سیاست مذهبی حکومت ایلخانی؛ تسامح یا آشفتگی مذهبی؟

مغولان نخستین مهاجمان غیرمسلمانی بودند که توانستند بر بخش گسترده‌ای از جهان اسلام مسلط شوند و خلافت عباسی را از میان بردارند. عقاید شمنی و غیر دینی مغولان و بی‌توجهی آنان به مسأله دین سبب شد که سیاست‌های آنان در عرصه‌ مذهبی دچار سردرگمی و آشفتگی شود که گاه از این امر با عنوان سیاست تسامح دینی یاد می‌شود. این موضوع به عنوان پرسش اصلی این مقاله، بدین شکل مطرح می‌شود که آیا ایلخانیان در برابر مسائل مذهبی، سیاست تسامح دینی در پیش گرفتند یا بی‌اعتقادی آنها به دین، منجر به آشفتگیِ سیاست‌های مذهبی در قلمروی آنها شد؟ و پی‌آمد سیاست مذهبی آنان برای دنیای اسلام، به‌ویژه سرزمین ایران چه بود؟ بررسی تمایلات دینی متفاوت و گاه متضاد ایلخانان مغول، طی یک قرن حکومت بر ایران نشان می‌دهد که سیاست‌های آنان بیش از آن‌که متأثر از نگاه تساهلی باشد به سبب بی‌اعتقادی به هرگونه باور دینی بود و تحت تأثیر مسائل و روابط سیاسی با قدرت‌های پیرامونی، فعالیت‌های شخصیت‌های برجسته دیوانی و تحرک زنان با نفوذ حرم سلطان تغییر می‌کرد و بر شرایط مسلمانان به طور عام و شیعیان به طور خاص تأثیر می‌گذارد.

رفتار شناسی امام رضا علیه السلام در جریان غلو

پدیدة غلو آفتی است که به دلایل مختلف در میان شیعیان، مانند دیگر گروه‌های اسلامی و غیر اسلامی راه یافت و عده‌ای را به بیراهه کشاند. عقاید غالیان شیعی دارای نظم و انسجام خاصی نبود، ولی بنیان عقاید آنها بر درجة خدایی و الوهیت قائل شدن برای پیامبر اعظم6 و به مقام خدایی و نبوت رساندن ائمه معصوم: استوار بود. غالیان با افکار و گفتار خود، اصل توحید را هدف قرار می‌دادند. در نتیجه با توجه به اهمیت مسئله، ائمة شیعه از راه‌های مختلف و به شدت با غلو و غالی‌گری به مبارزه می‌پرداختند و افکار و گفتار غالیان را نفی می‌کردند. در این راستا امام رضا علیه السلام به شدت با غالیان برخورد کرد و آنها را طرد و لعن ‌نمود. بررسی مواضع امام رضا علیه السلام پس از بیان پاره‌ای از افکار، گفتار و رفتار غالیان آن زمان، موضوع نوشتار حاضر است.

تحوّل نظام خاتم و نشان در تشکیلات اسلامى‏

ابزار و شیوه ‏هاى لازم براى مکاتبات و کاربرد نشان‏هاى خاص براى تأیید و اثبات رسمیت آن از سوى حکم‏رانان، از ارکان تشکیلات ادارى در دوره‏هاى مختلف تاریخى بوده است. به همین سبب، از زمان ظهور اسلام، به این موضوعات توجه خاصى معطوف گردید، به طورى که پیامبر(ص) در مکاتبه‏ هاى خویش با سران دولت‏ها و امپراطوران آن دوره، ظاهراً با استفاده از خاتم به عنوان مُهر، آن مرقومه‏ ها را رسمیت بخشیدند. با گذشت زمان، در دوره‏هاى مختلف تاریخى، شیوه نگارش و چگونگى انجام یافتن مکاتبه‏ ها و مراسله‏هاى ادارى دست خوش تغییراتى شده است. این مقاله، در صدد است تا ضمن ریشه‏یابى عنوان‏ها و اصطلاح‏ هایى، چون تَمغا، طُغرا و یَرلیغ، سیر تاریخى و تحولات حاصله در آنها در نظام ادارى دوره اسلامى را بررسى نماید.

بررسی تاریخی روزه عاشورا در صدر اسلام

استحباب و سنت بودن روزه عاشورا، همواره مورد توجه اهل سنت بوده است و بر آن تأکید می‌شود. از طرفی این روز در نزد شیعیان اهمیت ویژه‌ای دارد و روزه آن را نه تنها سنت و مستحب نمی‌دانند بلکه آن را بدعت و مکروه می‌شمارند. بررسی‌های تاریخی و روایی چنین می‌نمایند که روزه عاشورای صدر اسلام نه در ماه محرم، بلکه در روز دهم ماه تشری بوده است که روزه یهود با نام «کیپور» و «عاسور» در آن واقع می‌شود. علت اشتباه این روز با دهم محرم، تشابه در تلفظ است که عرب هر دو روز را «عاشورا» می‌خواند و از طرفی روزه آن روز نیز با وجوب روزه رمضان نسخ شده است. احیای این حکم منسوخ، نه تنها سنت نیست بلکه بدعتی است که از سوی افراد همسو با سیاست‌های اموی ترویج گردیده است. بر این اساس، تبیین علمی این امر می‌تواند در کاهش تنش‌های فرقه‌ای و مذهبی مؤثر باشد. این نوشتار بر آن است تا پس از اشاره به آرای فقهی و روایت‌های این واقعه در منابع فریقین، با رویکردی تاریخی آن به این پرسش پاسخ دهد که ریشه روزه عاشورای صدر اسلام از کجاست و در عصر نبوی چه حکمی داشته است؟

پى‏ آمدهاى غیبت بر اندیشه و حیات سیاسى شیعیان‏

غیبت امام زمان(ع) مهم‏ترین رویداد تاریخ سیاسى مذهب شیعه است که عملاً تاریخ شیعه را به دو دوره مجزا؛ یعنى دوران حضور ائمه(ع) و دوران غیبت تقسیم کرده است. دوران غیبت کبرى از سال 329ه آغاز شد؛ در نامه‏اى که امام مهدى(ع) چند روز قبل از وقوع غیبت کبرى به على بن محمد سمرى چهارمین و آخرین سفیر خود نوشت، اعلام داشت که دوران غیبت کبرى فرا رسید و ظهور مجدد او منوط به اجازه خداوند است.2 سال 329ه را مى‏ توان سال گسست در تاریخ رهبرى شیعه نامید. وقوع این حادثه تأثیرات مهمى در تاریخ شیعه بر جاى نهاد که مهم‏ترین آن خلاء رهبرى است. این امر موجب بروز انشعاب‏هایى در درون شیعیان شد. علماى شیعى تلاش نمودند با تبیین نظریه امامت در دوازده نفر، مانع این امر شوند و پس از حملات فکرى مخالفان به توجیه و تبیین مسئله غیبت پرداختند. اهتمام ایشان در پاسخ‏گویى به تکلیف رهبرى شیعیان در زمان غیبت به ارائه نظریه جانشینى علما منجر شد و سرانجام تلاش کردند راهکارهاى عملى و نظرى چگونگى زندگى شیعیان در درون جامعه اهل سنت را نشان دهند.

سنت‌های تاریخی و اجتماعی از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم

خداوند در حیات فردی و اجتماعی انسان، سنت‌های گوناگونی دارد و برای امور مختلف، ضابطه و قانون ویژه‌ای قرار داده است و روش خاصی را اعمال می‌کند. کارهای او در آفرینش و تدابیرش در امور عالم بیهوده و بی‌حساب نیست. سنت و روش او در خلق و تدبیر اجتماع بر اساس قانون و اسبابی ویژه است.
شؤون گوناگون زندگی اجتماعی انسان، شکل‌های گوناگون حکومت، معیشت، آداب و رسوم، روابط متغیر، جنگ، صلح، خوشبختی و بدبختی در ابعاد مختلف زندگی بشر، بر قوانین ثابت و روش‌های تغییر ناپذیر الهی استوار است. پژوهش حاضر، روایت‌های نبوی ناظر به جامعه، تاریخ، سنت‌ها و قوانین اجتماعی ـ تاریخی را بررسی می‌کند تا نشان دهد سنت‌های مختلفی مانند سنت تغییر احوال جهان ،هلاکت جوامع و عوامل متعدد آن، ‌ارسال رسل، استدراج، ابتلا، امهال و مجازات در کلام پیامبر6بازتاب یافته است.

معرفت تاریخی و عینیت تاریخ از نظرگاه مقریزی

پرسش از امکان معرفت تاریخی و عینیت تاریخ یکی از دغدغه‌های مهم فیلسوفان انتقادی تاریخ در گذشته و امروز بوده است. این پرسش که ارتباط مستقیم با مقوله علمیت تاریخ دارد خواستار آن است که تاریخ باید فارغ از هرگونه نگاه شخصی و ارزشی عرضه گردد و در این صورت است که می‌تواند در جایگاه علمی قرار گیرد. بنابراین اهمیت این موضوع با بررسی آثار تاریخی مورخان مسلمان به جهت واکاوی مفهوم عینیت تاریخ و امکان معرفت تاریخی مورد اهتمام نویسنده قرار گرفت. مفاهیمی چون امکان معرفت تاریخی و عینیت تاریخ و مباحثی چون دخالت ارزش‌ها و گزینش در تاریخ، چارچوب این تحقیق را تشکیل می‌دهند. نویسنده در این مقاله بر آن است تا به بررسی دیدگاه تقی‌الدین مقریزی (م. 845) در قالب مفاهیم گفته شده بپردازد. در پژوهش انجام شده مشخص گردید مقریزی حصول شناخت تاریخی را امکان‌پذیر می‌داند و راه وصول آن‌را محدود به ابزارهای مادی و حسی نمی‌داند. از طرف دیگر از داده‌های مقریزی چنین بر می‌آید که عینیت فارغ از ارزش گذاری محال است اما نه به بهای تأثیر ارزش‌ها برای تحریف یا همسو سازی تاریخ با پیش‌ فرض‌های مقبول مورخ.

بررسی تاریخی سهم زبان فارسی در فرهنگ مسلمانان چین از آغاز تا کنون

پس از چند سده، حضور پراکنده بازرگانان مسلمان در شهرهای جنوبی، جنوب شرقی و شرقی چین و هم‌زمان با لشکرکشی مغولان به شرق و پایه‌گذاری دودمان مغولی یوان، تعداد زیادی از مسلمانان منطقه آسیای مرکزی و غربی به چین مهاجرت کردند که در میان آن‌ها، ایرانی‌ها و فارسی‌زبان‌ها سهم قابل توجهی داشتند. از این‌رو فارسی در این دوره، یکی از سه زبان رسمی چین و اولین زبان رایج میان مسلمانان مهاجر به چین گردید. پس از فروپاشی حکومت مغولان و لزوم یادگیری زبان چینی برای مراوده با سایر مردم، زبان فارسی کم‌کم از زبان روزمره مسلمانان کنار گذارده شد اما به دنبال برپایی نظام آموزشی علوم دینی، جایگاه زبان فارسی در مساجد و کلاس‌های درسی علوم دینی به قوت خود باقی ماند. همچنین با ورود تصوف به چین، متون فارسی به اندازه قابل توجهی گسترش یافت. در سده نوزدهم و نیمه اول سده بیستم، بانوان مسلمان با استفاده از کتاب‌های درسی فارسی به زبان و ادبیات فارسی در فرهنگ مسلمانان چین، رونقی دوباره بخشیدند. در سده بیستم اتفاق‌هایی رخ داد که سبب شد زبان فارسی تا میزان قابل توجهی از فرهنگ مسلمانان چین کنار گذاشته شود که در این میان می‌توان به سرمایه‌گذاری کشورهای عربی برای جلب نظر دانش‌پژوهان مسلمان چینی و تلاش برای آموزش زبان و فرهنگ عربی اشاره کرد.

سیاست‏هاى نظامى و ادارى بنى عباس در هند (422 – 132ه)

پس از سقوط بنى امیه، مناطق تحت سلطه آنان از جمله بخش‏ هایى از غرب هند به تدریج زیر نفوذ و سلطه بنى عباس قرار گرفت. در این زمان، شیعیان نیز که از آل عباس نا امید و ناراضى بودند، تحت تعقیب و آزار آنان قرار گرفته و به مناطق دوردستى چون سند روى آوردند. این مسئله باعث ایجاد حساسیت و توجه ویژه بنى عباس به قلمرو اسلامى در هند و سند گردید. به علت وجود اتباع قبیله ‏هاى عرب که از مدت‏ها قبل از اسلام با یک‏دیگر اختلاف و درگیرى داشتند، اختلافات قبیله ‏اى بالا گرفت که این امر، سبب توقف فتوحات مسلمانان و تقویت جبهه غیر مسلمانان گردید و پایه‏هاى حکومت اسلامى را در این منطقه سست نمود. این اختلافات و دورى سند و هند از مرکز خلافت و جاه‏طلبى برخى از سران قبایل سرانجام باعث پیدایش حکومت‏هاى مستقل در منصوره و ملتان گردید که رقابت‏هاى محلى و منطقه ‏اى را به اوج خود رساند. این اقدام، هم زمان و یا اندکى پس از تحرکات استقلال طلبانه در شمال افریقا و ایران صورت پذیرفت که فرجام آن چیزى جز چند دستگى و تضعیف دنیاى اسلام نبود.

جنگهای صلیبی؛ از ستیزه جویی بی ثمر تا پی‌آمدهای فرهنگی و علمی برای اروپاییان

جنگ‌های صلیبی (1096 ـ 1270 م) خشونت‌بارترین و خونین‌ترین برخورد اروپای سده میانه با ملت‌های مسلمان و تمدن اسلامی بود که خسارت‌های انسانی و مادی فراوانی به دنبال داشت. این نبردها منجر به توسعه ارضی اروپا، نجات مزار مقدس، اشغال دایمی سرزمین فلسطین و تشکیل امپراتوری اروپایی در جنوب و شرق مدیترانه نشد اما پی‌آمدهای مهمی به ویژه برای اروپاییان داشت که از پایه‌های اصلی نهضت‌ رنسانس در اروپا محسوب می‌شوند. در این مقاله به برخی از آثار و دلایل عدم کام‌یابی صلیبیان در بهره‌مندی قابل قبول از تمدن و فرهنگ درخشان اسلامی اشاره شده است. سربازان و روستاییان گرسنه و محرومی که به دنبال شوالیه‌های ماجراجو و کشیشان متعصب برای فتح سرزمین‌های اسلامی به راه افتاده بودند، فاقد فضیلت و استعداد کافی برای دریافت اندیشه‌ها و دست‌آوردهای علمی و فرهنگی مسلمانان بودند. سبک زندگی شهرنشینی مسلمانان با وجود جذّابیت تاثیر چندانی در روش و منش زندگی مجاهدان صلیبی در بازگشت به سرزمین‌هایشان نگذاشت اما نباید انکار کرد که بذر تردید و بی‌اعتمادی به دین مسیحیت در ذهن و جان آنان رویید و در عصر روشن‌گری تردیدهای توده مردم، زمینه‌های نهضت اصلاح دینی را فراهم کرد. هم‌چنین در میان مجاهدان متعصب صلیبی، افراد هوشیار و دانایی وجود داشتند که از سرمایه علمی و فرهنگی مسلمانان بهره‌مند شدند که در این مقاله به آنان اشاره شده است.

شالوده شکنی مونتسکیو در نگاه خاور شناسان به ایران و شرق مسلمان

نمایش و بازآفرینی ایران به عنوان یک «دیگری» برای غرب، یکی از مسایل مهم تاریخ روابط ایران و غرب است. تصویر ایران به عنوان دیگری غرب، ریشه در تاریخ یونان دارد، اما عصر روشن‌گری را می‌توان سرآغاز نمایش هدف‌مند شرق و ایران به عنوان دیگری غرب تلقی کرد. مونتسکیو از نخستین متفکران غربی است که با کتاب نامه های ایرانی و بازآفرینی دو شخصیت «ازبک» و «ریکا»، دو مسافر خیالی از قلمروی صفویه، تلاش هدف‌مندی را برای شناخت غرب از طریق نمایش دیگری آغازکرد و در بنیادهای شناخت ایران و شرق مسلمان در ذهنیت انسان غربی سهیم و موثر گردید. این پژوهش بر آن است با مدد از دیدگاه دریدا درباره شالوده شکنی و آرای فوکو، لاکلاو و موفه و ادوارد سعید به بررسی شالوده شکنی رویکرد شرق‌شناسی مونتسکیو در کتاب نامه های ایرانی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می‌دهد که هدف مونتسکیو بیش از آن که شناخت ایران و شرق باشد شناخت خود از طریق نمایش و بازآفرینی دیگری بوده است. این رویکرد به ایران و شرق مسلمان، رویکردی یک سویه و مبتنی بر پیش فرض های برتری طلبانه و تقابلی است که در رویکرد مونتسکیو و اغلب غربی ها، شکلی غالب به خود گرفته است و در چگونگی معرفی ایران و شرق مسلمان به جامعه غربی، نقشی اساسی داشته است.

وضع اقتصادى مدینه در عهد نبوى‏

حضور پیامبر صلى الله علیه وآله و مسلمانان در مدینه چهره متحولى به اقتصاد این شهر داد. مدینه که از دیرباز به سبب برخوردار بودن از کشاورزى و واقع بودن بر سر راه بازرگانى شمال به جنوب جزیرة العرب، اقتصادى متمایز از دیگر نقاط داشت با ورود مهاجران، توجه و توصیه‏ هاى پیامبرصلى الله علیه وآله و دین اسلام با تحولى عظیم روبرو شد. شکوفایى زراعى مدینه ناشى از شرایط جغرافیایى، وجود سفره‏هاى زیر زمینى آب، و عوامل تازه‏اى از جمله واگذارى برخى زمین هاى رها شده به مهاجران بود. با این حال در امر آبیارى نیز مقرراتى وجود داشت و بسته به آب و هوا، محصولات متنوعى به دست مى‏آمد. تجارت نیز به دلیل وجود بازارهاى محلى و اهتمام کسانى از مهاجران به امر تجارت، بر رونق اقتصادى شهر افزود. همچنین صنایع و حرف در کنار کشاورزى و تجارت از رونق خوبى برخوردار بود و انواع سکه‏ ها از قبیل دینار و درهم، سکه‏ هاى ضرب شده در ایران و روم، و وزنها و اکیال مختلف به کار مى‏ رفت.

اسماعیلیان در الموت و جنوب ناحیه دریای مازندران پس از فتوحات مغول

مورخان ایرانی به تبعیت از روایت های عینی عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا، نابودی کامل جامعه شیعه اسماعیلی با مرکزیت الموت را در جریان حمله مغولان در قرن سیزدهم میلادی/ هفتم هجری که جهان اسلام را به ویرانی کشید، ثبت کرده اند. در حالی که تحقیقات جدید نشان می دهند اسماعیلیان پس از حمله مغول، هم چنان به حیات خود ادامه دادند ولی فعالیت های دایمی آنها در جنوب دریای خزر ناچیز شمرده شده است. تناقض و اغراق در گزارش های جوینی و شکل اصلاح شده آنها بر اساس روایت مورخان دیگر، شواهد تواریخ محلی، کتاب های جغرافیایی و کتیبه ها به حضور دایمی اسماعیلیان در این ناحیه به روشنی اشاره دارند. این شواهد در قرن پانزدهم میلادی/ نهم هجری به وسیله نصایح شاهرخی و مدارک موجود در ادبیات فرقه ای شبه قاره هند تایید می شوند و هر دوی آنها، الموت را مرکز مهم اسماعیلیان در دوره پس از حمله مغول می دانند که صدقات اسماعیلیان به آن جا فرستاده می شد. علاوه بر این، منابع هندی، الموت را اقامتگاه اسلام شاه، امام اسماعیلی می دانند.

اهمیت سیاسی اصفهان در دو قرن نخستین هجری

اصفهان در قبل و بعد از اسلام همواره نظاره گر تحولات مهم سیاسی، نظامی و اجتماعی بوده است. با حمله اعراب به ایران، شهرهای این سرزمین از جمله اصفهان از ابعاد ساختار شهری، ترکیب و بافت جمعیتی و نظام مالیاتی دچار تغییر چشم‌گیری شد. اصفهان در ابتدای عصر اسلامی، مانند بسیاری از سایر شهرهای ایران با اهمیّتی کمتر نسبت به دوره قبل به حیات شهری خود ادامه داد. گذشت زمان و آشنایی حاکمان جدید اسلامی با شهرهای ایران سبب شد که اصفهان مورد توجه و عنایت دوباره قرار گیرد و حتی جایگاه مطلوب‌تری نسبت به عصر ساسانیان پیدا کند. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه‌ای و با روش توصیفی- تحلیلی، فراز و فرودهای این شهر از اواخر دوره ساسانی تا پایان قرن دوم هجری ارزیابی می‌گردد.