اشراق نور حضرت حقّ

هنگامی که عارف به دیده‌ی باطن، آفتاب وجود حق و اشراق اعظمِ تامّ فوق التّمامِ الهی را دید، و آن نور اَقهرِ اَنور اَشدِّ فوق نامتناهی را به چشم قلب مشاهده کرد، دیگر انوار ضعیف وجود خود و وجودات ظلّیِ فقری عالَم، از نظر به کلّی ناپدید گردد؛ و در مقابل آن خورشید اعظم اتمّ […]

روح قوی و قدسی

هر روحی [که] شوقش به اطاعت و پیروی از آن نفوس قدسی الهی [انبیاء و اوصیاء] بیشتر، و عشق او به تعلیمات آنان زیادتر است، آن روح، قوی‌تر و نورانی‌تر است. و هر چه بیشتر از دستور رسولان حق لذّت و ابتهاج و نشاط کامل‌تر برد، روانش قدسی‌تر و بلندمرتبه‌تر است. منبع: کتاب پندهای آسمانی، […]

غفلت و حرمان

حیرت این‌جاست که: نفوس بشر چگونه اکثر از مشاهده‌ی حُسن بی‌حدّ الهی، غافل و از شهود جمال انوار قاهره‌ی عقلیه‌ی عالم تجرّد، بی‌بهره و از ادراک حُسنِ نفس قُدسی خود هم که آیینه‌ی حُسن ازل و آیت اعظم کُلّ حسن است که: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ [فَقَدْ] عَرَفَ رَبَّهُ فارغ و محجوب هستند؛ و تنها به […]

فروغ عشق یار

تا به واسطه‌ی غلبه‌ی سِرّ خدا هر فکر و اندیشه از دل بیرون نرود، و تمام مدارک و حواس بشری تعطیل نشود، و جَبل اِنیّت عارف، مندکّ بلکه محترق نگردد، هنوز سالگ را از آن صِرف حقیقت و حقیقتِ صِرف، آگاهی نه، و در آن سراپرده‌ی وحدت، راه نیست… اشاره بدین معنی حقیر گفته‌ام: تا […]

تهذیب و معرفت، هدف ادیان الهی

مقصود از بعثت رسولان حق و از بسط سیاسات الهیّه و حکمت وضع احکام و انواع عبادات، تزکیه و تصفیه‌ی نفس و تهذیب روح است؛ و ایجاد عواطف و انس و محبّت نوع است؛ و تشکیل مدینه‌ی فاضله و جامعه‌ی با عدل و سعادت و ملّت با روح و معنویّت و وفا و حقیقت است؛ […]

ز بس بستم خیال تو

هر چه شخص بیشتر سالک الی الله در سیر و سفر به سوی خدا، جهات خواهش‌ها و امیال و عشق و اشتیاقات خود را محو در شوق و عشق حقّ گرداند، به قرب حقّ و شهود جمال مطلق بیشتر نائل گردد، تا آن‌جا که به کلّی هر چه جز عشق او را از ذات خود، […]

مراحل چهارگانه‌ی تکامل انسان

مراتب چهارگانه‌ی عقل عملی و نیروی کنش را… به چهار مرتبه‌ی کلّی از نظر اخلاق و تکمیل نفس ناطقه تقسیم کنند: مرتبه‌ی اوّل: مقام تجلیه، و دوم: مقام تخلیه، سوم: مقام تحلیه، چهارم: مقام فناء است. [اوّل] «تَجلیه» یعنی نفس را به آداب شرع و احکام ظاهر آن، رام سازند و به ریاضتِ تکلیف، او […]

معنای ژرف «معیّت حقّ با اشیاء»

باید دانست که معنیِ معیّت حق با اشیاء، و این‌که خدا با همه و خارج از همه است، یک معنی بزرگ مهم و تعلیم عالی نهایی خداشناسی و علم توحید است که کس فهم کند، او به توحید خاصّ حق و احاطه‌ی وجودی وی که: إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ، معرفت یافته. لذا از فرط اهمیّت […]

محبوب حقیقی

انسان را غایت و معشوق، خداست که فرمود: يَا ابْنَ آدَمَ، خَلَقْتُ الْأَشْیَاءَ لِأَجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأَجْلِی. «ای انسان، همه را برای تو آفریدم و تو را برای خود و شهود حُسن و جمال خویش خلق کردم»… این غزل را که در عشق کلیه‌ی موجودات بدان معشوق سروده‌ام، ذکرش این‌جا مناسب است: غزل «عدل و […]

درجات معرفت خداوند

مقام معرفت را درجات و مراتب بسیار است بل بی‌حدّ است؛ و هر عارفی از عارفان بالله به مرتبه‌ای از انوار معرفت حق نائل می‌شود؛ لیکن مراتب کلّی معرفت را می‌توان به چهار دسته منقسم کرد: 1- معرفت عوام که به تقلید و تبعیّت از بزرگان عارفان حقیقی است. 2- معرفت علماء حقّه که به […]

تفاوت انسان‌ها

سرّ این‌که نوع مردم یعنی اکثری از آن‌ها نظرشان محدود به عالم مادّه و نشئه‌ی حس است و به لذّات حیوانی بدن پیچیده و از لذّت عقلی محرومند و به عالم غیب و جهان آخرت، توجّه نکرده و ادراک کامل و علم تصدیقی یقینی به آن ندارند، سببش همانا ضعف نفس و نقص قوای ادراکی […]

دیدار حق متعال

در اخبار معصوم (ع) و قواعد علمی، رؤیت [خداوند] به چشم، محال و به قلب، ممکن است… رؤیت متّعلق به حقّ، به معنیِ حقیقت رؤیت است که علم حضوری شهودی به حق، تجلّی حق در قلب پاک بندگان است که: لَا يَسَعَنِي أَرْضِي وَ لَا سَمَائِي وَ لَكِنْ يَسَعَنِي قَلْبَ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن. [«مرا در بر […]

حکمت و عدالت

نفس ناطقه را از لطف الهی، دو قوّه عطا شده است: یکی قوّه‌ی عقل نظری (نیروی دانش و فکرت)؛ و یکی قوّه‌ی عقل عملی (نیروی کُنش و حرکت). پس هرگاه نفس در قوّه‌ی دانش و هوش به حدّ معتدل است، نه در طرف افراط و تفریط، یعنی هوشش از آنچه باید ادراک کند تجاوز نکرده […]

پرسش و پاسخی عمیق

هر گاه در نظر اهل بحث و جدل، معرفت الله مشکل آید که چون معرفت به کُنهِ حقیقت حق، محال و ممتنع است؛ پس این همه طالبان معرفت و رهروان کوی حقیقت و سالکان طریق الی الله، طالب مجهولِ مطلق و جویای امر محال خواهند بود؟ و چگونه ایزد با لطف و عنایت، خلق را […]