آنچه در عصر ظهور محقق مي‏‌شود تجلي غدير است؛ يعني آنچه در غدير ابلاغ و اقامه شد در عصر ظهور واقع مي‏‌شود؛ غدير در يک مسير پيچيده تاريخي از مراحل مختلف عبور و در عصر ظهور تجلي پيدا مي‏‌کند. عصر ظهور عصر ظهور کلمه حيات و عصر ظهور حيات طيبه و حقيقت ايمان است؛ عصر ظهور نور عالم است. در عصر ظهور حيات اجتماعي انسان به نور توحيد و بندگي نوراني مي‏شود و حيات معنوي در جامعه انساني شکل مي‏‌گيرد؛ حيات انسان به يک مرتبه متعالي ارتقاء پيدا مي‌‏کند و طبيعتاً همه زواياي زندگي در سايه اين حيات طيبه شكل مي‌‏گيرد؛ جريان نياز و ارضاء وارد مقياس جديدي مي‏‌شود…. در آن عصر جامعه و زيربنا و مدنيت متفاوتي شکل مي‏‌گيرد؛ حتي تحولي که اتفاق مي‏‌افتد فراتر از يک تحول تمدني و انتقال از يك تمدن مادي به يك تمدن الهي است.

 

اگر غدير در عالم تجلي کند و اين تجلي به نحو تام واقع شود. نشئه، تبديل مي‏‌شود. در مقام تشبيه، هنگام قيامت هم نشئه عوض مي‏‌شود و کل مناسبات عالم تغيير مي‌‏کند. با تجلي غدير در عصر ظهور، مناسبات جهان انساني تغيير مي‏‌كند “وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ”.  حقيقت ايمان و تقوا پذيرش ولايت حقه است؛ «الْمُتَّقُونَ شِيعَتُنَا». اگر بشريت به مرزي از تقوا برسد که همه حياتش بر مدار ولايت حقه تنظيم شود آنگاه لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ؛ همه درهاي برکات گشوده شده و عالم، عالم ديگري مي‏‌شود؛ مناسبات عالم تغيير مي‏‌کند. يك جامعه ولايت‏مدار از نظر انسان‏‌هايي که در آن جامعه زندگي مي‏‌کنند با جوامع ديگر تفاوت دارد؛ آنها كساني هستند که به حيات طيبه و تقوا رسيده‌‏اند؛ انسان‌هايي که تلقي آنها از عالم و درکي كه از خود و نيازهايشان دارند تغيير کرده و ارتقاء يافته است؛ جهاني که در آن زندگي مي‌‏کنند جهان ديگري است؛ به يك معنا غيب عالم در اين جهان ظهور پيدا مي‏‌کند؛ «لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»؛ يعني درهاي غيب به سوي اين عالم گشوده مي‏‌شود و تجلي غيب در عالم واقع مي‌‏شود؛ عالم، عالم ديگري مي‏‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *