روابط سیاسی شیوخ برزنجی کردستان عراق با دولت عثمانی (1154 ـ 1335 هـ . ق)

شیوخ برزنجی وابسته به فرقه قادریه ـ از مشهورترین طریقت های صوفیه ـ هستند که فعالیت خود را از نیمه اول سده دوازدهم هجری قمری آغاز کردند. بررسی منابع تاریخی نشان می‌دهد که این شیوخ به کمک تشکیلات منظم درویشی خود توانستند روابطی منسجم با دولت عثمانی برقرار کنند و با وجود فراز و نشیبهایی در این روابط به بالاترین مراتب سیاسی و اجتماعی در کردستان عراق دست یابند؛ هر چند رویکرد غالب قوم‌گرایانه در تاریخ سیاسی معاصر کردستان موجب شده است نقش فعال آنها در تحولات کردستان به خوبی دیده نشود. این مقاله می‌کوشد ضمن ارائه گزارشی مستند از روابط سیاسی حاکمان محلی برزنجی با دولت مرکزی عثمانی، عوامل و زمینه‌های به وجود آمدن جایگاه و اعتبار سیاسی و اجتماعی این دولت محلی را در کردستان عراق تبیین نماید.

بررسی انتقادی نگرش‌های اسلام‌پژوهان درباره چرایی برافتادن دولت اموی

تاریخ دودمان اموی یکی از مهم‌ترین برهه‌های تاریخی در جهان اسلام است که تاریخ‌پژوهان پرشماری به بررسی آن پرداخته‌اند. کاوش در چگونگی برآمدن تا برافتادن این دودمان، شاخصه اصلی این پژوهش‌ها بوده است. اما فراکاوی و کالبدشکافی چرایی برآمدن و برافتادن امویان امری است که تاکنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که در دهه‌های اخیر رهیافت‌های میان رشته‌ای و به دنبال آن بررسی چرایی برافتادن دودمان‌های تاریخی با بهره‌گیری از نظریات جامعه‌شناسی تاریخی، در تاریخ‌نگاری رواج چشم‌گیری داشته است. این نوشتار پژوهش‌های گوناگون صورت گرفته پیرامون امویان را در سه حوزه تاریخ‌نگاری غربی، عربی و ایرانی در دو قرن اخیر، با در نظر گرفتن توالی زمانی پژوهش‌ها و مکتبی که پژوهش بدان تعلق دارد مورد بررسی قرار داده و کوشیده است کاستی‌ها و نارسایی‌های هر یک از آن‌ها را نمایان سازد و سرانجام درباره بایسته‌های اموی‌پژوهی در آینده، چند نکته را یادآور شده است.

تحلیل اجتماعی- دینی آنوسیان ایران دوره قاجار؛ بررسی موردی شهر مشهد

آنوسی یا آنوسیم،‌(אנוסים)، در لغت عبری جمع «آنوس» و به معنی «مجبور شدگان» است و در اصطلاح به فرد یهودی گفته می‌شود که به اجبار یا اختیار ظاهرا به دین دیگری از جمله مسیحیت و بویژه اسلام در می‌آید، ولی در باطن همچنان به دین مادری پایبند است. این گونه از حیات دینی از زمان خود حضرت موسی و همچنین در زمان خشایار شاه در میان یهودیان کشور‌های مختلف جهان مانند اسپانیا، پرتغال، اروپای شرقی، خلافت عثمانی رواج داشته ولی مورد نکوهش جامعه یهود نبوده است. این سبک از زندگی دینی در شهرهای یهودی نشین ایران از جمله کاشان، اصفهان و شیراز هم رواج داشته است. این نوشتار پس از مروری بر زندگی آنوسی ها در عصر صفویه، قاجار و پهلوی و درنگ در پدیده هایی مانند رابطۀ آنوسی ها با گسترش اندیشه های بابی و بهایی کوشیده است با تکیه بر رخداد الله داد در مشهد، عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، دینی، و روانی چنین رویکردی در تاریخ یهودیان ایران را به دست دهد و ساز و کار چنین زندگی دشوار و دیرپایی را تحلیل ‌کند.

جستاری درباره عبدالله بن سبا

وجود تاریخی شخصیتی به نام عبدالله بن سبأ یکی از مسائل مورد اختلاف در متون تاریخی و فرقه شناختی جهان اسلام است که با توجه به اهمیت آن مستشرقان نیز در این زمینه به اظهار نظر پرداخته‌اند. دو دیدگاه متضاد در بارۀ عبدالله بن سبأ وجود دارد؛ دیدگاه نخست او را شخصیتی مؤثر در رویدادهای صدر اسلام می‌داند و دیدگاه دیگر وجود تاریخی او را زیر سؤال می‌برد و او را شخصیتی ساختگی می‌شمرد. نوشتار حاضر پس از بررسی و نقد این دو دیدگاه، کوشیده است به استناد متون روایی و تاریخی از دیدگاهی جدید دفاع کند که به موجب آن ابن سبأ وجود تاریخی داشته و به عنوان یک شهروند معمولی در‌بارۀ حضرت علی(ع)غلو کرده است ولی نقش او در رویدادهای صدر اسلام شایستۀ ذکر نیست.

قبیله کِنْدِه و نقش آن در مهم ترین رویدادهای عصر جاهلی و صدر اسلام

شناخت بخش مهمی از رویدادهای صدر اسلام در گروی شناخت قبایل عرب جاهلى و هنجارها و رویه های درونی و کشمکش های بین قبیله ای آنهاست. قبیله کنده یکی از قدرتمندترین قبایل یمنی قبل از اسلام است که به دلیل داشتن جنگاورانى نیرومند و جسور و سطح آگاهی رؤسای آن نقش آشکاری در تحولات سیاسی صدر داشت. نوشتار حاضر با واکاوی اطلاعات موجود در منابع اولیه چگونگی شکل گیرى، نسب، انشعابهای درون قبیلگی، دین، سرزمینهاى محل سکونت و مهمترین رویدادهای تاریخ این قبیله پیش و پس از ظهور اسلام را گزارش کرده است و سپس به چگونگی اسلام آوردن این قبیله و ریشه یابی ارتداد آنها پس از رحلت پیامبر(ص) پرداخته است. بخش پایانی مقاله نیز به بررسی نقش مثبت یا منفی برخی شخصیتهای نامدار این قبیله در تحولات سیاسی و اجتماعی نیمة نخست قرن اول هجری اختصاص یافته است.

درآمدی بر سنت سازی امویان؛ مطالعه روندی- فرایندی روزه عاشورا

سنت های اسلامی به مثابه ی سفارشی الاهی نخستین بار بوسیله رسول خدا در جامعه ی مسلمانان مطرح شد، این در حالی بود که هنوز ساختار اجتماعی سرزمینهای اسلامی، شاکله ای بیشتر عربی بود تا اسلامی. همین دیدگاه سبب شد تا خلفای سه گانه و در ادامه ی آنها، امویان، با شخصی شماری سنن نبوی بکوشند تا سنتهای جدیدی را به نام خود ثبت نمایند. فضای فکری شام و فرمانروایی طولانی مدت امویان در این سامان از یک سو و شیوه عربی ـ رومی آن هم بر همان مبناهای پذیرفته شده در مکه از سوی دیگر به یاری جایگاه قریشی بودنشان زمینه و مقدمات لازم برای سنت سازی امویان را فراهم کرد. چشم انداز قریشی ـ عربی و انتساب جعلی به پیامبر و بعدها بهره گیری از صحابه ی حدیث ساز، شیوه ی نویی را در سنت سازی بر مبنای حذف دوامدار فضایل اهل بیت و شخصیت بخشی به امویان در تاریخ اسلام ثبت کرد. این نوشتار یکی از نمونه های جعل سنن، یعنی روزه داری در عاشورا را در یک بررسی روندی-فرایندی، بر مبنای «نظریه ی پخش» در منابع تاریخی به جستجو نشسته تا ساختگی بودن جریان روزه عاشورا را مستند نماید.

عزاداری محرم در عهد صفوی؛ یک بررسی آسیب‌شناختی

آیین عزاداری ماه محرم یکی از مهمترین آیین‌های مهم مذهبی ـ ملی دوره صفویان است. رسمیت یافتن مذهب تشیع اثنی‌عشری، شدت گرفتن تمایلات ملی ایرانیان در برابر همسایة قدرتمند عثمانی و بالا رفتن نقش جهانی ایران‎زمین زمینه‌ساز گذار از سنتهای کهن عزاداری محرم به سنتهایی نو در عصر صفوی شد. این تحول به نوبۀ خود آسیبهایی را در قالب و ساختار، محتوا، وجه احساسی، وجه اجتماعی و وجه روحی و روانی عزاداری محرم به دنبال داشت. این نوشتار ضمن برشمردن نمونه‌هایی از آسیبهای هر یک از این محورها کوشیده است مستند به اطلاعات تاریخی موجود، علل و زمینه‌های پیدایش این آسیبها را هم جستجو و عرضه کند.

بررسی جامعه شناختی فرایندِ تغییراتِ ارزشیِ جامعه اسلامی در عصر معاویه

جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم شاهد تغییرات اجتماعی گسترده‌ ای به ویژه در زمینة ارزشها بود که در عصر معاویه (41 ـ 60 ق.) به نقطه اوج خود رسید. این رویداد را از منظرهای مختلفی می‌توان مورد بررسی قرار داد. نوشتار حاضر کوشیده است از منظر جامعه‌شناختی و مستند به داده های تاریخی که با روش اسنادی ـ کتابخانه ای گردآوری شده است به بررسی این موضوع بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که معاویه به عنوان نخستین حاکم اموی با بهره گیری از غفلت توده مردم از یک سو و استفاده از استراتژی زور وتزویر از دیگر سو توانست ابتدا قداست ارزشهای الهی را خدشه دار نماید و سپس از طریق باورهای ابداعی فرقه هایی مانند مرجئه و جبریّه، ارزشهای جاهلی و نژادپرستانه پیش از اسلام را زنده و مسیر حاکمیت دو باره آنها را هموار سازد. مقاله با حفظ نگاه تاریخی و رویکرد جامعه شناختی خود با این جمع بندی به پایان می رسد که حادثة جانسوز عاشورای سال 61 ق. مهمترین پیامد این تغییرات اجتماعی بود.

انگیزه های ضد سامی گری و تأثیر آن بر تفتیش عقاید در اسپانیا

شبه‌جزیره ایبری، سرزمینی با اقوام مختلف است که اتحاد و یکپارچگی در آن منطقه، همواره با دشواری‌ هایی همراه بوده است. منشأ این دشواری را می‌توان نژاد مشترک نداشتن ساکنان این سرزمین دانست. اسپانیا پس از دچار شدن به چالش‌های عمیق، ایجاد اتحاد ملی را در دستور کار خود قرار داد و یکپارچگی مذهبی برآمده از دستگاه تفتیش عقاید را به‌عنوان یکی از ابزارهای مناسب برای این هدف برگزید. تفتیش عقاید، به‌ مثابه روشی برای تحقق وحدت دینی، در اسپانیا حداقل سه دوره داشته است؛ ولی دوره میانی آن که از اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی آغاز شد، از این نظر مهم است که هدف ایجاد یک دولت ملی یکپارچه را نیز تعقیب می­کرد. بر همین اساس، دولت اسپانیا در این دوره، تحت پوشش دستگاه تفتیش عقاید بوده است؛ ولی در حقیقت، با انگیزه ضد سامی­گری دست به مبارزه­ای جدی با عرب­نژادها و یهودیان به‌عنوان دو قوم تأثیرگذار ساکن این سرزمین زد تا بدین وسیله، وحدت ازدست‌رفته خود را بازیابد. مقاله حاضر، ابعاد مختلف این موضوع را کاویده است.

بررسی تطبیقی اهداف و اصول سازمان دعوت عباسیان و اسماعیلیان

عباسیان و اسماعیلیه، برای پیشبرد اهداف خویش، اقدام به تشکیل سازمان دعوت مخفیانه نمودند. مقایسه اهداف و اصول این دو سازمان و یافتن وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها، از جمله موضوعاتی است که می­تواند به شناخت بیشتر این دو جریان بینجامد. این موضوع، با استفاده از روش وصفی و تطبیقی و بر پایه مطالعات اسنادی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته­ های تحقیق نشان می­دهد که وجه تمایز اصلی این دو سازمان، در این است که سازمان دعوت عباسی اهداف سیاسی را دنبال می‌نمود؛ ولی سازمان دعوت اسماعیلی، علاوه بر اهداف سیاسی، به ترویج عقاید اسماعیلی نیز مقید بود. هر دو سازمان دعوت، در اصولی همانند: پنهان‌کاری، نظم‌ و ترتیب در امور، اطاعت محض از امام و جذب پیروان از راه‌های گوناگون، با هم اشتراک داشتند و رسیدن به قدرت و خلافت، از مهم‌ ترین اهداف مشترک آنان بود. درباره وجوه امتیاز آن‌ها هم باید افزود که اسماعیلیه، حتی پس از دستیابی به مقام خلافت، بر حفظ عقاید خویش پایبند بودند و موجودیت سازمان دعوت را حفظ نمودند و نیز تسامح بیشتری در امور از خود نشان می‌دادند؛ درصورتی‌ که عباسیان این‌ گونه عمل ننمودند. از طرفی، سازمان دعوت، بر پایه اصول سلسله مراتبی، نزد عباسیان، عمدتاً بر پایه نمود سیاسی، خود را نشان داد؛ ولی نزد اسماعیلیه، دارای جنبه‌های مذهبی و معنوی، به‌ویژه اعتقاد به ضرورت رهبری امام منصوص در رأس سلسله‌ مراتب سازمان بود.

بخارا و نقش سامانیان در شکوفایی آن

شهر بخارا، پیش از ورود اسلام به ماوراء‌النهر، از جایگاه ویژه ­ای در امور اقتصادی، ارتباطی و فرهنگی برخوردار بود. این شهر، پس از انتخاب به‌عنوان پایتخت سامانیان و با توجه به سیاست­های فرهنگی و اجرایی آنان، رشد قابل توجهی یافت. سامانیان توانستند با تکیه بر جایگاه معنوی خلافت عباسی و ایجاد امنیت و ثبات و آرامش در حوزه­های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، این شهر را به «قبةالاسلام» و مرکز دینی و مدنی در شرق جهان اسلام، تبدیل نمایند. جایگاه بخارا و نقش فعالیت‌های سامانیان در رونق و آبادانی این شهر، مسئله اصلی این مقاله می‌باشد که به روش توصیفی، مورد بررسی قرار گرفته است.

نقش سیاسی خاندان یقطین در تاریخ شیعه

خاندان یقطین، یکی از تأثیرگذارترین خاندان­های علمی و سیاسی شیعی کوفه از اواسط قرن دوم تا اواسط قرن سوم هجری است که از سویی در زمره اصحاب ائمه: قرار داشتند و از سوی دیگر، در دستگاه خلافت عباسی از موقعیت ویژه­ای برخوردار بودند. این امر، به آنان موقعیتی ویژه برای نقش­ آفرینی در گسترش سیاسی تشیع داد. با توجه به گستره ارتباطات این خاندان، این پرسش مطرح است که فعالیت‌های سیاسی آن‌ها، چه خاستگاهی داشته است؟ یافته­ های مقاله حاضر که با هدف واکاوی این موضوع نگاشته شده، نشان می­دهد که فعالیت سیاسی خاندان یقطین، هرچند در مقیاس خُرد بر ابتکارات شخصی آن‌ها مبتنی بوده، اما در سطح کلان، بر راهبردهای سیاسی تعیین‌ شده توسط امامان شیعه منطبق بوده است.

بررسی انتقادی دیدگاه‌ها درباره مذهب ناصر کبیر و خاندان او

نوشتار پیش‌رو، در پی بررسیِ انتقادی نظرگاه‌های نایکسان درباره مذهب ناصر کبیر و خاندان وی است. در این باره، دو دیدگاه وجود دارد؛ گروهی از نویسندگان در سده‌های متمادی، با گرایش‌های‌ اعتقادی مختلف و از طیف‌های گوناگون فکری و علمی، او را پیرو مذهب زیدیه شمرده­ اند و در مقابل، گروهی دیگر از نویسندگان امامی که بیشتر از قرن دهم هجری به بعد هستند، با استناد به پاره‌ای از گزاره‌ها، او را عالمی امامی‌ مذهب معرفی کرده‌اند. با بررسی تحلیلی گزاره‌ها و شواهد تاریخی و نیز آثار و آرای ناصر کبیر، درمی‌یابیم که دیدگاه گروه نخست، به صواب نزدیک‌ تر است. در زمینه مذهب خاندان ناصر کبیر نیز می­توان گفت اگرچه برخی منابع به مذهب امامی ایشان تصریح کرده‌اند، ولی با بررسی قراین و شواهد تاریخی، به‌احتمال قوی، سایر افراد دودمان ناصر کبیر نیز به مذهب زیدیه باورمند بوده‌اند

تدابیر اقتصادی رسول خدا در تأمین معیشت همسرانِ خود

وضعیت اقتصادی زندگی رسول خدا(ص) و چگونگی معیشت همسران آن حضرت، در شمار موضوعاتی است که با وجود اهمیت آن، تحت تأثیر نوشته‌های تاریخی مربوط به دعوت، غزوات و اخلاق اجتماعی پیامبر، چندان مورد توجه مورخان قرار نگرفته است. نوشتار حاضر، با هدف بررسی سبک زندگی رسول خدا(ص) در امور مالی خانواده و با استفاده از منابع تاریخی، روایی و تفسیری کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که تدابیر رسول‌خدا (ص) در تأمین معیشت همسران خویش چگونه بوده است؟یافته ­های این پژوهش، حکایتگر آن است که رسول خدا(ص) در کنار ساده­زیستی و تلاش برای فراهم‌آوردن امکانات داخلی زندگی در حد کفاف و حتی توصیه همسران به پرهیز از تجملات و زینت‌های اضافی، از هیچ کوششی برای تأمین نفقه لازم آنان فروگذار نمی‌کردند.