کسي که نسبت رويش به مهر و ماه کند
ميان ذرّه و خورشيد اشتباه کند
اگر که عکس جمالش در آب چاه افتد
دوباره يوسف مصري هواي چاه کند
سلام بر حسن ابن علي که از حُسنش
خداي تعبيه در نور مهر و ماه کند
بر او سلام که اسلام بهر ماندن خويش
ز صبر و صلح خدائيش تکيهگاه کند
شکوه وحي بگيرد رسول را کامشب
به حيدر و حسن و فاطمه نگاه کند
بهار لطف مُدامش قيامت انگيزد
که معجز اين همه از لطف گاه گاه کند
به کهکشان هدايت ستارهاي دارد
کسي که مهر حسن را چراغ راه کند
حديث آن زن و مردي که مرد و زن گشتند
بيان معجزش از قدرت اِله کند
الا که دفترِ از معصيت سياه مرا
سپيد، وصف تو و آن گيسوي سياه کند
شنيدهام که سگي را تو، هم غذا کردي
کسي چنان تو مبادا که اشتباه کند
به اعتراض کسان گفتي از کرم دور است
غذا خورم من و بينندهاي نگاه کند
بدون چون و چرايش خدا ببخشايد
به روز حشر تو را هر که عذر خواه کند
«مؤيّد» است گرفتار نفس، مرحمتي
که در پناه شما دوري از گناه کند
شاعر: سید رضا مؤید