روايت عجيبى ـ به گمانم در كتاب « غررالحكم » ـ آمده است كه: از آن استفاده مى شود: «انسان غافل از ذكر خدا، به ياد عمرو و بَكْر است.» روايت ياد شده در كتاب غررالحكم يافت نشد، ولى مضمون آن مطابق با آيه ى 36 سوره ى زخرف است، و عكس آن در روايت ذكر شده است. در غررالحكم، ص 190 آمده است: «مَنِ اشْتَغَلَ بِذِكْرِ النّاسِ، قَطَعَهُ اللّه سُبْحانَهُ عَنْ ذِكْرِهِ.»؛ (هر كس به ياد مردم مشغول گردد، خداوند سبحان او را از ياد خود قطع مى كند.)
پس منظور از اغيار كه مانع از ذكر خدا است، همين آدم هاى خوب هستند. البتّه عدّه اى هستند كه ذكر آن هاذكر اللّه است، بلكه شرطيّت دارد و « يَزيدُ الذّاكِرَ تَنْويرا »؛ (به نورانيّت ذاكر مى افزايد.) آيا ممكن است مقصود از « يُذَكِّرُكُمُ اللّه رُؤيَتُهُ » كافى، ج 1، ص 39؛ بحار الانوار، ج 1، ص 203؛ ج 14، ص 331؛ ج 67، ص 322؛ ج 71، ص 189؛ ج 74، ص149. (ديدارش شما را به ياد خدا مى آورد.) « رُؤْيَةُ النّاسي للّه . »؛ (ديدن غافل از ياد خدا) كه مقابل ذكر خدا است باشد؟ خير. « فَقَهْرا رُؤْيَتُهُ وَ ذِكْرُهُ للّه يَزيدُ فِى ذِكْرِ اللّه ، فَالذّاكِرُ للّه مُذَكِّرٌ رُؤْيَتُهُ، لَا النّاسى لَهُ تَعالى. »؛ (پس قهراديدن و ياد او از خدا، موجب افزايش ذكر خدا براى بيننده مى شود، پس رؤيت كسى كه ذاكر خدا است مذكِّر است، بر خلاف كسى كه از ياد خداوند متعال غافل است.)
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد