کتابشناسی ائمه اطهار(علیه السّلام)

شناخت و تحقیق درباره زندگانی ائمه معصومین(ع)، متوقف بر شناخت منابع و آثاری است که به شرححال و بیان تاریخ آن بزرگواران پرداختهاند. این منابع به دستههای مختلفی قابل تقسیم است و هر کدام ویژگیهای خود را داراست. مقاله حاضر به بیان این دستهها و خصوصیات هر یک پرداخته و کتابهایی را که به طور خاص و یا به مناسبتی از تاریخ ائمه سخن گفتهاند، معرفی میکند. این کتابها اعم از آثار شیعه و سنی و نیز اعم از منابع دست اول و مطالعات و تحقیقات جدید میباشد.
مقتل نگاری شیعیان (از آغاز تا پایان قرن پنجم هجری)

تأکید قرآن بر توجه به تاریخ و عبرت آموزی از آن سبب توجه مسلمانان به علم تاریخ و تاریخ نگاری گردید. تاریخ نگاری اسلامی در آغازین مرحله خود با سیره نگاری رونق گرفت. شیعیان نیز با وجود همه موانع، سعی خود را به کار بسته و علاوه بر نگارش سیره، در دیگر گونه های تاریخ نگاری از جمله مقتلنگاری نیز تلاش کردند و آثار با ارزشی را به وجود آوردند. کتاب های مقتلنگاری شیعیان، بیشتر بیان شرح حال شهادت امامان معصوم و شخصیتهای برجسته شیعه از جمله حجر بن عدی است. این نوشتار تلاش دارد تا با مراجعه به منابع فهرست نویسی شیعیان از جمله نجاشی، شیخ طوسی و دیگران به گردآوری و بیان شرح حال و شخصیت مقتل نگاران شیعه از آغاز تا پایان قرن پنجم هجری بپردازد.
احساسات ضد اخباریگری در بین علمای عصر قاجار با تأکید بر محمدباقر خوانساری (متوفی 1313ق)

اختلاف نظر بین دو مکتب فقهی اخباری و اصولی پیش از آن که در سده13هـ. ق به پایان رسد، از چالشی دنباله دار بین دو نحله از قرون 11و 12 شروع شده بود. در این روند پیوستگی های سببی و نسبی بین روحانیون اصولی به تقویت مقام مجتهدان و اتحاد آنها علیه دیدگاه روحانیون اخباری منجر شد. این مقاله تلاش دارد تا با پیگیری قرابتهای موجود بین علمای دینی و مطالعه موردی میرزا محمدباقر خوانساری به تحلیلی در باره علل گرایشهای ضد اخباری در میان روحانیت عصر قاجار بپردازد. واکاوی گفتارهای ضد اخباری کتاب روضات الجنات خوانساری و بررسی پیوندهای نسبی نویسنده این اثر فقهی با دیگر معارضان اخباریه کوششی است که نویسنده مقاله آن را سرلوحه تحقیق خویش قرار داده است.
مرجئه

آیا ایمان و اسلام کار دل است و یا کار اندام آدمی؟ پاسخ به این پرسش از قرن چهارم تا امروز چنین است که اسلام هم به نیت بستگی دارد و هم به عمل. اما در سه قرن اول هنوز این پرسش، پاسخی روشن نیافته بود، وعیدیان یا بیمدهندگان میگفتند اسلام هیچ ربطی به نیت دل ندارد هر کس آداب و رسوم و مقررات را به مورد اجرا نهد مسلمان است و آن کس که در گوشهای از آن سهلانگاری ورزد کافر مطلق است و خونش هدر میباشد. این گونه سخت گیریها واکنشهایی در پی داشت. مرجئه به عنوان یکی از اولین جریانهای مذهبی سیاسی جهان اسلام در واکنش به تعصبات و سخت گیریهای خوارج و اختلاف آنها با شیعه و موارد دیگر ی که در این مقاله بدان اشاره شده بوجود آمد. این مقاله چگونگی شکل گیری مرجئه و اعتقادات و نیز سرانجام این فرقه را بررسی میکند.
در تکاپوی تأسیس حکومت دینی: بررسی تاریخی زمینهها و دلایل برآمدن و براندازی نهضت دارالارقم در مالزی

پیشینه روند اسلامگرایی در سرزمینهای آسیای جنوب شرقی اغلب به دهههای نخست قرن بیستم میلادی، یعنی دوران مبارزات استقلالطلبانه مسلمانان بر ضد استعمارگران اروپایی برمیگردد. در بیشتر این سرزمینها به دلیل روی کار آمدن حکومتهای غیردینی پس از کسب استقلال سیاسی، مبارزات اسلامگرایان همچنان ادامه یافت و در قالب جنبشهایی اسلامی با هدف تأسیس حکومت اسلامی نمایان شد. یکی از مهمترین و اثرگذارترین این جنبشها، نهضت دارالارقم مالزی است که در دوران حیات خود ضمن اثرگذاری بر رشد اسلامگرایی در منطقه جنوب شرق آسیا، کوشید با احیای سبک زندگی پیامبر(ص) و دوران صدر اسلام، الگوی نوینی از یک حکومت اسلامی ارائه دهد. این نوشتار با تکیه بر پژوهشهای دستِ اول در این حوزه، کوشیده است سیر تحولات و فعالیتهای نهضت دارالارقم برای تأسیس حکومت دینی در مالزی، نقش و جایگاه این نهضت در توسعه روند اسلامگرایی در مالزی و کشورهای همسایه آن، و سرانجام چرایی براندازی آن از سوی حکومت مالزی را بررسی کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نهضت دارالارقم با هدف ایجاد حکومتی اسلامی و حفظ هویت اسلامی مسلمانان مالزی در مقابل تغییرات حاصل از توسعه اقتصادی و سکولارسازی ساختار سیاسی حاکم شکل گرفت و سرانجام به دلیل تبدیل شدن به تهدیدی سیاسی برای حکومت مالزی و ترویج برخی عقاید انحرافی، از سوی حکومت این کشور منحل شد.
سیاستهای مذهبی و وضعیت علمی و آموزشی شامات(از اتابکان زنگی تا پایان ممالیک)

رشد جریانهای شیعی همواره یکی از دلنگرانیهای حکومتها در منطقه راهبردی شامات ـ شامل سرزمینهای فعلی سوریه، لبنان، فلسطین و اردن ـ از قرون نخست اسلامی به این سو بوده است. حاکمان این منطقه از زمان اتابکان زنگی (521ـ624هـ.ق) تا پایان عصر ممالیک (650ـ922هـ.ق) بخشی از سیاست خود برای تقویت مذاهب اهلسنت را در قالب مدرسهسازی دنبال کردند. این امر به رشد علوم نقلی و ـ به دلیل فقدان پویایی لازم ـ به رواج سلفیگری انجامید. در این دوره زمانی، شیعیان نیز با استفاده از همین روش مدرسهسازی توانستند زمینه رشد اندیشههای شیعی و گسترش آن در مناطق دیگر را فراهم آورند. این نوشتار در پی آن است با واکاوی منابع دست اول تاریخی، سیاستهای مذهبی و سپس وضعیت علمی و آموزشی شامات را در این مقطع زمانی بررسی کند.
جایگاه سیاسی امارت در همگرایی جامعه و حکومت ایرانی در دوره اسلامی

امارت به عنوان ساختاری سیاسی در ایران دوره اسلامی، که از وجوه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز برخوردار بود، با بهرهگیری از بسترهای نوظهور پس از اسلام و با به کارگیری سنتهای سیاسی ایرانی، انسجامی را که لازمه یک سازمان سیاسی وحدتبخش بود در جامعه ایرانی تحقق بخشید. این نوشتار با در نظر داشتن سهم امارتهای سامانی، غزنوی و آلبویه در استمرار هویت ایرانی و بهرهگیری کارآمد از سنتهای سیاسی پیشین ایران، بر آن است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی معمول در پژوهشهای تاریخی به این پرسش مهم پاسخ دهد که این امارتها چه اثری در تحقق نظام سلطنت با رویکرد ایرانی ـ اسلامی داشتهاند؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که همگرایی سیاسی و اجتماعی ایران دوران اسلامی و کوشش ایرانیان برای استمرار بخشیدن به هویت خویش، برآمده از عملکرد آگاهانه نظامهای امارتی مذکور بود و امیران این عصر، میانپرده تاریخ ایران تا زمان تکوین نظام سلطنتی با رویکرد ایرانی ـ اسلامی را به خوبی پوشش دادهاند.
ساختار و گونههای نهادهای علمی و آموزشی افریقیه در عصر بنوحفص (625ـ941ق)

بنوحفص (625ـ941ق) که ابتدا به عنوان والی دولت موحدین (515ـ668ق) بر تونس فرمان میراندند با زوال موحدین، اعلام استقلال کردند و ابوزکریای اول (625ـ647ق) با انتخاب شهر تونس به عنوان پایتخت افریقیه، اداره امور این سرزمین را به دست گرفت. در این زمان، حمله مغول در شرق، ادامه جنگهای صلیبی در مصر و شام، سقوط تدریجی اندلس به دنبال نبرد عقاب (609ق) و آشفتگی مغرب اقصی در آستانه استیلای بنی مرین (614ـ869ق) باعث کندی حرکت علمی و رکود مراکز و نهادهای آموزشی جهان اسلام شده بود. استقرار دولت بنوحفص و تأمین امنیت منطقه تونس و حمایت امرای بنوحفص و اختصاص اوقاف، زمینهساز مهاجرت دانشمندان از اندلس و سایر نقاط جهان اسلام به افریقیه شد که گسترش علوم و معارف اسلامی، راهاندازی کتابخانههای غنی، تأسیس نهادهای آموزشی و بالندگی جامع زیتونه و مدرسه شماعیه را به دنبال داشت. این نوشتار گذشته از ارائه گزارشی تاریخی در این باره، به اصول و مبانی آموزش حفصیان با تکیه بر مذهب مالکی، رویکردهای علمی ـ آموزشی در قلمرو حفصیان و گونهشناسی مراکز علمی و آموزشی تأسیس شده در قلمرو حکومتی آنها میپردازد.
تبیین آماری جنگهای اتابکان زنگی از سال 521 تا 569 هجری قمری

با مرگ سلطان ملکشاه سلجوقی (م485ق)، هرج و مرج منطقه شام را فراگرفت و حکومتهای این منطقه متعدد و ضعیف شدند. این وضعیت از یک سو زمینه را برای گسترش قلمرو صلیبیان فراهم آورد و از سوی دیگر موجب سربرآوردن دولت مقتدر اتابکان زنگی (تأسیس 521ق) در سرزمین شام شد. اتابکان زنگی در طول 48 سال حکومت، 117 نبرد بر ضد حکومتهای مجاور خود انجام دادند. این پژوهش میکوشد با بررسی آماری این نبردها و پراکندگی آن در عصر حاکمان اتابک زنگی، توسعه نظامی و رویکرد سیاسی این سلسله حکومتی را تبیین کند. طبق این بررسی آماری، 51 درصد (= 60 نبرد) از این نبردها در دوران حکومت بیست ساله عمادالدین زنگی، مؤسس این سلسله، رخ داده که 43 مورد از آنها با مسلمانان و تنها 17 مورد بر ضد صلیبیان و بیزانس بوده است. قلمرو اتابکان زنگی در زمان نورالدین محمود از مرزهای لیبی تا آناطولی گسترش یافت و بیشتر جنگهای او و برادرانش بر ضد صلیبیان بود و غازیگری اتابکان در برابر صلیبیان بیشتر مربوط به همین دوره است. به بیان دیگر، جانشینان عمادالدین که بیشتر در پی تثبیت حکومت بودند از نبرد با همسایگان شرقی خود دوری میجستند.
چرایی شکست اصلاحات اقتصادی عمر بن عبدالعزیز (م101ق)

عمر بن عبدالعزیز (م101ق) در شرایطی به حکومت رسید که اوضاع اقتصادی جامعه در اثر بدکنشیهای پیشینیانش بسیار آشفته بود. از این رو وی تصمیم گرفت با اصلاحات اقتصادی به نارضایتی شکلگرفته در میان طبقات گوناگون پایان دهد، اما این اصلاحات در عمل با شکست روبهرو شد. این پژوهش پس از مروری بر اصلاحات اقتصادی زمان عمر بن عبدالعزیز، از منظر جامعهشناسی تاریخی و با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با نگاهی انتقادی به منابع دست اول تاریخ اسلام و بررسی ریزسنجانه اسناد و شواهد تاریخی، چرایی شکست این اصلاحات را برمیرسد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که عمر بن عبدالعزیز از یک سو با مخالفت خاندان اموی و از سوی دیگر با کارشکنی کارگزاران و فرماندارانی روبهرو شد که در پی حفظ منافع نابهجای اقتصادی خود بودند. افزون بر این، برخی کنشهای خلیفه نیز مانعی برای دستیابی وی به اهدافش بود.
تحلیل انتقادی فضایل اختصاصی عبدالله بن عباس در روایات

عبدالله بن عباس در منابع روایی و تاریخی، دارای فضایل خاص و برجستهای شمرده شده که هیچ یک از یاران پیامبر اسلام(ص) را یارای رسیدن به آنها نبوده است. ادعای رؤیت جبرئیل از سوی وی، دعای ویژه پیامبر اسلام(ص) در حق او ـ که موجب میشود سخنان ابن عباس در تفسیر قرآن جایگاهی بلامنازع یابد ـ و القاب و مقامات ممتاز، از جمله این فضایل است. اما توجه به زمینههای شکلگیری خلافت عباسیان و درگیریهای آنان با علویان و تحلیل روایات حاوی فضایل ابن عباس نشان میدهد که بنی عباس برای مشروعیتبخشی به قیام و حکومت خویش، نیاز به تقدیس اجدادشان داشتند. چنین زمینهای میتوانست در نشر فضایل برجسته برای عبدالله بن عباس، به عنوان یکی از حلقههای اصلی سلسله خلافت عباسی، نقش داشته باشد. از این رو فضایل نقل شده برای ابن عباس با تردید و تأمل جدی روبهروست.
عملکرد فرماندهان نظامی امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) در سرنوشت پیکار صفین؛ مقایسه موردی: مالک اَشتر و اَشعث بن قیس

مالک اشتر نخعی (م39ق) یکی از شخصیتهای اثرگذار در حوادث عصر خلافت اسلامی و بهویژه در وقایع دوران خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) است که مورخان به دلاوری، شجاعت، سخنوری و عظمت او تصریح کردهاند. مالک پس از گرویدن به اسلام، از همان آغاز از جمله مریدان و یاران حضرت علی(ع) بود که در حوادث منجر به خلافت آن حضرت، به صورت مؤثر نقش داشت و در جنگهای زمان ایشان، بهویژه در جنگ صفین، با برانگیختن کوفیان برای نبرد، آراستن سپاه و فرماندهی جنگ، همراه کردن قبیله خود، وارد کردن ضربههای سنگین بر سپاه شام، ایراد خطابه و رجزخوانی در دفاع از حضرت علی(ع) نقشی محوری ایفا کرد. اشعث بن قیس (م40 یا 41ق) نیز که از پایگاهی قبیلهای برخوردار بود در این کارزار، بنا به ضرورت، در ترکیب سپاه علی(ع) حضور یافت ولی نقشی بازدارنده ایفا کرد. این پژوهش با بررسی عملکرد این دو فرمانده نظامی در پیکار صفین نشان میدهد که مواضع اعتقادی و رفتار سیاسی فرماندهان نظامی امام علی(ع) در سرنوشت پیکار صفین مؤثر بوده است.
تفاوت قشربندی اجتماعی در مناطق شمالی و جنوبی جزیرة العرب و منطقه حجاز در آستانه ظهور اسلام

قشربندی اجتماعی در جزیرة العرب قبل از اسلام، متأثر از نظام قبیلهای و سنتهای حاکم بر آن، سلسله مراتبی پلکانی داشت. این قشربندی در مناطق شمالی و جنوبی، با توجه به توسعه سازمان اجتماعی و همچنین رشد سیاسی و اقتصادی این مناطق، تفاوتهایی با قشربندی منطقه حجاز یافت. این مقاله میکوشد با رویکردی توصیفی ـ تبیینی و با بهرهگیری از منابع مربوط به دوره جاهلیت، تاریخهای عمومی، تاریخهای محلی، کتب رجالی و جغرافیایی این تفاوت را بررسی کند. بر اساس این پژوهش، توسعه نظام قبیلهای و سیاسی مناطق شمالی و جنوبی و رشد اقتصادی آنها، بر نحوه توزیع ثروت، قدرت و منزلت مؤثر بوده و سبب شده است که اقشار اجتماعی این مناطق در لایههای بالایی و میانی، متفاوت از قشربندی اجتماعی در منطقه حجاز باشد.
«حیات فکری مانویان» در قرون نخستین اسلامی

مانی، مدعی پیامبری ایران باستان، در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی ظهور کرد. وی با آمیختن ادیان مختلفی چون مسیحیت، یهودیت، بودایی و هندو، توانست به آسانی با فرهنگ و آداب و رسوم مردم هر منطقه نزدیکی یافته و پیروان فراوانی بیابد. اما پس از مقابله شدید موبدان زرتشتی شکست خورد و سرانجام با سعایت آنان کشته شد و در پی آن، مانویت نیز به انزوا فرو رفت. اما پس از ورود اسلام به ایران، مرحله جدیدی برای فعالیت مانویان فراهم شد. فضای باز سیاسی و عقیدتی دو قرن اول هجری به ویژه اوایل دوره عباسیان شرایط مناسبی را برای آشنایی و نزدیکی پیروان مانی با اسلام و نحلههای آن به وجود آورد و باعث بسط این آیین و رسوخ آن در اعتقادات و فرقههای اسلامی گردید. در پژوهش حاضر، حیات فکری مانویان در دوره اسلامی و تأثیر آنان بر فرقی چون معتزله و متصوفه مورد بررسی قرار گرفته است.