امام جعفر صادق علیه السلام و مبارزه با حاکمان جائر و جریان های انحرافی و کتابشناسی

1- ولادت، كمالات نفسانی و تلاش های علمی و آموزشی
حضرت امام صادق(علیه السلام) در تاریخ هفدهم ربیع الاوّل سال 83 هجری در مدینه منوّره به دنیا آمد. (1) مكنّی به «ابوعبدالله» و ملقّب به «صادق»، صابر، فاضل، کافل، قائم و منجی است.(گفته می شود لقب صادق را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به ایشان داده است). مدت زندگانی حضرت، 65 سال و مدت زمان امامت آن حضرت، 34 سال بود. آن حضرت 12 سال در مدینه با جدّ بزرگوارش امام سجّاد(علیه السلام) و 1۹ سال با پدرش، امام محمد باقر(علیه السلام) زندگی کرد. در این مدّت، دشواری ها و سختی های زندگی در حکومت حاکمان ظالم بنی امیّه را شاهد بود و همراه با پدرش در راه نشر معارف اهل بیت(علیهم السلام) تلاش می کرد.
سیماى صحیفه سجادیه

نام امام سجاد (علیه السلام) چهارمین امام شیعیان تداعى کننده مناجات وراز و نیاز و دعااست. آن امام، مجالى براى فعالیتهاى علنى فرهنگى، اجتماعى و سیاسى نیافت و عمر شریف خود را در محراب عبادت و نیایش سپرى ساخت. عبادت و دعایش، «سیر الى الحق »نبود که «سیر الى الخلق » را به دنبال نداشته باشد. بلکه عبادت و محراب او و رویى به خالق و سویى به سوى خلق داشت. او با «حبل » دعا مردم را با خدایشان مرتبط مى ساخت و این «حبل » از چنان استحکام و عمقى برخوردار است که پس از گذشت قرنها، طراوت، اتقان و ژرفاى خود را از دست نداده است.
شرح قصیده لامیه حضرت ابوطالب علیه السلام از مرحوم علامه سردار کابلی

سالها پیش، در اواخر دهه شصت که مشغول گردآوری، شرح و تحقیق اشعار عموی گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، جناب ابوطالب علیه السلام ، بودم[1] در بین آثار معاصران، به نام مرحوم علّامه سردار کابلی برخوردم که قصیده لامیه ابوطالب را شرح کرده بود؛ اما نسخه آن را نیافته و تنها به ذکر نام آن در کتاب خود بسنده کردم[2]. چندی پیش فاضل متتبّع جناب آقای عبدالحسین طالعی به اینجانب خبر داد که نسخه این شرح به خطّ خود آن مرحوم پیدا شده است و از این بنده خواست که مقالهای درباره معرفی این نسخه بنگارم. من نیز با کمال میل پذیرفتم و اینک این نوشتار را تقدیم میدارم:
حضرت ابوطالب علیه السلام بهاصطلاح جزء شاعران مُخَضرَم[3] بود که هم دوره جاهلیت و هم دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را درک کرده بود.
مفردشناسی روشمند-جلسه نهم

نهمین جلسه کلاس مفردشناسی روشمند توسط حجت الاسلام طبسی در مدرس تفسیر برگزار گردید که مشروح آن تقدیم میگردد.
اقرار الصحابه اثری گرانمايه از سده ششم هجری

يكى از صدها تأليف نفيس شيعى در پيرامون فضايل و مناقب امير مؤمنان، حضرت على عليه السلام ، كه خوشبختانه پس از چندين سده از گزند حوادث مصون مانده و نسخهاى از آن، هرچند با افتادگىهايي، به دست ما رسيده ـ كتاب ارزنده و كممانند اقرارالصحابه، تصنيف ابوعبدالله، محمد بن جعفر مشهدى حائرى است.
اين كتاب، به سبب كم شمار بودن نسخههاي آن، از دسترس محدّثان و گردآورندگانِ اخبار، از جمله علامه محمد باقر مجلسى، شيخ حرّ عاملى، بياضى و سيّد هاشم بحرانى دور مانده، و ازهمين روى كتابشناسان و شرح حال نگاران شيعى همچون سيّد محسن امين عاملى و علاّمه شيخ آقابزرگ تهرانى با آن آشنا نبوده و هيچ آگاهىاى از آن در موسوعههاى خود: اعيان الشيعة، الذريعة و طبقات اعلام الشيعة نياوردهاند. حتّى اينكه كتابشناسان متقدّم از قبيل شيخ منتجبالدين رازى و ابنشهرآشوب مازندرانى اطّلاعى از آن نداشته، با آن آشنا نبودهاند.
مقايسه فهم سنتی و جديداز تقدس الگوهای دينی

تقدّس اولیای خدا در نگاه دینی، بر مبنای اصطفای الاهی است؛ در حالی که در نگاه مدرن، مبتنی بر پندار و تصمیم انسانهاست. از سوی دیگر در مطالعات دینی جدید، زبانِ امرِ مقدّس، «اسطوره» است؛ امّا نه بهمعنای رایج آن. توجّه به تمایز فهم سنّتی و جدیدِ تقدّس از سویی، و فهم عامیانه و اصطلاحیِ اسطوره از سوی دیگر، موجب جلوگیری از خلطهای روشی و مفهومی در نقد تقدّس اولیای خدا میشود.
امامت غدير در سوره انشراح

با تدبر در قرآن مجيد، آياتى جلب توجه مىكند كه مفهوم واضح و صريحى از آن به ذهن خطور مىكند و در عين حال براى درك كامل آن نياز به مفسر قرآن است تا تفصيل آن معنى را در اختيار ما بگذارد.
آيه هفتم سوره انشراح از اين دست آيات است، كه با تشريح مراحل بعثت پيامبر عليه السلام و عنايات پروردگار درباره برترين آفريدهاش مىفرمايد:
(( اَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ، وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ، الَّذى اَنْقَضَ ظَهْرَكَ، وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ ))
سپس به آخرين مرحله از اين رسالت عظيم آسمانى مىرسد و مى فرمايد:
(( فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ، وَ اِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ ))
اين دو آيه صريحاً به پايان رسالت با كلمة «فَرَغْتَ» و به رحلت پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم با جمله «اِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» اشاره مىكنند. آنچه در ميان كلمات اين دو آيه جلب توجه مىكند، عبارت «فَانْصَبْ» است. اين كلمه بدان معناست كه هنگام فراغ از رسالت الهى و قبل از پركشيدن به ملكوت اعلى هنوز يك وظيفه بر دوش پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم مانده كه بايد انجام شود و آن مسئله «منصوبكردن» است.
اما درباره اين امر مهم كه با اين صراحت در اينجا مطرح شده، هيچ تفصيلى داده نشده مبنی بر اینكه موضوع چيست؟ و حضرت رسول چه كسى را و در چه زمانی و كجا بايد منصوب فرمايد؟! ائمة معصومين عليهم السلام كه تفسير قرآن بر عهدة ايشان نهاده شده، به تبيين اين آیات پرداخته و روشن ساختهاند كه مقصود از اين آيه، منصوبكردن على بن ابىطالب عليه السلام به مقام امامت است. این امر در غدير خم و در آخرين سال عمر پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم تحقق يافت، و در واقع آن حضرت با امتثال امر «فَانْصَبْ» بود كه آن مراسم بسيار باعظمت را در غدير تدارك ديد.
مقالة حاضر در چهار مرحله به تشريح ابعاد تفسيرى اين آيه پرداخته و نزول آن را در غدير و درباره مسئله امامت به اثبات ميرساند. در مرحلة اول به قرائت كسره يا فتحه در «فَانْصبْ» مىپردازد. مرحلة بعدى ارائة اسناد و مدارك براي اثبات نزول آيه درباره غدير است. مرحلة سوم ارتباط كل سوره را با غدير بيان مىنمايد. در آخرين مرحله منظور از «فراغت» و «منصوبكردن» با استناد به احاديث آمده است.
غــديرخـم در آثار پژوهشى انگليسى زبان غرب

غديرخم يكی از مهمترين، كليدیترين و سرنوشتسازترين نقاط تاريخ اسلام است كه درآن، دست كم به اعتقاد شيعه، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سرنوشت آيندة جهان اسلام را تعيين کردند و نسبت به موضوع مطرح شده در آن، از امت اسلام بيعت و پيمان وفاداری گرفتند. اين رويداد را میتوان از ميان ديگر رويدادهای دوران رسالت پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، بارزترين نقطهای دانست كه خاستگاه اصلی شيعه از آن جاست و باز هم دست كم به اعتقاد شيعه، بحث وفاداری يا عدم وفاداری به پيمان مطرح شده در آن است كه امت اسلامی را به دو گروه مهم شيعه و غيرشيعه تقسيم كرده است. غديرخم با اين ديدگاه، همواره و برای هميشة تاريخ، موضع ظهور تمايز اصلی ميان شيعه و غيرشيعه به حساب میآيد.[1]
بازخوانی سوره مائده به دنبال چهره نفاق

یکی از سؤالاتی که درباره واقعه غدیر خم ذهن بسياری را به خود مشغول کرده و گاهی هم از آن سوء استفاده میشود، این است که با وجود انبوه حاضران در غدیر خم چرا بعد از پیامبر به فرمان او در غدیر توجه نشد؟ چه بسا كساني در مواجهه با این پرسش چنين نتيجه بگيرند که یا آمار بالای حاضران در غدیر اشتباه است یا انتصاب علی عليه السلام به مقام ولایت دروغ است و این دو قابل جمع نیستند. كساني كه چنين نگاهي به ماجراي غدير دارند، در ذهن خود پيشاپيش نوعي تقدس را نسبت به صحابة پيامبر مفروض گرفتهاند؛ به این معنا که اگر واقعاً این جمع کثیر از صحابه در روز غدیر حاضر بودند و اگر واقعاً پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم علی عليه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی کرده بود، محال بود اصحاب او پس از وفاتش با فرمان او مخالفت کنند.
این نوشتار در پي آن است که با توجه به سوره مائده، به طور خلاصه بستر اعتقادی اطرافیان پيامبر را در آن مقطع زمانی مورد بررسی قرار دهد و نهایتاً بدانجا برسد که نشان دهد حضور جمع كثيري از مردم در روز غدير، منافاتي با نافرماني از پيامبر ندارد؛ بلكه برعكس، جو اعتقادی میان اصحاب بسیار نگرانکننده بوده و آنان آنچنان که باید و شاید مطیع دستورات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نبودهاند و اکثریت جامعه در مسیر نفاق با مسلمانان و همکاری با دشمنان اسلام و پیامبر قرار داشتند.
قرآن اگرچه دربرگيرندة قصههای فراوانی است، اما هرگز نمیتوان به آن کتاب قصه گفت چون هرگز از ویژگیهای یک کتاب قصه تبعیت نمیکند؛ تکههای مختلف یک قصه را به بیانهای مختلف در جايجای قرآن میتوان یافت، اما چرا؟ راز این نکته را باید در تناسب آیات با زمان و مکان نزول آن ها جستوجو کرد؛ به عبارت دیگر، گرچه آیات قرآن محدود به زمان و مکان خاصی نیستند، اما بیارتباط به زمان و مکان نزول نیز نیستند. از این رو اگر زمان و مکان نزول آیات قرآن را بدانیم، این آیات میتوانند نکات مهمی را بازگو کنند.
درباره زمان نزول آیات سورة مائده چند نظر وجود دارد. قدر مشترک این نظرها آن است که این سوره در اواخر عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و مشخصاً در دو ماه آخر عمر شريفشان نازل شده؛ بنابراین میتواند مبنای مناسبی برای بررسی وضعیت اعتقادی مسلمین در روزهای پایانی عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم باشد. به نظر راقم این سطور تکتک آیات این سوره، مستقیم یا غیرمستقیم، به دنبال ترسیم چهره اعتقادی مسلمین در این روزهاست. بررسی همه آیات این سوره با چنین نگاهی مجال گستردهای میطلبد ولی ارائه نمونههایی از آن خالی از لطف نخواهد بود.
بررسی مفهوم امامت در خطابه غدير

تفسیر نادرست مفاهیم دینی كه ناشی از عواملی چون بدفهمی یا غرضورزی است، مشكلات وخطراتی جدی بر جامعه دینداران تحمیل میكند. برای جلوگیری از آسیب اعتقادی در اجتماع دینی، قبل از هر چیز نیازمند فهم صحیح مفاهیم دینی میباشیم. در این راستا ابتداییترین و صحیحترین اقدام، رجوع به منابع اصیل دین (كتاب و سنت) است.
در برخورد با مشكلِ انكار امامت یا تحریف معنای حقیقی آن نیز مراجعه به متون وحیانی، اولین و ضروریترین اقدام بهنظر میرسد. اینكه امام كیست؟ مقام و اوصاف اختصاصی امام چیست؟ ما در قبال وی چه وظیفهای داریم؟ و سؤالاتی از این قبیل، جز با تبیین دقیق آیات و روایات مربوط به این موضوع، پاسخ صحیح داده نمیشوند.
در مواردی مشاهده شده که با ارایه برداشتها و قرائتهای جدید و خودساخته از مفهوم امامت، قلب ماهیتی در چیستی این مقام بهوجود آمده؛ مثلاً تفسیر مقام امامت به یك مقام باطنی و محدود كردن آن به ارتباطات شخصی، تفسیری است كه نهتنها دلیل شرعی معتبری ندارد، بلكه ـ بهعكس ـ با بسیاری از نصوص و آموزههای متقن شیعی مغایرت دارد.
باورداشت مهدويت در خطبه غدير

درباره امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) روایاتی از پیامبر بزرگوار اسلام و ائمه اطهار علیه السلام وارد شده که اهمیت و ضرورت بحث مهدویت را ـ از همان سالهای نخستین ظهور اسلام ـ میرساند. یکی از اخبار مهمی که از جانب نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم به دست ما رسیده است، بیان صفات و ویژگیهای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در خطبة غدیر است؛ آن هم با عباراتی زیبا و در زمانی حساس که بحث انتساب امیرالمؤمنین علیه السلام مطرح بود. این نوشتار بر آن است تا با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و اخبار اهل بیت علیه السلام این عبارات را (که حدود بیست و یک عبارت است) شرح دهد. در این شرح، هم به ظرافتهای واژگانی و هم به معنای کلی عبارات ـ با در نظر گرفتن آیات و احادیث ـ توجه شده است.
امام و قوای بصری

اتان کولبرگ[2]، پژوهش گر، شيعه شناس معروف و پر اثر و استاد معاصر دانشگاه عبری اورشليم در اسرائيل است كه مدرک دكترای خود را از دانشگاه آكسفورد انگلستان، با تز دكترا با عنوان نگرش تشيع امامی به صحابة پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، دريافت كرد. آثار پژوهشی مختلف و متعدد او طبق گزارش فرانک اچ. استيوارد به حدود 110 مقاله و كتاب منتشر شده مىرسد (4 كتاب، يک ويرايش كتاب، 39 مقاله، 24 مدخل در دايرة المعارف ايرانيكا، 18 مدخل در دايرة المعارف اسلام (ويرايش جديد)، 2 مدخل در دايرة المعارف دين، يک مدخل در دايرة المعارف عبريكا، يک مدخل در دايرة المعارف تفكر سياسی اسلامی و 19 نقد و بررسى)[3]. برخی از آثار او به عنوان نمونه، عبارتند از؛ مقالات و نوشته هايی با عناوين: حديث شيعى[4]، اصول اربعمأة[5]، برائت در انديشة شيعى[6]، عقيده و فقه در شيعة اماميه[7]، تشيع نخستين در تاريخ و پژوهش[8]، شاهدی ديرينه در مورد [استعمال] اصطلاح «اثناعشريه»[9]، از اماميه تا اثناعشريه[10]، امام و اجتماع در دورة پيش از غيبت[11]، ابوجعفر محمدبن علی الباقر عليه السلام (در دايرة المعارف اسلام،ج7)[12]، زينالعابدين علی بن حسين بن على بن ابىطالب عليه السلام (در دايرة المعارف اسلام، ج11)[13]، محدث[14]، موسى الكاظم عليه السلام (در دايرةالمعارف اسلام، ج7)[15]، تكامل تدريجی شيعه[16]، كاربرد و نحوة استعمال اصطلاح «رافضه» در شيعة اماميه[17]، برخی از ديدگاه های شيعة اماميه درباره صحابه[18] و … .
مقالة زير با عنوان «امام و قوای بصرى»، يكی از نوشته های اوست كه گرچه ممكن است صرفاً مقاله ای گزارشی در مورد يكی از توانايى های امام در امامت شيعی باشد؛ اما ـ همان گونه كه خواهيم ديد ـ پاورقى های مفصل و متنوع او در اين مقاله و مراجعة او به منابع فراوان متنوعی چون: علل الشرائع صدوق، مناقب ابن شهرآشوب، كامل الزيارات ابن قولويه، اکمال الدين صدوق، المختصر حلی، الخرائج و الجرائح قطب راوندی، بصائرالدرجات صفار قمى، الاحتجاج طبرسي، دلايل الإمامة طبری، اثبات الهداة عاملي، تفسير منسوب به امام عسكری عليه السلام ، تفسير عياشي، تفسير صافی فيض، تفسير علی بن ابراهيم قمي، کافی کلینی، بحارالانوار مجلسی، رسائل شريف مرتضي، الاختصاص مفيد، مرآةالعقول مجلسی، تفسير البرهان بحرانی و ديگر منابع نشان مى دهد كه تا چه حد و با چه دقتى، حتی در موضوعی جزئی به مطالعه و بررسی و مرور منابع، از جمله منابع شيعی پرداخته است.
در ادبيات كلاسيك شيعي، از رؤيت اغلب در زمينه و مفاد موقعيت منحصر به فرد ائمه بحث ميشود. به ويژه، امامان دارای قدرت رؤيتی فرا انسانی و قادر به معجزاتی مرتبط با رؤيت، توصيف می شوند.[19]
ضرورت معرفت امام علیه السّلام

در این اثر مطالبی درباره معرفت و شناخت امام به نگارش درآمده که در نظام معرفتی، دینی و عملی و نیز نمادهای اجتماعی مسلمانان جایگاه مهمی دارد براین اساس است که دانشمندان شیعه و سنی در اصل مسأله لزوم معرفت امام، تقریباً اتفاق نظر دارند و تنها در ادلّه و حدود آن اندک تفاوتهایی وجود دارد؛ چنانچه ما در پی جویی این مسئله، بحث را در دو محور جدا گانه از دیدگاه شیعه وسنی مورد بررسی قرار دادیم و نتیجه گرفتیم که اهل سنت به این مسئله با نگاهی تاریخی و ضرورت های اجتماعی نگریسته است؛ اما امامیه برخلاف اهل سنت، مسئله معرفت و شناخت امام را بسیار مهم تلقی کرده و با استناد به منابع دینی و اعتقادی مورد بررسی قرار داده است. در تبیین این بحث به طور مفصّل به اصل این مسئله و نیز حدود و مراتب معرفت امام، با ادلّه از عقل و نقل، پرداخته شده است.
خلافت و نسبت آن با قرابت و صحبت (بازخوانی حکمت 190 نهج البلاغه)

حکمت 190 نهج البلاغه به دو گونه نقل شده است. در چاپ محمد عبده و صبحی صالح این گونه آمده است:
« وا عجباه! أ تکونُ الخلافة بالصَّحابة و القَرابة؟»
و در تصحیح فیض الاسلام و نسخة ابن ابی الحدید، این گونه آمده است:
« وا عجبا! أ تکونُ الخلافةُ بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة؟!»
« وا عجبا، أن تکونَ الخلافة بالصحابة و لا تکون بالصحابة و القرابة!»[1]
در سال های اخیر، بحث و جدل هایی درباره این حکمت نهج البلاغه درگرفته و اتّهام تحریف و دست اندازی در تصحیح متون مطرح شده است که در اين مقاله به برخی از آنها خواهیم پرداخت. قصد آن داریم که با بررسی اسباب صدور کلام از امام علی عليه السلام و جمع کردن نقل های متفاوت آن، قول صحیح را ترجیح دهیم. این متون، اولاً، قابل بحث سندی نیستند (چون هیچ یک سند ندارند)؛ ثانیاً یک متن، حتی اگر سند صحیح هم داشته باشد، نباید از حیطة نقد متن خارج شود.