بايد مانع آن شد که بحث غدیر شکل يک نزاع تاريخي پيدا کند و چنين تصور شود که درباره يک حادثه تاريخي بحث ميشود. بايد توجه داشت كه بحث، يک مسئله تاريخي و منحصر در دوران گذشته نيست، بلكه بحث از جريان ولايت حقه و ولايت تاريخي نبي اکرم (ص) است. ولايت معصوم مانند ولايت اجتماعي معطوف به يک دوره و زمان خاص نيست بلكه ولايت بر کل تاريخ اجتماعي بشر و در ادامه ولايت تکويني معصوم است. معصوم خليفه الهي در همه عوالم است از جمله در حيات تاريخي بشر. اين خلافت در همه عوالم خلقت است؛ از جمله در طول تاريخ عالم انساني.
بنابراين بايد مسئله غدير را از يک بحث تاريخي كه منحصر در بحث خليفه و جانشين بعد از رحلت پيامبر (ص) است، خارج كرد. مسئله، خلافت نبي اکرم (ص) در امت تاريخي و سرپرستي امت تاريخي پس از نبي اکرم (ص) و خصوصيات آن خليفه است. مرحوم صدوق از امام رضا (ع) در عيون اخبار الرضا (ع) و نيز مرحوم کليني در کافي نقل کردهاند: وقتي حضرت وارد مرو شدند، بحث امامت و خلافت احيا شد، راوي حديث ميگويد: در مسجد جامع بودم؛ مردم درباره امامت بحث ميکردند. حضرت ابتدا تذکري ميدهند و ميفرمايند: «انَّ الْامامَةَ خِلافَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ خِلافَةُ الرَّسُولِ». امامت مقامي است که ابراهيم خليل بعد از مقام خلت با امتحانات به آن رسيده است. بعد ميفرمايد: درك اين مقام چيزي نيست که عقول به راحتي به آن برسد. سپس مفصل درباره حقيقت امامت و امام بحث ميکنند؛ «الإمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لا یُدَانِیهِ أحَدٌ». بحث از چنين امامتي است.
بحث امامت و امام را نبايد در حد بحث حکومت اجتماعي و تعيين حاكم آن و حتي مجري قوانين شريعت ديد. ولايت شأن اجراي شريعت نيست بلكه فوق شريعت است. شريعت، نازله ولايت است. بنابراين بايد تلقي خود را از اين مسئله، به يک تلقي ساري و جاري در همه انوار حيات بشر تبديل كرد.