اضطراب يك علامت هشدار دهنده است كه خبر از خطرى قريب الوقوع مى‏دهد و شخصى را براى مقابله آماده مى ‏سازد. همه انسان‏ها اضطراب را تجربه مى‏كنند و اگر در حد اعتدال باشد، نه تنها مضر نيست، بلكه به عنوان پاسخى سازش يافته تلقى مى‏شود و باعث مى‏گردد انسان، همواره خود را براى مقابله با خطرات ناگهانى و تهديد كننده آماده سازد. اين نوع اضطراب را مى‏توان امرى طبيعى، مفيد، سازنده و در عين حال يكى از مؤلفه‏هاى ساختار شخصيت به حساب آورد. اما در مقابل، اضطرابى مرضى نيز وجود دارد كه باعث شكست، ناكامى و مانع فعاليت‏هاى عادى و بهنجار مى‏ شود.

 

نشانه‏ هاى اين اضطراب عبارت است از:

«احساس ناخوشايند و نوعى دل‏واپسى مبهم كه با چند احساس جسمى، مانند احساس خالى شدن سردل، تنگى قفسه سينه، تپش قلب، تعريق، سردرد يا ميل جبرى و ناگهانى براى دفع ادرار، بى‏قرارى و ميل براى حركت»[1] همراه است.

 بنابراين اضطراب دو قسم است:

1 – اضطراب طبيعى كه هيچ گونه اختلالى در فعاليت‏هاى روزمره به وجود نمى‏آورد ؛ بلكه بخشى از زندگى هر انسان و آمادگى او براى انجام مسئوليت‏هاى فردى و اجتماعى است.

2 – اضطراب مرضى كه موجب كاهش سطح عملكرد و حتى اختلال در انجام مسئوليت‏هاى فردى و اجتماعى است و اختلال‏هاى متعددى؛ مانند هراس، اضطراب تعميم يافته، وسواس فكرى – عملى و اختلال وحشت‏زدگى را موجب مى‏شود.

اما فرق اضطراب با ترس، اين است كه ترس، واكنش به تهديدى معلوم، خارجى و از نظر منشأ بدون تعارض است؛ در حالى كه اضطراب مرضى، واكنش در مقابل خطرى نامعلوم، درونى، مبهم و از نظر منشاء همراه با تعارض است.[2]

به عبارت ديگر اضطراب ناشى از يك تعارض مبهم درونى است كه موجب نگرانى و دلواپسى فرد مى‏شود، ولى ترس، ناشى از يك منبع تهديد كننده خارجى است و فرد دچار هيچ‏گونه تعارضى درونى نيست. مانند: ترس از تاريكى، ترس از سوسك، ترس از حيوان درّنده و…

 

 

پی نوشت ها


[1] – اقتباس از: كاپلان سادووك، خلاصه روان‏پزشكى، ج 2.

[2] – همان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *