خدا كند در ما عشقى پيدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اوّلاً بتوانيم يگانگى قرآن و عترت، و معجون مركّب از آن دو را بيابيم؛ و ثانيا در مقام پيروى و عمل، با توجّه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماييم، و بدانيم كه آن ها از هر معشوقى بيشتر شايسته ى عشق ورزى هستند، راجع به حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ است كه:
« جَمالُهُ فى نَفْسِهِ أَعْلى مِنْ جَمالِهِ فى بَدَنِهِ، وَ جَمالُهُ النَّفْسانِىُّ أَعْظَمُ مِنْ جَمالِهِ الْجِسْمانِىِّ، وَ كُلُّ نَبِىٍّ أَوْ وَصِىِّ نَبِىٍ جَمالُهُ الرَّوْحانِىُّ أَعْظَمُ مِنْ جَمالِ يُوسُفَ الْجِسْمانِىِّ. »
جمال درونى و باطنى او از زيبايى بدنى و جسمانى اش برتر و بزرگتر بود. روشن است كه اين اختصاص به حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ ندارد، بلكه جمال روحانى تمام پيامبران و اوصيا و جانشينان آن ها از زيبايى جسمانى حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ برتر و بيشتر است.)
آيا «قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ» سوره ى يوسف آيه هاى 31 و 50.؛ (زنان، وقتى يوسف ـ عليه السّلام ـ را ديدند،) دروغ است يا راست؟! آيا « هُوَ فى باطِنِهِ أَحْسَنُ مِنْهُ فى ظاهِرِهِ. »؛ (باطن او از ظاهرش زيباتر بود.) دروغ است؟! تازه «وَ مَآ أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً»سوره ى اسراء، آيه ى 85. (از علم، جز اندكى به شما داده نشده است. ) جمال واقعى حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ اخفا شده بود. هم چنين داريم كه:
« أُعْطِىَ يُوسُفُ شَطْرَ الْحُسْنِ، وَالنِّصْفُ الآخَرُ لِباقِى النّاسِ… »قصص الانبياء جزايرى، ص 160. نيز ر.ك: خرائج، ج 3، ص 1046.
به حضرت يوسف ـ عليه السّلام ـ بخشى [نيمى] از زيبايى عطا شده بود، ونصف ديگر به ديگران…
امّا على ـ عليه السّلام ـ مى فرمايد:« لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ، مَا ازْدَدْتُ يَقينا »بحار الانوار، ج 40، ص 153؛ ج 46، ص 134؛ ج 64، ص 73، و…
اگر پرده كنار رود، بر يقين من افزوده نمى شود.يعنى « لَمْ ازْدَدْ يَقينا كَما لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ لَكُمْ وَ تَيَقَّنْتُمْ. »به نظر مى رسد استشهاد حضرت استاد ـ مدّظلّه ـ به كلام منقول از امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ در اين جا براى آن است كه بفرمايد به على ـ عليه السّلام ـ كلّ علم اعطا شده است نه قليل از آن. ؛ (چنان كه وقتى پرده از جلو ديدگان شما كنار رود، يقين پيدا مى كنيد، بر يقين من افزوده نمى گردد.)
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد