معنی حقیقی «الحمدالله»

«الحمد الله» یعنی جنس سپس –و آن، ستایش زیبائی اختیاری است- اختصاص به خداوند دارد. زیرا هر نیکی و زیبائیای که یافت شود، آن اثری از آثار جمال اوست؛ و هر خیر و خوبی که در جان است، از آثار فیض اوست. … پس این، [کلمهی :الحمدالله] به منزلهی این است که گفته شود: همهی […]
منشأ حال «حیاء»

امّا «حیاء» با شناخت جلال و جمال خداوند و جایگاه گذشت و رفتار بزرگوارانه و بسیار نعمتها و راضی نشدن به نعمت کمتر برای بندهاش، و غافل نشدن از مراقبت احوال او، حاصل میشود؛ [علاوه بر این ها] با شناخت زشتکاری نفسش و معرفت به بدرفتار بودنش با این پروردگار مهربان، و مخالفت و نفاقش […]
«تسمیه»: نام خداوند

«تسمیه» [بسم الله گفتن] تنها به زبان آوردن نام خدا و گذراندن معنا بر دل نیست؛ بلکه متّصف شدن دل و جوراح، به پناهجوئی و استغاثهی به خدا است. و هر کس اینگونه بگوید: بّسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم، خداوند تسمیهاش را ضایع نمیکند؛ و ثمرهاش را یا در دنیا و یا در آخرت، به او […]
لزوم استعاذهی حقیقی

امّا اکتفا کردن [در استعاذه و پناه بردن به خدا] تنها به گفتار زبانی، جز اندک سود ندارد؛ بلکه گاهی بیهوده است و گاهی هم مضرّ. زیرا سنگر گرفتن از دشمن، پناه گرفتن از محلّ تیررس و میدان اوست و امّا گفتن اینکه: من به این قلعه و سنگر پناه میبرم، فایدهای ندارد! و قلعهی […]
پناه بردن به خداوند از شرّ شیطان

امّا «قرائت». و پیش از آن، «استعاذه» و پناه بردن به خداوند شنوای دانا از شیطان رانده شده، مستحبّ است. و آن، پناه بردن به حفظ خداوندی برای از بین بردن وسوسهها و حیلههای او است که دل و عمل و زبان را گمراه میکند؛ زیرا او دشمن بشر است و در کمین نسشته تا […]
پادشاه مطلق و سلطان السّلاطین

[نمازگزار در هنگام قیام و حضور نزد خداوند باید] بداند که: راز و نهانش نزد پروردگار آشار است، از پنهانیهایش میداند چیزهائی را که خود او نمیداند. پس مراقب باشد که نهان و باطنش مخالف رضای پروردگارش نباشد. باید تواضع و فروتنیاش در این جایگاه خطیر مانند فروتنیاش هنگام ایستادن در حضور سلطانی از سلاطین […]
اشاراتی از قیام نماز

باید از ایستادن بر دو پا، به ایستادن در جایگاه هراس و امید، پی ببرد؛ و از سر به زیر انداختن، به همراهی و لزوم خاکساری و فروتنی دل، و بیزاری از گردنکشی و ریاست و تکبّر. و باید بداند که: برای او در روز رستاخیز و در بارگاه خداوند جایگاهی است که منزلت آن، […]
بزرگتر از وصف

بدان که هر موجود بزرگ و با عظمتی را که خیال میکنی بزرگتر و عظیمتر از هر چیزی است، آن هم در کنار کبریای خداوند، خرد و خوار است! پس به حکم عقل، واجب است که تکبیر و بزرگداشت تو برای پروردگارت، به اندازهی قدرت و توانت، و با بذل همهی کوششت باشد؛ سپس به […]
اثر معرفت

وقتی بنده این پادشاهی و سلطنت [عظیم و نامحدود خداوند] را با عقلش تصوّر نمود؛ سپس متوجّه خطر جنایات خود، و منزلت والای مناجات با این سلطان بزرگ گشت، با عقل و جان و نفس و دل و تن و سراسر وجودش، چشمی برای مراقبت و توجّه به او، و گوشی برای شنیدن سخنش، و […]
منشأ حال «هیبت» در نماز

امّا «هیبت» و آن نیز از معرفت به صفات جلال به وجود میآید. هر که فهمید که قادر متعال کیست؛ و آنچه از بازخواست و کیفر با منکران و ستیزهجویان ملّتهای پیشین کرده، دانست؛ و ابتلای پیامبران و اولیاء را به رنجهای بزرگ و تأثّری که از هراس او به گریه و بیهوش و ناله […]
عظمت نامحدود خداوند

[بنده چگونه در قبال عظمت خداوند خود را ناچیز نبیند] با اینکه عظمت سلطهی او بر خلقت آسمانها و زمینها و بزرگی قدرتش را بر آنها و بر امساک و روزی و نگهداری و تربیتشان به چشم میبیند! و آنچه از گویندهی راستگو در روایت «زینب عطّاره» میشنود که: این زمین و دریاها و کوهها […]
منشأ مراقبه و حضور کامل

بنده وقتی بزرگی سلطهی خداوند و گستردگی ملکش و جلالت قدرتش را شناخت، و دانست که [موجود] ممکن، هیچ و عدم است، و [دانست که] او از خود به اندازهی سنگینی یک ذرّه خوبی و خیر ندارد، و توانائی بر سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیزش ندارد، عقل و خردش با خضوع […]
مراد از «تفهّم» در نماز

تفهّم [در نماز] یعنی اینکه: از هر قول و فعلی، مقصود و معنی شایستهی آن را به روشنی بفهمد؛ زیرا نماز معجونی خدائی است که داروی هر دردی در آن قرار داده شده است. و اثرش جلب همهی سعادتهای ممکن برای انسان کامل است. و زیر هر حرکت و سکون قول و فعل آن –از […]
مراد از «تعظیم» در نماز

امّا «تعظیم» و بزرگداشت؛ و آن از احوال دل است که خاکساری و فروتنی و شکستگی [بنده را] برای خدای بزرگ به جا میگذارد؛ و از معرفت به عظمت و جلالت –به اندازهای که برای بشر ممکن است- به وجود میآید. و عمدهی تأثیر حضور قلب در نماز، همین است؛ بلکه عمدهی در کامل شدن […]