اوّلاً: عدم وجود سند دست اول برای این حدیث

اين روايت كه در برخي از كتاب‌ها همانند : الصطاط المستقیم، شرح احقاق الحق و الصوارم المهرقه و… ذکر شده است[1] و همچنین در این کتب نقل شده است‌ که این روایت، هيچ سندي ندارد و روايت بدون سند به درد استدلال نمي‌خورد.

ما معتقدیم كه اين روايات صحت ندارد و از ساخته‌هاي دودمان بني اميه است. همان ها که  مي‌خواستند ائمه شيعه را در ميان مردم با دو چهره نشان دهند.

ثانياً: وجود قرینه لفظیه برای تقیه

مستدل، اول حديث را نقل نكرده است؛ زيرا در همان منبع مورد نقل[2] شروع حديث اين چنين است كه: «روى أنّه سأل رجل من المخالفين عن الإمام الصادقعلیه‌السلام وقال:…» جناب نويسنده، جمله رجل من المخالفين را حذف كرده است، چرا ؟ دليل آن روشن است ؛ زيرا مخالف از اصطلاحات حديثى وروايى است و به معناى سنّى مذهب است. یعنی در صدر این روایت نگاشته شده است که یک سنی مخالف از امام صادق علیه‌السلام چنین سؤالی را پرسیده است. و این مسأله، احتمال تقیه را نیز به میان می آورد. احتمالی که چندن دور از ذهن نیست و حضرت برای حفظ جان خویش دست به چنین کاری می زدند.

ثالثا: حذف ادامه روایت

باز هم نويسنده ادامه روايت را نیز نقل نكرده است. زیرا در ادامه روايت آمده است: شخصی از نزدیکان حضرت که این کلام را از امام صادق شنید متعجبانه امام را نگریست و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، من از سخنتان در حق ابوبکر و عمر، متحیر گردیدم؛ حضرت نیز به وی پاسخ دادند: آری آن دو نفر امام هستند، امّا امام و پيشواى دوزخيان و اهل آتش، خداوند مى فرمايد؛ چنانچه خداوند در آیه 41 سوره مبارکه قصص می فرماید: «برای (گمراهان) امامانی را قرار دادیم که آنان را به سوی دوزخ رهنمون می کنند». و حضرت ادامه دادند که منظور من از «قاسطان»، ستمکار بود[3]؛ چنانچه خداوند متعال در آیه 15 سوره مبارکه جن می فرماید: «اما ستمکاران از هیزم های جهنم هستند»[4].

همچنین حضرت در ادامه بیان داشتند که اگر گفتم: «عادلان»، به اين جهت است كه آن دو نفر از حق روى گردانده و با آن مخالفت كرده اند، و در حقيقت تفسير اين آيه اول سوره انعام است که خداوند در آن می فرماید: «سپس کسانی که کفر ورزیدند، به حق از پروردگارشان روی گردانند»[5].

و نیز فرمودند که مقصودم از: «كانا على الحق»، به معناى مخالفت آن دو با حق و قيام عليه حق است كه مراد أمير المؤمنين علیه‌السلام است. و همچنین مقصود از «وماتا عليه»، اين است كه آن دو نفر بر ضد حق بودند، تا این که از دنیا رفتند؛ و اگر هم گفتم «فعليهما رحمة اللّه»، منظورم از رحمت الله، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که بر ضد آنان است؛ زیرا رسول خدا رحمه اللعالمین است.

[1]. الصراط المستقيم، علي بن يونس العاملي، ج 3، ص 73 و شرح إحقاق الحق، السيد المرعشي، ج 1، ص 69 – 70 و الصوارم المهرقة، الشهيد نور الله التستري، ص 155

[2] احقاق الحق: 1/69

[3]. شاید برای شما نیز جالب باشد که قسط به دو معناست: اگر فعل باشد معنای آن ستم کردن می شود ولی اگر مصدر باشد، معنای عدل و داد خواهد گرفت.

.[4] « و أمّا القاسطون فكانوا لجهنّم حطباً» جن: 15

.[5]  « ثمّ الذي كفروا بربّهم يعدلون » انعام: 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *