بنادر ایرانی خلیج فارس در قرون میانی اسلام

ایالتهای جنوبی ایران به سبب واقع شدن در حاشیه خلیج فارس، در طی قرون متمادی اهمیت بسیاری در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه داشتهاند و بنادر آنها در سدههای پیشین، به ویژه سدههای چهارم و پنجم هجری، از مراکز مهم و عمده کشتیرانی و تجارت دریایی ایرانیان به شمار میرفتهاند. مهروبان، شینیز، جنّابه، سیراف و بنادر و لنگرگاههای کوچک و بزرگ دیگر، از آن جملهاند. در این میان، سیراف به سبب موقعیت خاص بازرگانی، مقام اول را داشت. این بنادر از طریق یک شبکۀ جادهای وسیع با یکدیگر و نیز با مراکز تجاری و اقتصادی این ایالات مرتبط میگردیدند و از همین راه با شهرها و مراکز دیگر ایالتهای داخل و خارج از ایران متصل میشدند. مسیرهای دریایی نیز بنادر مذکور را به هم پیوند میداد و هم چنین پل ارتباطی آنها با اقیانوس هند و آبهای آزاد بود. بازرگانی دریایی، موجب توسعه اقتصادی بنادر و به تبع آنها، شهرهای ایالات جنوبی میشد.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام

هرچند زمینه شکلگیری طریقتهای عرفانی در جهان اسلام، از حدود سدههای چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقتها به سدة هفتم و پس از آن برمیگردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و بهویژه امام رضاعلیه السلام تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رسول خدا(ص) میرسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و بهویژه امام کاظم علیه السلام در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان به عنوان یکی از اقطاب سلسلههای عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم علیه السلام ارتباط داشتهاند. مقاله حاضر، نخست کتابهای زهد را معرفی و آنگاه میزان صحت و سقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتابهای زهد و عرفان فقط به اختصار از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا امام صادق علیه السلام یاد شده است و از دیگر ائمه و به ویژه امام کاظم علیه السلام مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم علیه السلام کموبیش قابل اثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچیک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکلگیری طریقتهای عرفانی تأثیری نداشته است. بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه: به سلسلههای عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
مراکز علمی ایران در دوره ایلخانان

عدم گرایش و پایبندی مغولان به دین و مذهبی خاص موجب رشد و باروری همه گروههای اعتقادی و فکری و فرهنگی در ایران شد و به نوعی مساوات و آزادی نسبی در تحصیل علوم برای همه پیروان ادیان و فرق مذهبی برقرار گردید و دانشمندان بسیاری در مراکز علمی و مدارس شهرهای بزرگ این دوره گرد هم آمدند. از جمله مدارس و مراکز علمی مهم این دوره عبارتند از: رصد خانه مراغه، مرکز آموزش و تحقیق ریاضیات و نجوم؛ مجتمع شنب غازان، مرکز تعلیم و تعلم علوم دینی (حنفی و شافعی)؛ ربع رشیدی که مقاطع ابتدایی تا تحصیلات عالی را شامل میشد و علاوه بر علوم دینی (حنفی و شافعی) به آموزش علمی و عملی طب نیز تخصیص یافت؛ مدرسه سلطانیه که به تعالیم مذهب تشیع اثنی عشری اختصاص پیدا کرد، و مدرسه سیار، مرکز آموزشی جدیدی که به ابتکار ایرانیان، برای رفع نیاز تحصیلی زندگی ایلی ایجاد گردید. هر کدام از مجتمعهای مذکور از خدمات آموزشی و رفاهی جنبی از جمله دارالتعلیم برای کودکان بیسرپرست، خانقاه، دارالسیادت، دارالشفاء کتابخانه و انتشارات نیز برخوردار بودند.
بررسی انتقادی آثار خاورشناسان درباره امام کاظم علیه السلام

دیر زمانی است که خاورشناسان، مطالعات درباره اسلام را، با انگیزههای مختلفی انجام میدهند، اما پژوهش دانشگاهی و روشمند غربیان درباره شیعه، به کمتر از یک قرن میرسد. شیعهپژوهی غربیان، در دهههای اخیر رشد چشمگیری داشته، اما امامتپژوهی آنها چندان رونقی نداشته و به چند مقاله دائرهالمعارفی و برخی کتابها درباره تاریخ تشیع منحصر است که به مناسبت از ائمه شیعه: بحث نمودهاند. بررسی و تبیین مقاله «امام کاظم علیه السلام » در دایرة المعارف اسلام لیدن که اتان کلبرگ آن را تألیف کرده و همچنین بخش مربوط به امام کاظم علیه السلام از کتاب «مذهب شیعه» دونالدسون و کتاب «تشیع» هاینس هالم، محور اصلی مقاله حاضر را شکل میدهد. بررسی مطالب این سه شیعهپژوه غربی، تصویری نسبتاً جامع از دوران زندگی امام از تولد تا شهادت را نشان میدهد. مسأله جانشینی امام و پیدایش اختلاف میان شیعیان و شکلگیری فرقههای متعدد، مشکلات اجتماعی و سیاسی عصر امام، تقابل امام با خلفا و دستگیریهای متعدد امام، بررسی اقوال متعدد درباره شهادت امام و پیامدهای آن و بررسی علل پیدایش فرقه واقفیه بعد از شهادت امام، از نکات مثبت پژوهشهای غربیان درباره امام است. از سوی دیگر نحوه تعامل امام با فرقهها، مواضع امام دربارة قیامهای علویان در این دوره، مواضع سیاسی- اجتماعی امام به ویژه در تعامل با خلفا، چگونگی ارتباط شیعیان با امام به ویژه در عرصه علمی- فرهنگی از جمله نکاتی است که خاورشناسان درباره زندگی امام کاظم علیه السلام به آن توجه نکردهاند.
امام کاظم علیه السلام و سازمان وکالت

سازمان وکالت، مجموعهاى متشکل از امامان معصوم: و عدهاى از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکارى یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکاء بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل میشد. این تشکیلات از نیمه دوم عصر امامت، یعنى از زمان امام صادق علیه السلام به بعد آغاز به کار نمود و رفتهرفته داراى نظم و گستردگی و هماهنگی بیشترى شد و تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت. در عصر امام کاظم علیه السلام ، این سازمان با مشکلاتی همچون دستگیرى و شکنجه حضرت و برخی از وکلا مواجه شد، ولی نواحی زیر پوشش وکلا و محدوده اقتدار آنان با تشدید فعالیتها گسترش مییافت. وکلاى آن حضرت در نقاطی مثل کوفه، بغداد، مدینه، مصر و برخی نقاط دیگر به فعالیت مشغول بودند. آن حضرت با وجود حبس و فشارهای موجود، توانستند تشکیلاتی را که پدرِ بزرگوارشان تأسیس کرده بودند، نهتنها حفظ کنند بلکه آن را گسترش دهند. در پژوهش حاضر، جایگاه و وضعیت این سازمان در عصر امام کاظم7و نیز نقش آن حضرت در حفظ و گسترش آن بررسی خواهد شد.
تاریخ و تاریخى گرى

این نوشتار در ابتدا تفاوت هاى میان شعر (ادبیات) و تاریخ را بررسى مى کند؛ در شعر، همه چیز به احتمال ختم مى شود، اما تاریخ مجبور است به هر امر ممکنى توجه کند. اما با نگاهى دقیقتر، مرزبندى بین تاریخ و شعر در هم مى ریزد. در ادامه این نکته مطرح مى شود که با ظهور «نو تاریخى گرى آمریکایى» بار دیگر به سبک تاریخ نگارى هرودوت توجه شده است. نویسنده سپس به ماهیت تبیین تاریخى مى پردازد و با اشاره به تفاوت امر تاریخى و امر علمى توضیح مى دهد که امر علمى حاصل مشاهده و مبتنى بر رابطه علت و معلولى است و قابل پیش بینى و تکرار پذیر است. اما امر تاریخى مبتنى بر رابطه علت و معلولى قابل پیش بینى و تکرار پذیر نیست. ساخته هاى فرهنگى و تاریخى یک بار براى همیشه تولید شده اند اما تفسیر آنها به یک بار محدود نمىشود. یکه بودن واقعه تاریخى و اثر هنرى آنها را به یک زمان خاص گره مى زند، اما راه را براى نوعى تبیین باز مى کند که در طول زمان تغییر مى کند.
جریان غلو در عصر امام کاظم علیه السلام با تکیه بر عقاید غالیانه محمد بن بشیر

بررسی جریان فکری غلو در دوره امام کاظم7 موضوع اصلی این مقاله است. جریانی که نمایندگی اصلی آن در دست افراد واقفیمسلکی چون محمد بن بشیر کوفی بود. پژوهش حاضر که بیشتر با تکیه بر منابع فرقهشناختی و رجالی تدوین شده، درصدد شناسایی دقیق این فرد و جریان فکری او و نیز دیگر غلات این دوره، از جمله مُشَبّهه و نوع برخورد امام با آنهاست. بررسی این موضوع، نشان میدهد محمد بن بشیر با استفاده از ترفندهایی خاص، عدهای را جذب خویش ساخت و عقاید غالیانه و بسیار افراطی چون الوهیت امام و توقف در ایشان را مطرح کرد و همین امر، سبب برخورد آن حضرت با وی شد. امام کاظم7 برای مبارزه با اندیشههای غالیانه، علاوه بر اعلام برائت از محمد بن بشیر، لعن او، دروغگو خواندن وی، نفرین وی و نهایتاً حلال شمردن خون او از یک سو در برابر کسانی که تا آن زمان به جریان غلو پیوسته بودهاند دست به روشنگری زدند و از سوی دیگر نسبت به آیندگان هم هشدار دادند و افزون بر این با اندیشههای غالیانه مُشَبّهه نیز برخورد کردند.
بررسی تاریخی زمینههای اعتقادی پیدایش واقفیه

توقف بر شخصی از اهل بیت: به عنوان آخرین امام و مهدی منتظر، مسأله بی سابقه و جدیدی نبوده است. گروهی از شیعیان که امام کاظم7 را مهدی و قائم منتظر میدانستند با نام واقفیه یا واقفه شناخته شدهاند. این گروه ضمن اینکه بخش وسیعی از توان و فرصت حضرت رضا7 را مصروف خود ساخته بودند، از جهات متعدد تهدیدی جدی برای تفکر اصیل شیعی به حساب میآمدند. به همین مناسبت واکاوی ماهیت و شخصیتهای جریان مذکور، از زوایای مختلفی مورد توجه پژوهشگران و تحلیلگران مطالعات اسلامی قرار گرفته است. این پژوهشگران اغلب، انگیزهها و باورهای شخصی پایه گذاران واقفیه را عامل اصلی پیدایش این جریان برشمردهاند. اما نوشتار حاضر با روش سند پژوهی ضمن بررسی باورهای دینی و آموزههای اعتقادی جامعه شیعی آن روز، در پی اثبات این مدعاست که اندیشه واقفیه معاصر امام رضا7، استمرار و نسخة تکامل یافتهای از انحراف نخستینی است که در حاشیه دو اصل شیعی «امامت» و «مهدویت» شکل گرفته و در مقاطع مختلف ظهوری اقتضایی داشته است.
عصر سلیمان باشکوه… بحران جهت گیرى

بنیانگذارى امپراتورى عثمانى توسط ترکان مهاجر در آسیاى صغیر، رویدادى برجسته و جالب توجّه در جهان اسلام به شمار مىرود. سیاست استادانه عثمانیان در مقابله با قدرتهاى پیرامون و ترکیب اقوام گوناگون با نژادها و زبانهاى مختلف در نظر اول شگفت به نظر مىرسید، اما در دراز مدّت امپراتورى آنان را ناتوان ساخت. پس از قرن دهم هجرى (شانزدهم میلادى) این امپراتورى در سراشیبى زوال افتاد، اگرچه سقوط نهایى بسیار دیر روى داد. نگارنده این مقاله بر آن است نشان دهد اگرچه دوره سلیمان قانونى، باشکوه مى نمود، اما با خود عوامل تلاشى و زوال را به همراه داشت. از نظر پژوهشگر، سلیمان مى خواست با راهکارهایى داخلى بر جهانى که تغییر خویش را شروع کرده بود، پیروز شود. او در دورانى تعیین کننده در جهان، سیاستهایى نامناسب در پیش گرفت، سیاست هایى که در دراز مدت باعث سقوط امپراتورى عثمانى گردید.
راهبرد امام کاظم علیه السلام در برابر هژمونی حاکمان عباسی

محور اصلی این نوشتار، واکاوی راهبرد شیعیان به رهبری امام کاظم علیه السلام (148- 183ق) بر اساس چارچوب نظاممند و انسجام منطقی شهید صدر و روش ترکیبی(متن – زمینه) است. امام علیه السلام در سختترین اوضاع سیاسی، با اتخاذ راهبرد ستیز و از طریق ایجاد پایگاه علمی- فرهنگی، پایگاه ارتباطاتی -تشکیلاتی، پایگاه اقتصادی – معیشتی و پایگاه سیاستگذاری تشیع، در مقابل دستگاه خلافت عباسی، جامعة شیعیان را حفظ کردند و در این زمینه از عناصر سیاسی تقیه، نفوذ تاکتیکی، پیامهای ارتباطی، انسجام و سازماندهی، استقامت، صبر و آموزش و پرورش نیروهای کارآمد بهره بردند و در نتیجه به راهبُرد موفقیتآمیزی دست یافتند.
ابن علقمى و سقوط بغداد

ابن علقمى، از وزیران باتدبیر دستگاه خلافت عباسیان بود. دوره وزارت او با خلافت مستعصم، آخرین خلیفه عباسى – که خلافتش با سقوط بغداد در 656ه . پایان یافت – همزمان بود. در این دوره، دربار خلافت شاهد تقابل دو گروه شیعه و سنى بود که ابن علقمى (وزیر شیعه) در یک طرف و درباریان اهل سنت در طرف دیگر قرار داشتند. این تقابل با واقعه سقوط بغداد و نقش ابن علقمى در آن پیوند داشت. منظور اصلى این مقاله، بررسى نقش ابن علقمى در سقوط بغداد مى باشد.
نظام وقف در بیمارستانهای دورة اسلامی از ابتدا تا آغاز عثمانی

نظام وقف در میان مسلمانان به سبب تأکید فراوان قرآن، سنت نبوی6 و تشویق ائمه اطهار7 گسترش چشمگیری داشت. وسعت روند بیمارستان سازی در سراسر قلمرو اسلامی از اندلس در غرب تا ماوراءالنهر و هند در شرق اسلامی، نشان دهنده اهتمام خاص و ویژه تمدن اسلامی به امور پزشکی و درمانی جامعه است. در ابتدا بودجه و هزینههای مصرفی بیمارستانهای اسلامی به وسیله بانی و یا حاکم سازنده بنا تأمین میشد اما خیلی زود مسلمانان دریافتند برای استمرار کار بیمارستانها با نظام وقف است؛ زیرا با مرگ سازنده بیمارستان و یا عدم علاقه جانشینان وی در اختصاص بودجه به بیمارستان و یا ضعف اقتصادی دولتها در مراحل بعد، اداره امور بیمارستان مختل میشد. هنگامی که بیمارستانها، املاک و مستغلاتی موقوفه داشتند و از درآمد آنها هزینههای خود را تأمین میکردند، استمرار کارشان مستقل از ضعف و افول دولتها و حاکمان تداوم مییافت و عموم مردم نیز فارغ از هر نژاد، مذهب و مسلکی میتوانستند به صورت رایگان از خدمات آنها بهرهمند شوند. بررسی تاریخی منبع درآمد بیمارستانهای اسلامی که تکیهاش بر موقوفات بود، هدف این نوشته است.
تاریخ طب تونسى در دوره حفصى

حفصیان از جمله سلسله هاى بربر شمال آفریقا بودند که از 625ه تا 983ه ، در افریقیه (طرابلس الغرب، تونس، الجزایر شرقى) حکومت کردند. طب دوره حفصى، که از ترکیب مکتب سنتى قیروان و طب آندلسى و ایرانى پدید آمد، شاهراه انتقال دانش طبى مسلمانان به اروپا و مرحلهاى نهایى از پیشرفت تاریخ طب اسلامى بوده است. در این مقاله به دست آوردهاى این دوره، در زمینه هاى صیدله، تشریح، وصف و تشخیص بیمارى ها، علم تغذیه، حفظ الصحه و درمان با آب گرم مىپردازیم. بروز اپیدمى وبا و طاعون در اروپا و افریقیه، از حوادث درخور توجه دوره حفصى است که آثار علمى، سیاسى و فقهى در برداشت.
نقش ایرانیان مهاجر در آناتولی با تأکید بر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی

آناتولی از مناطقی است که گروههای زیادی از ایرانیان در طول تاریخ به آنجا مهاجرت کردند و زبان و ادب فارسی را در این سرزمین گسترش دادند. در دوران تیموریان و اوایل دوران صفویه، به دلیل تحولات سیاسی ایران و جاذبهای که سلاطین عثمانی برای جلب اهل علم و هنر به استانبول ایجاد کرده بودند، روند مهاجرت ایرانیان به آناتولی بیشتر شد. در نتیجه این امر، گروه زیادی از عالمان، شاعران و هنرمندان ایرانی راهی استانبول و سایر شهرهای آناتولی شدند. آنان آثار ادب فارسی را به آناتولی بردند و در این سرزمین به نسخه برداری و نگارش کتابهای فارسی پرداختند. تعدادی از آنان که وارد دربار سلاطین عثمانی شدند به رواج بیشتر زبان فارسی و آثار ادبی همت گماشتند. هرکدام از این مهاجران در زمینه کتابت، نسخهبرداری، تذهیب و مصور کردن کتابها و یا تدریس و نگارش کتابهای علمی در زمینه ریاضیات، نجوم، شعر، ادب فارسی، فلسفه، حکمت، موسیقی و طب از سرآمدان عصر خود بودند. در این پژوهش، نقش این دسته از مهاجران در توسعه آثار ادبی فارسی در آناتولی بررسی میگردد.