مرحوم آقا سيد ابوالحسن فقيه بزرگ، آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى ( ؟ ـ 1365)، صاحب «وسيلة النجاة». فتاواى اصحاب و مشهور را در تمامى مسايل فقهى حفظ بود. حتّى بدون مطالعه هم مى توانست درس را به آخر برساند!
آقا سيد على نجف آبادى ـ رحمه اللّه ـ با تعجّب مى فرمود: نزد ايشان بودم به من فرمود: جواب اين استفتاءات را بنويسيد، برداشتم يكى از آن ها را بنويسم، مدّتى معطّل شدم و خيلى طول كشيد. ناگهان ديدم ايشان تعداد بسيارى از آن ها را برداشته و جوابش را نوشته است! اين در حالى بود كه من هنوز يكى را با زحمت جواب داده بودم!
حافظه ى قوى اين طور است كه در جواب مسايل، مستحضَر است و براى او معطّلى ندارد. به ياد دارم در يك مسأله اى كه در خدمت ايشان بحث داشتيم، ايشان فرمود: شيخ على روايتى دراين باره در حاشيه ى شرح لمعه در فلان كتاب دارد، و با آن مطلب را به آخر رساند.ظاهرا ايشان از لحاظ قوّت حافظه در ميان علما و معاصرين خود يگانه بود.بار ديگر خودم ديدم ايشان در مسجد شيخ طوسى(شيخ الطائفه، ابوجعفر محمد بن حسن (385 ـ 460)، صاحب تأليفات بسيار، از جمله: النهاية فى مجرد الفقه و الفتاوى، المبسوط و… ) ـ رحمه اللّه ـ بدون اين كه پيش از درس كتابى مطالعه كرده باشد و بداند كه جاى شروع درس كجا است، پس از تعطيلى مفصّل، كتابى (گويا كتاب حجّ بود) را شروع كرد و گفت: برويد كتاب جواهرى، شرايعى بياوريد. روى منبر بود آقايى از پايين منبر به او سيگارى داد و دامادش، مرحوم آقاى سيّد حسن بجنوردى صاحب دو كتاب « منتهى الاصول » و « القواعد الفقهيّة ». از مدرسه ى « قوام » جواهرى آورد، اما جاى شروع درس معلوم نشد. تا اين كه ايشان فرمود: مسأله اى را عنوان مى كنيم و مى خوانيم، چنان چه معلوم شد پيشتر آن را نخوانده ايم تدارك مى كنيم. بدين ترتيب، مسأله اى را كه مطرح نشده بود و مطالعه هم نكرده بود و اصلاً نمى دانست شروع درس از كجا است، شروع كرد و تا به آخر رساند، ولى چنان در اطراف مسأله با استدلال بحث نمود كه گويا آن را مطالعه كرده است!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد