تفاوت معانی امید، آرزو، و هوس

«رجاء» و امید، غیر از آرزوست. هم‌چنان که آرزو غیر از هوس است و هوس، غیر از حماقت. این‌ها مراتب انتظار خیر هستند. پس کسی که گندمی در زمین مناسب کاشت و به اندازه‌اش آبیاری کرد، و در سرکشی به آن در حدّ معمول، مواظبت کرده و از خدا توقّع داشت که بذرش را برویاند، […]

برطرف شدن حجاب فریب

شاید اشاره به این مطلب [معرفت] است که آنچه در تفسیر فرمایش خداوند آمده: «آیا کسی که خداوند سینه‌اش را برای پذیرش اسلام گشوده است و در نتیجه دارای نوری از جانب پروردگارش می‌باشد [همانند فردی تاریک دل است؟!]» (زمر/22) وقتی در مورد آن سؤال شد و فرمودند (ع): «نوری است که خداوند بر دل […]

نکته‌ای بسیار عمیق در کیفیّت فکر

کیفیّت فکر، جز این نیست که شخص متفکّر، گاهی به تجزیه و تحلیل نفس خود می‌پردازد؛ و گاهی به تجزیه‌ی عالم مشغول می‌شود تا این‌که برای وی محقّق شود که: آنچه از عالم می‌داند، چیزی نیست جز نفس خودش و عالم خودش، نه عالم خارجی. و این عوالمی که معلوم و آشکار هستند برای او، […]

حقیقت روح، در صعود به عالم عقل

کسی که به عالم عقلی صعود نمود، و آثار عالم عقلی بر عالم حسّی و مثالی‌ او غلبه کرد، و حکمران مملکت وجودش عقل شد، این شخص، موجودی روحانی می‌گردد تا این‌که در راه تکامل عقلانی پیش می‌رود، تا جایی که حقیقت نفس و روحش برای او منکشف می‌شود؛ و همه‌ی حجاب‌های ظلمانی بلکه همه‌ی […]

انسانیّت انسان، به کدام عالم او است

انسانیّت انسان به عالم عقلی‌اش بستگی دارد؛ و گرنه در آن دو عالم دیگر، با سایر افراد جنس خود از حیوانات، مشترک است… باری، عالم حسّی انسان، عبارت است از بدنش که دارای مادّه و صورت است. و عالم مثالش عبارت است از عالمی که حقایقش دارای صورت‌هایی است عاری از مادّه. و عالم عقلی‌اش […]

عوالم سه‌گانه‌ی انسان

انسان دارای سه عالم است: عالم حسّ و مشاهده (یعنی عالم طبیعت) و عالم خیال و مثال، و عالم عقل و حقیقت. از آن جهت که هستی و وجودش از عالم طبیعت شروع شده… عالم طبیعتش برای او فعلیّت یافت و حقیقت خود را به وسیله‌ی همین عالم شناخت؛ به طوری که اگر از عالم […]

فکر سالکان متوسّط

این‌گونه فکر [فکر در مرگ] برای افراد مبتدی، بسیار نافع و مفید است. و امّا برای متوسّطین که مقداری از نور اسرار هستی بر دل آنان تابیده و بعضی از حجاب‌های ظلمانی را کنار زده‌اند. باید اندیشه و فکرشان در مورد معرفت نفس و خودشناسی باشد تا از این طریق، همه‌ی حجاب‌های ظلمانی از آنان […]

اشاره‌ای به کیفیّت اندیشیدن در مرگ

و آن این است که در اموری از آن فکر کند: اوّل آن‌که: در خصوص مرگ زودرس خود فکر کند. و برای شخص عاقل، مطالعه در خصوص حالات افرادی که به طور ناگهانی مرده‌اند، کافی است. کسانی که قبل از گرفتار شدن در چنگال مرگ، احتمال مردن خود را نمی‌دادند و فکر می‌کردند که سال‌های […]

فکر در مرگ برای سالک مبتدی

هنگامی که مرید [و سالک الی الله] به این دستور [توبه، مراقبه، محاسبه، تهجّد و…] عمل نمود، و در بقیّه‌ی اوقاتش به اذکار مناسب مداومت کرد، لازم است که وقت معیّنی از شبانه‌روز را برای فکر کردن قرار دهد. و در ابتدای کار، باید فکرش در خصوص مرگ باشد؛ ولیکن از عمق دل نه از […]

کسب حالات رقّت و لطافت و خلوص

اگر به آنچه [در مورد گریه و نماز شب] ذکر شد، عمل می‌کنی و سعی و مراقبت در تکمیل آن داری، پس بر تو باد به تلاش و کوشش در مورد پنهان نمودنش، و اخلاص در آن، و لطیف نمودن هر چه بیشتر مراقبه و راز و نیاز خویش، و انتخاب نمودن مناجات‌های مؤثّر و […]

اگر عاشق تو شویم…

خداوندا، به ما رحم کن و با معرفت و محبّتت بر ما منّت بگذار؛ و ما را از دنیای ظلمات به سوی نور خارج فرما! اگر خودت را به ما بشناسانی، در نتیجه‌ی این معرفت، تو را دوست خواهیم داشت؛ و وقتی تو را دوشت داشتیم، آن محبّتت، هر چه باطل و جهل و غرور […]

کرامت همنشینی با خداوند

امّا آنچه در فضیلت نماز شب و تهجّد رسیده، بسیار است. و گمان من آن است که اگر کسی در این روایات فکر نماید و به آن‌ها ایمان داشته باشد –ولو به کمترین درجات ایمان- و از جسم سالمی برخوردار باشد، لذّت خواب، چنین کسی را از نماز شب باز نمی‌دارد، و او راضی نمی‌شود […]

فضیلت گریه برای خدا

اگر تأثّر نفس [سالک الی الله] از ترس جهنّم و رغبت به بهشت است، باید روایاتی را مطالعه کند که درباره‌ی ثواب نماز شب و گریه از خوف خداوند ذکر شده است. دیلمی در کتاب «ارشاد القلوب» از پیامبر (ص) نقل می‌کند که فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست که از چشمانش به اندازه‌ی بال مگسی اشک […]

حالاتی از امامان (ع)

از جهت آشنائی با این عوالم [توحیدی و معنوی] است که می‌بینی ائمّه‌ی اطهار (ص) در مناجاتشان چگونه به خداوند عرضه می‌دارند: «خدایا اگر من طاقت عذاب و انتقام تو را داشتم، از تو درخواست عفو نمی‌کردم؛ بلکه از تو درخواست می‌کردم که صبر بر عذاب را به من عنایت فرمائی؛ از بس که از […]