شيعيان مژده كه ميلاد شه دين حسن است
نورچشم نبي آن پادشه مؤتمن است
ز قدومش به جهان شاد ، دل مرد و زن است
آنكه خورشيدِ فروزندهي هر انجمن است
آينهدار رخش يوسف گل پيرهن است
♦ ♦ ♦
ميدهد هاتف غيبي به من آواز امشب
كه گل گلشن زهرا بشود باز امشب
تو به شادي و شعف شيعه، بپرداز امشب
كه بود مولد آن حجت ممتاز امشب
نوگل باغ عليّ و يكي از پنج تن است
♦ ♦ ♦
خانهي فاطمه امشب بشود نورافشان
چون طلوع ميكند آن شمس درخشان جهان
به پس ابر شده حور ز رويش پنهان
گشته از مقدم وي ختم رسولان شادان
بلبل از شوق، غزلخوان به درون چمن است
تو بده مژده مرا حجت يزدان آمد
رهبردين مبين حامي قرآن آمد
به تن شيعه ز يُمن قدمش جان آمد
عيسي از عرش سوي فرش شتابان آمد
تا ببيند كه چه زيبا وچه سيمين بدن است
♦ ♦ ♦
رخ او در شب ظلماني ويلداست ضياء
ميكندطور زمين را ، ز رخ خود سينا
بهر هستي وجودش شده برپا ، دنيا
از پي ديدن آن روي درخشان موسي
همه دم برسر كويش به عصا تكيه زن است
شاعر: حسین آهی