والیبال

در ایام جنگ چند مینی بوس از ورزش کاران شهرهای مختلف، برای بازدید از مناطق جنگی به گیلان غرب آمدند. جناب آقای داودی رئیس سازمان تربیت بدنی، از ابراهیم تقاضا کرد با سه تن از بچه های هیئت والیبال تهران مسابقه بدهد. او هم پذیرفت و با زیر پیرهنی، پای برهنه و پاچه های بالا […]

قوت بدنی

همیشه می‌گفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می‌کرد: خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن! حسابی سر زبان‌ها افتاده بود و انگشت‌نما شده بود، اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه‌ها ورزش‌های سنگین را انجام نداد. می‌گفت: این کارها عامل غرور و غفلت انسان […]

ورزش باستانی

بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه‌هائی که نه ظاهر مذهبی داشتند؛ و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق می‌شد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. چقدر زیبا یکی یکی بچه‌ها را جذب ورزش می‌کرد. بعد هم آن‌ها را به مسجد و هیئت می‌کشاند؛ و به قول خودش می‌انداخت […]

روزی حلال

ابراهیم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه‌های خوبی تربیت کرد، به خاطر سختی‌هائی بود که برای رزق حلال می‌کشید. ابراهیم نوجوان بود که طعم خوش حمایت‌های پدر را از دست داد؛ و بیشتر دوستان و آشنایان هم به او توصیه می‌کردند به سراغ ورزش برود. منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم؛ شهید ابراهیم هادی»- انتشارات پیام […]

زندگی‌نامه

ابراهیم در اول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می‌رفت. با این حال پدرش، مشهدی محمد حسین، به او علاقه خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خویش را بدرستی شناخته بود. پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین […]