) زندگي، در سال 1181 ق از ديار فاني راهي دار باقي شد. تاريخ فوت او را گويا مجمع الفصحا اشتباه ثبت كرده است. ظاهراً در همان موطن خود يعني اصفهان به خاك تيره چهره گذاشت.
چندین قصیده‌ی ولایی دارد که قصیده‌ي ذيل با 57 بيت در مدح حضرت عليّ ‌بن ‌ابي‌طالب يكي از آن‌هاست و در ديوان عاشق اصفهاني، ص 6 ـ 404 دیده می‌شود.
نکته: شاعران متعدّدی با این قافیه و ردیف و در همین وزن عروضی برای اهل بیت علیهم‌السّلام خاصّه حضرت امیر عليه‌السّلام شعر سروده‌اند:

مدح حضرت علی علیه السلام؛ آتش اصفهانی(2)

آتش اصفهانی از شاعران قرن 13 و 14هـ ق است.
نامش میرزا حسن و به نقلي محمّدحسن است. شاعري را با تخلّص «بي‌نوا» شروع كرد و در سال‌هاي 1320 تا 1330 به «آتش» تغییر داد. سرانجام در 21 ماه رجب 1349ق برابر با 1309ش لب از نوا بست و در گوشه‌ای از تخت فولاد آشیان گزید. سراغ قبر او را در تكيه‌ي فاضل سراب يا همان تكيه‌ي «ملّا‌مهدي جويباره‌اي» بايد گرفت.
دیوانش دوبار در سال های 1321 و 1338 به تصحیح استاد جلال‌الدّين همايي چاپ شد ولي در گذر زمان، كمياب شد و قيمت بالا پيدا كرد تا اين كه در سال 1391 با تصحيح جواد هاشمي «تربت» منتشر شد. این اثر در سال 1395 نیز توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شده است. در اين تصحيح، مقدّمه‌ی استاد همايي عيناً مشهود است. سجّاد رسولی نیز بعد از تصحیح فوق، با تصحيح دیگری، این دیوان را توسّط انتشارات اقبال منتشر ساخت.
قصيده‌ي ذيل كه از اشعار علوي اوست و كمتر ديده شده تقديم مي‌شود؛ اگر همه‌ي شعر را نمي‌خوانيد، این یک بيت لطیف را بخوانید:
هر كه از كوي تو پا بنْهاد، شد خونش مباح
هم‌چو آهويي كه از طوف حرم آيد برون

یا این بیت که مضمونش با مضمون روایات و احادیث هم‌خوانی دارد:
حضرت صدّيقه را همسر نباشد جز تو كس
تا ابد گر مصطفي را ابن عم آيد برون

و اينك قصيده:

مدح حضرت علی علیه السلام؛ آتش اصفهانی(1)

عاشق اصفهانی از نام آوران عرصه ي شعر و ادب در قرن دوازدهم هجري و از سخن شناسان دوره ي افشاريه و زنديه است.
نامش آقا محمّد و از اهالي شهر اصفهان است. نوشته اند كه در اوايل سلطنت شاه سلطان حسين صفوي به سال 1111 هـ.ق ديده به جهان گشود. شاعري را شغل خود قرار نداده و از اين راه به گذران زندگي نپرداخته است. حرفه ي او خيّاطي بوده و به اين طريق امرار معاش كرده است. بيشتر ايّام را در قناعت و گوشه نشيني گذرانده است. از صاحبان سيم و زر چيزي نطلبيده و جز اندك مواردي در مدح كسي داد سخن نداده است كه اين نكته از محاسن اخلاقي اوست.
«عاشق» با شعراي هم عصر خود، آذر، هاتف، مشتاق، طبيب، درويش عبدالمجيد طالقاني، صهبا و صباحي معاشرت داشته است.
سرانجام «عاشق»، پس از هفتاد سال (يا 74 سال) زندگي، در سال 1181 هـ. ق از ديار فاني راهي دار باقي شد. تاريخ فوت او را گويا مجمع الفصحا اشتباه ثبت كرده است. ظاهراً در همان موطن خود يعني اصفهان به خاك تيره چهره گذاشت.
چندین قصیده‌ی ولایی دارد که قصیده‌ي ذيل با 39 بيت در مدح حضرت عليّ ‌بن ‌ابي‌طالب يكي از آن‌هاست و در ديوان عاشق اصفهاني، ص 9 ـ 418 دیده می‌شود.

مدح: عبدالعلی نگارنده

عبدالعلی نگارنده كه ابتدا «سرباز» و بعد «نگارنده» تخلّص مي‌كرد از شاعران معاصر است.
او در سال 1278 هـ ش در اصفهان متولّد شد. با گذشت 30 سال و 2 ماه از خدمت در ارتش، در اوّل ارديبهشت 1336 هـ ش با درجه‌ي سرگردي بازنشسته بود.
سرانجام در يكي از روزهاي پاييزي سال 1347 شمسي مطابق با 1388 قمري از دار فاني، راهي ديار باقي شد و در ابن بابويه در بخش مسجد ماشاءالله به خاك آرميد.
بعد از گذشت چهل و اندی سال از درگذشت او، دیوان کامل اشعارش به همّت جواد هاشمی «تربت» و مقدّمه‌ي محمّدرضا حكيمي توسّط انتشارات آرام دل در سال 1392 چاپ شد و در تهران با حضور شاعران ولایی رونمایی شد. در این جلسه، غیر از شعرای تهران، خانواده‌ی سرگرد نگارنده و نيز دوستان اين شاعر از مشهد و نیز برخی اهالي شعر و سخن از قم و کاشان حضور داشتند.
اين شعر زيبا با وزن عروضي خاص كه كم‌تر هم ديده شده به خطّ شاعر در پشت جلد كتاب مذكور مشهود است. در نسخه ي خطّي شاعر، زير عنوان شعر نوشته شده است: فَعْلُن فَعَلُن فَعْلُن فعول:

مدح نجف اشرف و مدح حضرت علي؛ طبیب اصفهانی

غمش در نهان خانه ي دل نشيند
به نازي كه ليلي به محمل نشيند
بيت بالا شناسنامه ي ادبي «طبيب اصفهانی» است. او شاعر و طبيب قرن 12 هجري است. نامش ميرزا عبدالباقي و از سادات موسوي اصفهان بوده كه سلسله ي سيادتش به واسطه ي امام زاده حمزه به حضرت امام موسي بن جعفر الكاظم ميرسد.
تاريخ تولّدش را در سال 1127 در دارالسّلطنه ي اصفهان نوشته اند. نياكان وي در زمان شاه عبّاس اوّل صفوي از فارس به اصفهان كوچيدند و در آن شهر مسكن گزيدند. پدرش ميرزا محمّد رحيم، حكيم باشي شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي بود.
خود او هم مدّتي طبيب و نديم نادر شاه افشار بوده و بعد از درگذشت نادر، مدّتي طبابت و رفاقت كريم خان زند را اختيار كرد. از شعرايي بوده كه براي دل خويش شعر سروده است.
تاريخ درگذشت او اقوال گوناگون دارد كه ظاهراً اصحّ اقوال، سال 1171 ميباشد كه به این ترتیب 44 سال عمر کرده است. قبر طبيب، در تخت فولاد اصفهان، رو به لسان الارض واقع شده است. در دور سنگ به خط نستعليق، اشعاري از صهباي قمي حك شده كه حاوي مصراع تاريخ فوت طبيب است: «بزم جنّت منزل آن زبده ي سادات باد!». در وسط سنگ نيز عباراتي به خطّ ثلث، چشم نوازي ميكند. اخيراً سنگي نيز به طور عمود بر سنگ مزار قبلي وي نصب كرده اند.
ديوان «طبيب اصفهاني»، گويا با سه تصحيح گوناگون در بازار نشر، راه يافته و به چاپ رسيده است:
1 – اسماعيل شاهرودي.
2 – حسين مظلوم «كيفر».
3 – مجتبي برزآبادي فراهاني با مقدّمه و رساله اي در شرح حال توسطّ كيوان سميعي.
«طبیب» تشرّفي به نجف اشرف داشته و به زيارت مرقد مطهّر حضرت اميرالمؤمنين نائل آمده كه در قصيده اي به آن اشاره دارد. در این نوشتار، همین شعر مذکور مورد توجّه ماست:

ذيحجّه و مدح حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امير علیه السلام: صبوری گیلانی

سیّدباقرخان (میرزا باقرخان) مشهور به «حكیم صبوری» و معروف به «مدیرالاطبّا» از شاعران قرن 13 و 14 هجری است. شهرت او را گاه «صبورى رشتی» و گاه «صبورى گیلانی» ثبت کرده‌اند.
«صبورى» در سال 1265 ق در رشت در محلّه‌ی زیر كوچه متولّد شد و سرانجام در سال 1312 ق با سقوط از درشكه بدرود حيات گفت. به نقلی همان موقع و به قولی سه روز بعد درگذشت. پیكرش برای تدفین به نجف اشرف انتقال یافت و در آن سرزمین به خاك سپرده شد.
دیوانش به كوشش هادي جلوه یك بار در سال 1334 هـ ش و دیگربار در سال 1357 هـ ش منتشر شده ولی با تحقیق جامع‌تری به تصحيح جواد هاشمي «تربت» در سال 1391 (همراه با دیوان دانش گیلانی) منتشر و در سال 1395 (به صورت مجزّا) توسّط انتشارات محمل تجدید چاپ شد. البتّه عین مقدّمه‌هایی که دیگران بر چاپ قبلی دیوان نوشته بودند، در چاپ مذكور موجود است.

اين قصيده با توصيف هلال ماه ذيحجّه آغاز مي‌شود و پس از مطالبي پيرامون اعمال حج، وارد مدح كسي مي‌شود كه حذف شد و بعد به مدح حضرت رسول اكرم (صلّي الله عليه و اله) و حضرت امير (عليه السّلام) مي‌پردازد:

گزیده‌اي از قصیده (متن كامل در ديوان صبوري گيلاني آمده):

توصیف کعبه و مدح حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) : صائب تبريزي

میرزا محمّدعلی «صائب تبریزی» از شاعران بزرگ شيعي در قرن 11 است. او در یک جمله «تبریزی المولد و اصفهانی الموطن و المدفن» است.
وي به استناد گفته‌ی استاد محمّد قهرمان «در حدود سال 1000 هجری در تبریز زاده شد». تاریخ صحیح درگذشت او را باید یکی از دو سال 1086 یا 1087 دانست؛ با تحقیق مبسوطی که در کتاب «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» مندرج است، سال 1087 پذیرفته‌تر خواهد بود.
قصيده‌ي ذيل كه از اشعار علوي اوست و به برخي كتب جمع‌آوري راه يافته تقديم مي‌شود؛ اگر همه‌ي شعر را نمي‌خوانيد به اين دو بيت و اين دو نكته توجّه كنيد:
صائب تبريزي خطاب به بيت‌الله الحرام می‌گويد: اي كعبه! هيچ تعريفي براي تو سزاوارتر از اين نمي‌بينم كه بگويم زادگاه حضرت علي عليه‌السّلام هستي:
هيچ تعريفي تو را زين بِه نميدانم که شد
در تو پيدا، گوهر پاک «اميرالمؤمنين»
به استناد روايات از جمله کلام حضرت امام صادق عليه‌السّلام، لقب اميرالمؤمنين، مختصّ حضرت عليّ بن ابيطالب عليهماالسّلام است و بس؛ لذا هيچ کس ـ نه قبل از او و نه پس از او ـ سزاوار نيست به اين نام ناميده شود و اين اعتقاد شيعه به زيبايي در شعر اين شاعر شيعي نمودار شده است.
چون لباسِ کعبه بر اندامِ بت، زيبنده نيست
جز تو بر شخص دگر، نام «اميرالمؤمنين»

اینک متن قصیده: