بعد از رحلت نبي اکرم (ص) تنها اتفاقي كه افتاد اين بود که در يک قدم گفتند: حسبنا کتاب الله؛ يعني تلاش كردند دين را از کلمه ولايت جدا و خالي کنند. اگر اين کلمه از دين جدا شد ميتوان دين را تحريف کرد و به نفع دستگاه نفاق تفسير نمود؛ اين اتفاق در تاريخ افتاد. خداي متعال در غدير، دستور خود را به حضرت ابلاغ كرده و ايشان نيز با يک تصرف عظيم تاريخي اين دستور را اجرا کردند. حضرت اين كار را به گونهاي تدبير كردند که در ناباوري دشمنان انجام شد؛ يعني کاملاً شرايط نشان ميدهد که آنها هرگز تصور نميکردند که حضرت چنين اقدامي ميكنند؛ لذا به حضرت خطاب ميشود: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». يک جريان خطرناک به واسطه فضايي كه ايجاد کرده بود تصور ميكرد که تحقق اين کار غيرممكن است. حضرت هم نگران آن فضا بودند به همين دليل در يک تصرف غيرمترقبه و پيشبيني نشده اين امر را عملي کردند و با مديريت خود جريان مخالف را در مقابل يک عمل انجام شده قرار دادند. اين تصرف حضرت، مبدأ بقاء کلمه توحيد در عالم است. پس از تحقق اين امر در واقع اميرالمومنين (ع) عهدهدار خلافت نبي اکرم (ص) در امت تاريخي ايشان ميشوند؛ خلافت رسول الله قرارداد و لفظ نيست بلكه مقام است. اميرالمؤمنين (ع) بايد بتواند شئون نبي اکرم (ص) را در امت جاري کنند؛ ايشان قائمه امت رسولاند و بايد رکن و محور اقامه امت و محور اقامه دين در جامعه باشند. بنابراين آن اتفاق عظيم اين بود که خلفاء معصوم مأمور شدند تا در امت تاريخي نبي اكرم (ص) خلافت کنند و دين نبي اکرم (ص) را اقامه و اظهار نمايند. اين خلافت در نهايت در عصر ظهور تجلي مييابد؛ به عبارت ديگر دين نبي اکرم (ص) به واسطه امام زمان (عج) در عالم متجلي ميشود.