متن روایت کافی
مرحوم کلینی در روایتی از زراره این چنین نقل می کند که باری زراره از جواز ازدواج با مخالفین از امام باقر علیهالسلام سؤال می کند. گویا زراره از ترس حرمت ازدواج با مخالفین، ازدواج خویش را به تأخیر انداخته بود؛ حضرت نیز ضمن مذمت به تأخیر انداختن ازدواجش، مسأله ازدواج رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و همچنین ماجرای همسران لوط و نوح علیهماالسلام را یادآور می شود. او نیز با اشاره به ضعف خود نسبت به وجود مقدس پیامبر، پاسخ می دهد که همسران پیامبران به حکمشان اقرار داشته و به دین وی اعتراف می کردند. حضرت نیز در مقام پاسخ فرمودند: خداوند در قرآن به خیانت آن دو زن (همسر لوط و همسر نوح) اشاره کرده است. آیا این چیزی جز فاحشه است؟ سپس پیامبر به یکی از همسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اشاره کرده و به وی متذکر می شود که او نیز بر خلاف دستور رسول خدا اقدام کرد! و در نهایت حضرت می فرماید: اگر می خواهی با مخالفین از زنان ازدواج کنی با بلهایشان که پرده نشین با عفتند، ازدواج نما[1]. برخی از لفظ «فاحشه»، نتایج بدی را از ای روایت برداشت می کنند. حال آیا واقعاً این زنان مرتکب فحشا شده اند؟!
پاسخ اجمالي:
اين روايت، هم از جهت سندى و هم از جهت دلالى اشكال دارد؛ زيرا هم از جهت سندى مرسل است و هم از جهت دلالى لفظ فحش در لغت عرب، در بسيارى مواقع به معنى بدزبانى به كار رفته است؛ جداى از اينكه در روايت سخنى در باره تهمت فحشاء به عائشه وجود ندارد.
پاسخ تفصيلي:
اولاً: اين روايت مرسل و ضعيف است؛ همان طور كه در سند روايت آمده است، يونس بن عبد الرحمن اين روايت را از رجل نقل كرده است و مشخص نيست كه اين رجل چه كسى است تا وضعيت او بررسى شود و روايت مرسل ارزش استدلال ندارد.
ثانياً: حتى اگر فرض كنيم كه روايت از نظر سندى صحيح نيز باشد، اين جمله ارتباطى به عائشه ندارد؛ بلكه امام باقر عليهالسلام خيانت آن دو زن را توضيح مىدهد نه خيانت عائشه را!
ثالثاً: با صرف نظر از آن چه گذشت، بازهم نمىتوان كلمه «الفاحشة» را به زنا ترجمه كرد؛ زيرا معناى اصلى فاحشه، انجام هر عملى است كه خداوند از آن نهى كرده است.
بزرگان لغت نيز معانى گوناگونى براى آن نقل كردهاند؛ چنانچه ابن منظور در لسان العرب فحش را به معانی زشتی در گفتار و رفتار، مطلق گناه معصیت بسیار زشت، زنا، بخل و ناسزا تعبیر می کند. و در آخر روایتی را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل می کند که رسول خدا به عائشه فرمود:« این سخن را به من نگو زیرا خداوند فحش و تفاحش را دوست ندارد». ابن منظور پس از نقل این روایت مراد از فحش در اين روايت را گذشتن از حد در گفتار و جواب دادن می داند و بیان می کند که فحش در اینجا نه به آن معناست که ناسزا و کلام زشت در کار باشد[2].
ملا محمد صالح مازندرانى در شرح اين روايت بیان می کند که خیانت این دو زن زنا نبوده است بلکه آن دو در دل نفاق و کفر را پنهان کرده و علیه این دو پیامبر دشمنی می نمودند؛ چنانچه زن نوح به قومش نسبت دیوانگی را به نوح می زد و زن لوط وجود میهمانان را به کفار اطلاع می داد. سپس ایشان ضمن منظور نبودن فاحشه به زنا بیان می دارند که هیچ یک از زنان پیامبران هیچ گاه مرتکب زنا نشده اند، بیان می کنند که فحشاء در اینجا منظور نفاق و کفر است[3].
در منابع اهل سنت نيز روايتى وجود دارد كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله كلمه فاحشه را براى عائشه به كار برده است و فاحشه در اين روايت به معناى بدگوئى و كلام زشت است. چنانچه ابن ابی شیبه در کتاب المصنف از مسروق از عایشه نقل می کندکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به وی خطاب کرده است که ای عایشه! برای من ناسزاگو نباش[4]!
همچنین مسلم نیشابوری این ماجرا را کامل تر نقل می کند و می گوید که عده ای از یهودیان نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمدند و خطاب کردند سام (مرگ) بر تو باد ای ابوالقاسم! حضرت نیز در پاسخ به آنان ابراز داشتند که بر شما باد! سپس عایشه با تندی به آنان گفت بلکه مرگ و ملامت باد! اینجا بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله از این حرکت وی ناراحت شده و فرمودند که فاحشه نباش[5]!
نووى در شرح همين روايت و روايت ديگرى با همين مضمون از عائشه، مىگويد:«و اما فحش به معناى زشتى در گفتار و كردار است، برخى گفتهاند كه فحش به معناى تجاوز از حد است»[6].
و ملا على هروى نیز در شرح این روایت از مسلم فاحشه را به معنای به زبان آوردن سخن زشت تعبیر می کند[7].
در نتيجه:
اولاً: اين روايت مرحوم كلينى در كتاب كافى سندش ضعيف است؛
ثانياً: ارتباطى به عائشه ندارد؛
ثالثاً: فاحشه معانى مختلفى دارد و هميشه به معناى زنا نيامده است.
.[1] « عَليّ بْن إبْرَاهيمَ عَنْ محَمَّد بْن عيسَى عَنْ يونسَ عَنْ رَجلٍ عَنْ زرَارَةَ عَنْ أَبي جَعْفَرٍ قَالَ: قلْت لَه: فَمَا تَقول في منَاكَحَة النَّاس؟ فَإنّي قَدْ بَلَغْت مَا تَرَاه وَمَا تَزَوَّجْت قَطّ فَقَالَ: وَمَا يَمْنَعكَ منْ ذَلكَ فَقلْت مَا يَمْنَعني إلَّا أَنَّني أَخْشَى أَنْ لَا تَحلَّ لي منَاكَحَتهمْ فَمَا تَأْمرني؟ فَقَالَ: فَكَيْفَ تَصْنَع وَأَنْتَ شَابٌّ أَ تَصْبر؟ قلْت: أَتَّخذ الْجَوَاريَ قَالَ: فَهَات الْآنَ فَبمَا تَسْتَحلّ الْجَوَاريَ؟ قلْت: إنَّ الْأَمَةَ لَيْسَتْ بمَنْزلَة الْحرَّة إنْ رَابَتْني بشَيْءٍ بعْتهَا وَاعْتَزَلْتهَا قَالَ: فَحَدّثْني بمَا اسْتَحْلَلْتَهَا قَالَ: فَلَمْ يَكنْ عنْدي جَوَابٌ فَقلْت لَه: فَمَا تَرَى أَتَزَوَّج؟ فَقَالَ مَا أبَالي أَنْ تَفْعَلَ قلْت: أَ رَأَيْتَ قَوْلَكَ مَا أبَالي أَنْ تَفْعَلَ فَإنَّ ذَلكَ عَلَى جهَتَيْن تَقول لَسْت أبَالي أَنْ تَأْثَمَ منْ غَيْر أَنْ آمرَكَ فَمَا تَأْمرني أَفْعَل ذَلكَ بأَمْرك؟ فَقَالَ لي: قَدْ كَانَ رَسول اللَّه (صلي الله عليه وآله) تَزَوَّجَ وَقَدْ كَانَ منْ أَمْر امْرَأَة نوحٍ وَامْرَأَة لوطٍ مَا قَدْ كَانَ إنَّهمَا قَدْ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْن منْ عبادنا صالحَيْن فَقلْت: إنَّ رَسولَ اللَّه (صلي الله عليه وآله) لَيْسَ في ذَلكَ بمَنْزلَتي إنَّمَا هيَ تَحْتَ يَده وَهيَ مقرَّةٌ بحكْمه مقرَّةٌ بدينه قَالَ: فَقَالَ لي: مَا تَرَى منَ الْخيَانَة في قَوْل اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فَخانَتاهما مَا يَعْني بذَلكَ/ إلَّا الْفَاحشَةَ. وقد زوج رسول الله (صلى الله عليه وآله) فلانا، قال: قلت: أصلحك الله ما تأمرني أنطلق فأتزوج بأمرك؟ فقال لي: إن كنت فاعلا فعليك بالبلهاء من النساء، قلت: و ما البلهاء قال: ذوات الخدور العفائف.» (زراره از امام باقر عليه السلام نقل مىكند به حضرت عرض كردم: نظر شما راجع به ازدواج با زنان مخالفين چيست؟ آيا اين كار را جايز مىدانيد؟ زيرا من تا كنون ازدواج نكردهام. فرمودند: چرا تاكنون ازدواج نكردهاي؟ پاسخ دادم: تنها مانع من اين است كه مىترسم ازدواج با آنها جايز نباشد! نظر شما چيست؟ فرمودند: اگر ازدواج نكنى با جوانى خود چه مىكنى؟ آيا صبر مىكنى؟ پاسخ دادم: كنيز خواهم گرفت! حضرت فرمودند: خوب كنيز (غير شيعه) را چگونه جايز مىدانى؟ پاسخ دادم: كنيز مانند زن آزاد نيست! اگر از او ناخشنود شدم، او را طلاق مىدهم و از او كناره مىگيرم! فرمودند: به من خبر بده كه چگونه كنيز (غير شيعه) را جايز مىداني؟ و من جوابى نداشتم! پرسيدم: پس نظر شما چيست؟ ازدواج كنم؟ فرمود: براى من فرقى نمىكند كه ازدواج كنى! عرض كردم: مقصود شما چيست؟ آيا مقصود شما اين است كه اگر بدون اينكه از من اجازه بگيرى ازدواج كنى و بدين سبب مرتكب حرام شوى، براى من مهم نيست؟ (يا اين كار اشكال ندارد؟) دستور شما براى من چيست فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله با مخالفين ازدواج كرد، و داستان زن نوح و زن لوط (را نيز كه) ميدانى چه بوده آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند؟ من عرضكردم: رسول خدا مانند من نبوده، همانا زنى داشته كه به حكمش اقرار داشته و به دين او اعتراف مىكرد؟
آن حضرت به من فرمود: در باره آن خيانت كه در گفتار خداى عزوجل (در همان آيه است كه میفرمايد): ولى به آن دو خيانت كردند چه نظر دارى؟ (آيا خداوند) مقصودى جز فاحشه ندارد (يعنى آيا اين دو زن تحت فرمان پيامبرشان بودهاند)؟رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز با فلانى ازدواج كرد (و او نيز مطيع دستورات پيامبر نبود). گفتم: خدا امر شما را درست گرداند؛ آيا به من دستور مىدهيد كه بروم و طبق دستور شما (با مخالفين) ازدواج كنم؟ فرمودند اگر مىخواهى ازدواج كنى، با زنان بلهاء (از مخالفين) ازدواج نما! زنان پردهنشين با عفت) ر.ک: الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج2، ص402، ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش
.[2] «فحش: الفحْش: معروف. ابن سيدة: الفحْش والفَحْشاء والفاحشة القبيح من القول والفعل… فالفاحش ذو الفحش والخَنا من قول وفعل، والمتَفَحّش الذي يتكلَّف سَبَّ الناس ويتعمَّده، وقد تكرر ذكر الفحْش والفاحشة والفاحش في الحديث، وهو كل ما يَشتد قبْحه من الذنوب والمعاصي؛ قال ابن الأَثير: وكثيراً ما تَرد الفاحشة بمعنى الزنا ويسمى الزنا فاحشةً، وقال اللَّه تعالى: إلَّا أَنْ يَأْتينَ بفاحشَةٍ مبَيّنَةٍ قيل: الفاحشة المبينة أَن تزني فتخْرَج للْحدّ، وقيل: الفاحشة خروجها من بيتها بغير إذن زوجها. وقال الشافعي: أَن تَبْذوَ على أَحْمائها بذَرابة لسانها فتؤْذيَهم وتَلوكَ ذلك. في حديث فاطمة بنت قيس: أَن النبي، صلى اللَّه عليه و سلم، لم يَجْعل لها سكْنى ولا نفقةً وذَكر أَنه نَقَلها إلى بيت ابن أم مَكتوم لبَذاءتها وسَلاطة لسانها ولم يبْطلْ سكْناها لقوله عزّ وجل: لا تخْرجوهنَّ منْ بيوتهنَّ وَلا يَخْرجْنَ إلَّا أَنْ يَأْتينَ بفاحشَةٍ مبَيّنَةٍ. وكلّ خَصْلة قبيحةٍ، فهي فاحشةٌ من الأَقوال والأَفعال؛ ومنه الحديث: قال لعائشة لا تقولي ذلك فإن اللَّه لا يحبّ الفحْشَ ولا التفاحشَ. أَراد بالفحْش التعدّي في القول والجواب لا الفحْشَ الذي هو من قَذَع الكلام ورديئه… وكلّ أَمر لا يكون موافقاً للحقّ والقَدْر، فهو فاحشةٌ… وأَما قول اللَّه عز و جل: الشَّيْطان يَعدكم الْفَقْرَ وَيَأْمركمْ بالْفَحْشاء قال المفسرون: معناه يأْمركم بأَن لا تتصدقوا، وقيل: الفحشاء هاهنا البخْل، والعرب تسمي البَخيلَ فاحشاً.» (ابن سيده گفته: فحش، فحشاء و فاحشه به معناى زشتى در گفتار و رفتار است. متفحش كسى است كه متصدى فحش دادن به مردم شده است. کلمه فحش و فاحشه در روايات بسيار تكرار شده است و منظور از آن هر گناه و معصيتى است كه زشتى آن زياد باشد. ابن اثير گفته: بسيارى از اوقات كلمه فاحشه به معناى زنا آمده و زنا فاحشه نامگذارى شده است، خداوند مىفرمايد: الا أن يأتين بفاحشة مبينة؛ مگر اينكه آنها عمل زشت آشكارى انجام دهند فاحشه مبينه در اين آيه به معناى اين است كه اگر زنا كردند، بر آنها حد جارى كند. برخى گفتهاند كه منظور از فاحشه، خارج شدن از خانه بدون اجازه شوهر است.
اگر به شوهرش ناسزا گفت و تندزبانى كرد، او را آزار دهيد و دهانش را ببنديد. در روايت فاطمه بنت قيس آمده است كه رسول خدا (ص) براى او خانهاى قرار ندارد و نفقهاى برايش معين نكرد و دستور داد كه او را به خانه ابن ام مكتوم انتقال دهند؛ چرا كه زبان تندى داشت و بد زبان بود؛ اما او را از خانهاش خارج نكرد؛ چرا كه خداوند فرموده است: نه آنها را از خانههايشان بيرون كنيد و نه آنها (در دوران عدّه) بيرون روند، مگر آنكه كار زشت آشكارى انجام دهند هر خصلت زشت؛ چه در گفتار باشد و چه در كردار، فاحشه ناميده مىشود. از جمله آن روايتى است كه رسول خدا (ص) به عائشه گفت: اين سخن را نگو؛ چرا كه خداوند ناسزا و ناسزا گفتن به يكديگر را دوست ندارد مراد از فحش در اين روايت گذشتن از حد در گفتار و جواب دادن است، نه به معناى ناسزاگوئى و كلام پست.
هر آن چه با حق و آن چه خداوند خواسته، سازگار نباشد، فاحشه است؛ اما اين گفتار خداوند: شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مىدهد و به فحشا (و زشتيها) امر مىكند، مفسران گفتهاند كه معناى آن اين است كه شيطان به شما دستور مىدهد كه صدقه ندهيد، برخى گفتهاند كه فحشا در اين آيه به معناى بخل است و عرب به انسان بخيل فاحش مىگويند) الأفريقي المصري، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ)، لسان العرب، ج6، ص325، فصل الفاء، ماده فحش، ناشر: دار صادر ـ بيروت، الطبعة: الأولى
.[3] « قال المفسرون فيه إشارة إلى أن سبب القرب والرجحان عند الله تعالى ليس إلا الصلاح كائنا من كان وخيانة المرأتين ليست هي الفجور وإنما هي نفاقهما وابطانهما الكفر وتظاهرهما على الرسولين فامرأة نوح قالت لقومه أنه مجنون وامرأة لوط دلت قومه على ضيفانه، وليس المراد بالخيانة البغى والزنا إذ ما زنت امرأة نبي قط، وذلك هو المراد بقوله (عليه السلام): (ما ترى من الخيانة في قول الله عز وجل (فخانتاهما) ما يعني بذلك إلا الفاحشة) هي كلما يشتد قبحه من الذنوب والمعاصي والمراد بها هنا النفاق والمخالفة والكفر.» (مفسران در تفسير اين آيه گفتهاند: اين آيه اشاره به اين دارد كه معيار نزديكى و برترى در نزد خداوند، چيزى جز كار خير نيست، هركس كه مىخواهد باشد و خيانت اين دو زن، زنا نبوده است؛ بلكه نفاق، پنهان كردن كفر در دل و دشمنى با آن دو پيامبر خدا بوده است؛ پس زن نوح به قومش مى گفت كه او ديوانه است و زن لوط مردم از وجود ميهمانها در خانه آن حضرت آگاه كرد، مقصود از خيانت زنا نيست؛ چرا كه هيچ يك از زنان پيامبران هيچگاه زنا نكردهاند و مراد امام عليه السلام از جمله …ما يعنى بذلك الا الفاحشه نيز همين است. فاحشه، كلمهاى است كه هرگاه زشتى يك گناه و معصيت شديد شود، استفاده مى شود و مراد از آن نفاق، مخالفت (با پيامبر) و كفر است) المازندراني، ملا محمد صالح (متوفاي1081هـ)، شرح أصول الكافي، ج10، ص107، ضبط و تصحيح: السيد علي عاشور، ناشر: دار احياء التراث العربي ـ بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ ـ 2000م
.[4] « حدثنا أبو بكر قال حدثنا أبو معاوية عن الأعمش عن أبي الضحى عن مسروق عن عائشة أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لها: يَا عَائشَة لاَ تَكوني فَاحشَةً» إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج5، ص211، ح25329، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد ـ الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
.[5] « حَدَّثَنَا أَبو كرَيْب، حَدَّثَنَا أَبو معَاويَةَ، عَن الأَعْمَش، عَنْ مسْلم، عَنْ مَسْروق، عَنْ عَائشَةَ، قَالَتْ أَتَى النَّبيَّ صلى الله عليه وسلم أنَاسٌ منَ الْيَهود فَقَالوا السَّام عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسم. قَالَ وَعَلَيْكمْ. قَالَتْ عَائشَة قلْت بَلْ عَلَيْكم السَّام وَالذَّام. فَقَالَ رَسول اللَّه صلى الله عليه وسلم يَا عَائشَة لاَ تَكوني فَاحشَةً. فَقَالَتْ مَا سَمعْتَ مَا قَالوا فَقَالَ أَوَلَيْسَ قَدْ رَدَدْت عَلَيْهم الَّذي قَالوا قلْت وَعَلَيْكمْ» (و مسلم نيشابورى همين روايت را با طول و تفصيل بيشترى نقل كرده است:
از مسروق از عائشه نقل شده است: عدهاى از يهوديان خدمت رسول خدا (ص) رسيدند و گفتند: سام (مرگ) بر تو اى ابوالقاسم. رسول خدا (ص) فرمود: بر شما. عائشه گويد من گفتم: بلكه بر خود
شما مرگ و ملامت باد، پس رسول خدا (ص) فرمود: اى عائشه، فاحشه نباش. عائشه گفت: مگر نشنيدى كه چه گفتند؟ رسول خدا (ص) فرمود: مگر نه اين كه هر آن چه كه گفته بودند بر خود آنها برگرداندم و گفتم بر شما باد؟) النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1706، ح2165، كتاب السلام (الاداب)، باب النَّهْى عَن ابْتدَاء، أَهْل الْكتَاب بالسَّلاَم وَكَيْفَ يَردّ عَلَيْهمْ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت
.[6] « وأما الفحش فهو القبيح من القول والفعل وقيل الفحش مجاوزة الحد.» النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي676 هـ)، شرح النووي علي صحيح مسلم، ج14، ص147، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، الطبعة الثانية، 1392هـ.
.[7] « وفي رواية لمسلم قال: لا تكوني فاحشة أي قائلة للفحش ومتكلمة بكلام قبيح.» ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاي1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج8، ص463، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية ـ لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ ـ 2001م
بو كرَيْب، حَدَّثَنَا أَبو معَاويَةَ، عَن الأَعْمَش، عَنْ مسْلم، عَنْ مَسْروق، عَنْ عَائشَةَ، قَالَتْ أَتَى النَّبيَّ صلى الله عليه وسلم أنَاسٌ منَ الْيَهود فَقَالوا السَّام عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسم. قَالَ وَعَلَيْكمْ. قَالَتْ عَائشَة قلْت بَلْ عَلَيْكم السَّام وَالذَّام. فَقَالَ رَسول اللَّه صلى الله عليه وسلم يَا عَائشَة لاَ تَكوني فَاحشَةً. فَقَالَتْ مَا سَمعْتَ مَا قَالوا فَقَالَ أَوَلَيْسَ قَدْ رَدَدْت عَلَيْهم الَّذي قَالوا قلْت وَعَلَيْكمْ» (و مسلم نيشابورى همين روايت را با طول و تفصيل بيشترى نقل كرده است:
از مسروق از عائشه نقل شده است: عدهاى از يهوديان خدمت رسول خدا (ص) رسيدند و گفتند: سام (مرگ) بر تو اى ابوالقاسم. رسول خدا (ص) فرمود: بر شما. عائشه گويد من گفتم: بلكه بر خود
شما مرگ و ملامت باد، پس رسول خدا (ص) فرمود: اى عائشه، فاحشه نباش. عائشه گفت: مگر نشنيدى كه چه گفتند؟ رسول خدا (ص) فرمود: مگر نه اين كه هر آن چه كه گفته بودند بر خود آنها برگرداندم و گفتم بر شما باد؟) النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1706، ح2165، كتاب السلام (الاداب)، باب النَّهْى عَن ابْتدَاء، أَهْل الْكتَاب بالسَّلاَم وَكَيْفَ يَردّ عَلَيْهمْ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت
.[6] « وأما الفحش فهو القبيح من القول والفعل وقيل الفحش مجاوزة الحد.» النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي676 هـ)، شرح النووي علي صحيح مسلم، ج14، ص147، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، الطبعة الثانية، 1392هـ.
.[7] « وفي رواية لمسلم قال: لا تكوني فاحشة أي قائلة للفحش ومتكلمة بكلام قبيح.» ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاي1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج8، ص463، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية ـ لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ ـ 2001م