ما به جهت رعايت اختصار در اين مقاله به توضيح و تبيين دو آيه اكتفاء كرده ايم .
آيه اول :
«هو الّذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه و لو كره المشركون» (توبه/۹/۳۳)
او كسي است كه رسولش را با هدايت آيين حق فرستاد تا او را بر همه ايين ها غالب گرداند هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
مرحوم فيض كاشاني در كتاب تفسير شريفشان رواياتي چند كه موثق و صحيح هستند در اين زمينه نقل مي كنند.
۱/ القمي (مرحوم قمي در مورد اين آيه فرمودند) : نزلت في القائم من آل محمد (عليه السلام) قال هو الذي ذكرناه مما تاويله بعد تنزيله. و في كمال عن الصادق (عليه السلام) في هذه الاية «والله ما نزل تاويلها بعد و لا ينزل تاويلها حتي يخرج القائم، فاذا خرج القائم (عليه السلام) لم يبق كافر بالله العظيم و لا مشرك بالامام الاكره خروجه حتي لو كان كافر او مشرك في بطن صخرة لقالت يا مومن في بطني كافر فكسرني واقتله» .
«به خدا سوگند هنوز محتواي اين آيه تحقق نيافته است و تنها زماني تحقق مي پذيرد كه «قائم» خروج كند وهنگامي كه او قيام كند كسي كه خدا را انكار كند يا مشرك باشد ، از قيام او كراهت خواهد داشت و اگر كافر يا مشركي در درون سنگي مخفي باشد ، آن صخره به زبان مي آيد و صدا مي زند در درون من كافري است ، مرا بشكن و او را بكش .
اين روايت از قول مقداد ابن اسود نيز نقل شده است .
۲/ اين روايت به صورت مفصل و طولاني در تفسير چند آيه در اصول كافي آمده است :
محمدبن فضيل عن ابوالحسن (عليه السلام) «… قلت: «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق»، قال : هو الذي امر رسوله بالولاية لوصية و الولاية هي دين الحق ، قلت : «ليظهره علي الدين كلّه» قال : يظهره علي جميع الاديان عند قيام القائم ، قال : يقول الله متم نوره : و لاية القائم «و لو كره الكافرون» بو لاية علي ، قلت : هذا تنزيل؟ قال : نعم اما هذا الحرف فتنزيل و اما غيره فتاويل…» محمدبن فضيل مي گويد : عرض كردم : اوست خدايي كه رسول خود را به هدايت و دين حق فرستاده است ، فرمود : يعني اوست كه رسولش را به ولايت وصيّش امر كرد و ولايت همان دين حق است . عرض كردم : «تا آنرا بر هر ديني غالب كند ، فرمود: يعني آن را در زمان قيام قائم بر همه دينها غلبه دهد ، خدا مي فرمايد: و خدا تمام كننده نور خود است يعني ولايت قائم اگر چه كافران به ولايت علي (عليه السلام) نخواهند ، عرض كردم : اين تنزيل است . فرمود : آري اين حرف تنزيل است و اما غير آن تأويل است .
۳/ در تأييد اين مطلب است روايت اميرالمومنين (عليه السلام) كه مي فرمايند : ظهور اين آيه هنوز واقع نشده است و زماني فرا مي رسد كه تمامي عالم ، به كلمه لااله الاّالله و محمد رسول الله (صل الله عليه و آله) در صبح و شب شهادت مي دهند .
۴/ مرحوم طبرسي در مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام) در تفسير اين آيه چنين نقل مي كند : «انّ ذلك يكون عند خروج المهدي فلا يبقي احدأ الا اقر بمحمد (صل الله عليه و آله).»
و عده اي كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدي (عليه السلام) از آل محمد صورت مي پذيرد ، در آن روز هيچ كس در روي زمين نخواهد بود مگر اينكه اقرار به حقانيت محمد (صلي الله عليه و آله) مي كند .
۵/ روايت را مرحوم فيض از كمال الدين و از تفسير عيّاشي از امام باقر نقل مي كند و صورت كامل روايت چنين است : عن الباقر (عليه السلام) القائم منّا منصور بالرعب ، مؤيد بالنصر ، تطوي له الارض و تظهر له الكنوز يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله- عزوجل- به دينه علي الدين كلّه و لوكره المشركون فلا يبقي في الارض خراب الاّ قد عّمر و ينزل روح الله عيسي بن مريم (عليه السلام) فيصلي خلفه» الحديث .
«قائم ما به وسيله وحشت انداختن در دل ظالمان ياري مي شود ، با پشتيباني از جانب خداوند تأييد مي شود ، زمين برايش خاضع گردد ، گنجها برايش نمايان مي شود ، حكومت او مشرق مغرب و را فرا مي گيرد ، خداوند به وسيله او دينش را بر تمامي اديان غلبه مي دهد . هر چند مشركان كراهت داشته باشند ، در زمين هيچ خرابي و ويراني باقي نمي ماند مگر اينكه او آنرا آبادان مي سازد عيسي بن مريم (عليه السلام) از آسمان فرود آيد پشت سر او نماز گذارد . »
۶/ و في الا حتجاج عن اميرالمومنين (عليه السلام) «و غاب صاحب هذا الامر بايضاح الغدر له في ذلك لا شتمال الفتنة علي القلوب حتي يكون اقرب الناس اشدهم عداوة وعند ظهوره يويده الله بجنودلم تروها ويظهر دين نبيه علي يديه علي الدين كله و لوكره المشركون»
به سبب نيرنگها و تؤطئه هايي كه بر عليه ايشان انجام گرفت ظاهر مي شد ، صاحب اين امر غائب شد ، چرا كه فتنه هايي را در دلهاي مردم براي مردم در بر داشت ،گسترش فتنه ها تا آنجا بود كه نزديك ترين افراد به امام دشمن ترين آنها بود و در هنگام ظهورش ، خداوند او را با لشكرياني كه ديده نمي شوند ياري مي فرمايد و دين پيامبرش (صلي الله عليه و آله) را بر تمامي اديان به دست مبارك وي غلبه مي دهد .
۷/ در تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسي از پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين نقل مي فرمايد : «لا يبقي علي ظهر الارض بيت مدر و لا وبر الاادخله الله كلمة الاسلام»
«بر روي صفحه زمين هيچ خانه اي باقي نمي ماند ، نه خانه هايي كه از سنگ وگل ساخته شده و نه خيمه هايي كه از كرك و مو بافته اند مگر اينكه خداوند قدرت اسلام را در آن وارد مي كند.»
۸ . عنه ، قال حدثنا يوسف بن يعقوب ، عن محمدبن ابي بكر المقري… عن ابن عباس في قوله – عزوّجلّ- (ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون) «قال : لايكون ذلك حتي لا يبقي يهودي و لانصراني و لا صاحب ملة الاصار الي الاسلام ، حتي تامن الشاة و الذئب و البقرة و الانسان و الحية و حتي لاتقرض لافارة جراباً، و حتي توضع الجزية ويكسر الصليب و يقتل الخنزير و هو قوله تعالي (ليظهره علي الدين…) و ذلك يكون عند قيام القائم (عليه السلام)».
ظهور آن حضرت وقتي به وقوع مي پيوندد كه هيچ يهودي و نصراني و صاحب دين و شريعتي نمي ماند مگر اينكه به دين اسلام گرايش و تمايل و پيدا مي كنند و مگر وقتي كه ، گوسفند ، گاو ، انسان و مار با هم زندگي كنند و در امنيت از يكديگر بسر برند و نيز واقع نمي شود مگر وقتي كه هيچ موشي انباني را نمي جود و واقع نشود مگر وقتي كه جزيه به كلي برداشته شود و صليبها شكسته شود و خوكها كشته شوند و اين وقتي است كه حضرت حجت (عليه السلام) ظهور كند.روايات ديگري مشابه روايت فوق با اختلاف كمي بين آنها نقل شده كه از بيان آنها صرف نظر كردم اما همين آيه ، در تفسير نمونه تحت عنوان «قرآن و قيام مهدي» تبين شده است .
آيه فوق در سوره صف آيه۹ نيز آمده و با تفاوت مختصري در سوره فتح آيه۲۴ تكرار شده كه خبر از واقعه اي مي دهد كه به علت اهميتش تكرار شده است ، يعني خبر از جهاني شدن اسلام و عالم گير شدن اين آيين مي دهد.گرچه بعضي از مفسران پيروزي مورد بحث اين آيه را به معني پيروزي منطقه اي و محدود گرفته اند كه در عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله) و يا زمانهاي بعد از آن براي اسلام و مسلمين صورت پذيرفت امّا با توجه به اينكه در آيه هيچ گونه قيد و شرطي نيست و از هر نظر مطلق است ، دليلي ندارد كه معني آن را محدود كنيم. مفهوم آيه پيروزي همه جانبه اسلام بر همه اديان جهان است و معني اين سخن آن است كه سرانجام اسلام همه كره زمين را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پيروز خواهد شد.
شك نيست كه در حال حاضر اين موضوع تحقق نيافته ولي مي دانيم كه اين وعده حتمي خدا تدريجاً در حال تحقق است .سرعت پيشرفت اسلام در جهان و به رسميت شناخته شدن اين آيين در كشورهاي مختلف اروپايي ، نفوذ روز افزون و سريع آن در آمريكا و آفريقا ، اسلام آوردن بسياري از دانشمندان و شواهد ديگري مانند اينها ، همگي نشان مي دهد كه اسلام رو به سوي عالم گير شدن پيش مي رود. ولي طبق روايات مختلفي كه در منابع اسلامي وارد شده تكامل اين برنامه هنگامي خواهد بود كه حضرت مهدي (عليه السلام) ظهور كند و به برنامه جهاني شدن اسلام تحقق بخشد .
آيه دوم :
«و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر انّ الارض يرثها عبادي الصالحون»(انبيا/۲۱/۱۰۵)«و همانا نوشته ايم در زبور، پس از ذكر، كه زمين را بندگان صالح به ارث خواهند برد.»
حافظ قندوزي، سليمان حنفي، به اسناد خويش از امام باقر و امام صادق (عليه السلام) درباره قول خداي متعال «و لقد كتبنا في الزبور …» روايت كرده است كه فرمودند: آنها قائم و اصحاب وي هستند.
مؤلف كتاب موعود قرآن مي نويسد: تا اين تاريخ چنان نشده است كه زمين به ارث رسد و حكومت الهي واحدي كه سيطره آن تمامي نقاط زمين را فراگيرد، بر آن فرمانروايي كند (نه در عهد پيامبر اسلام و نه در دوران خلفاي او) و جز اين نيست كه شخص ذخيره شده براي اين كار همانا امام مهدي منتظر (عليه السلام) است.
توضيح :
«زبور كتابي است كه بر داود (عليه السلام) نازل شده است. ذكر يعني تورات كه بر موسي (عليه السلام) نازل شده است. مرحوم آيت الله شهيد دستغيب مي فرمايند: از مطالب مسلم كه در مذهب شيعه ضروري است و علاوه بر برهانهاي عقلي كه بر آن اقامه شده است، دليل هاي نقلي و روايات متعدد نيز رسيده، اين است كه از ابتداي آفرينش تا قيام قيامت، هيچ وقت زمين از حجت خدا خالي نيست، خواه پيغمبر يا وصي او يعني امام، زيرا چنانكه زمين از حجت خالي بماند، دستگاه آفرينش بهم مي خورد و اين آيه شريفه را دليل بر اين مطلب مي دانند. در تفسير نمونه ذيل اين آيه شريفه تحت عنوان نكته ها آمده است : نكته اول : در بعضي از روايات صريحاً اين آيه تفسير به ياران مهدي (عليه السلام) شده است. چنانكه در مجمع البيان ذيل همين آيه چنين مي خوانيم «هم اصحاب المهدي في آخر الزمان» در تفسير قمي نيز در ذيل اين آيه چنين آمده شده است: «انّ الارض يرثها عبادي الصالحون» قال: القائم و اصحابه.
منظور از اينكه زمين را بندگان خدا به ارث مي برند، مهدي قائم (عليه السلام) و ياران او هستند علاوه بر روايات فوق كه در خصوص تفسير اين آيه وارد شده است روايات بسيار زيادي كه بالغ بر حدّ تواتر است از طريق شيعه و اهل تسنن در مورد مهدي (عليه السلام) از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) و همچنين از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده كه همه آنها دلالت بر اين معني دارد كه سرانجام حكومت جهان به دست صالحان خواهد افتاد و مردي از خاندان پيامبر (صلي الله عليه و آله) قيام مي كند و زمين را پر از عدل و داد مي سازد.
نكته دوّم : بشارت حكومت صالحان در مزامير داود : جالب اينكه در كتاب «مزامير داود» كه امروز جزء كتب اهل قديم بشمار مي رود عين تعبيري كه در آيات فوق خوانديم يا مشابه آن، در چند مورد آن ديده مي شود و نشان مي دهد با تمام تحريفاتي كه در اين كتب به عمل آمده، اين قسمت همچنان از دستبردها مصون مانده است.
۱/ «… زيرا که شريران منقطع مي شوند و اما متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد و حال اندك است كه شرير نيست مي شود، هر چند كه مكانش را استفسار نمايي نا پيدا خواهد شد .»
۲/ و در جمله ۱۸ از همين زبور آمده است «خداوند روزهاي صالحان را مي داند و ميراث ايشان ابدي خواهد شد». اين تعبيرات، دليل بر عموميت حكومت صالحان است و كاملاٌ با احاديث قيام مهدي (عليه السلام) تطبيق مي كند .
۳/ حكومت صالحان يك قانون و بر اساس سنت آفرينش است : از اين نكته ما تنها نتيجه آن را مي نويسيم ص۵۲۴ تفسير نمونه : وجود نظام آفرينش دليل روشني بر پذيرش يك نظام صحيح اجتماعي در آينده، در جهان انسانيّت خواهد بود و اين همان چيزي است كه از آيه مورد بحث و احاديث مربوط به قيام «مصلح بزرگ جهاني» (مهدي ارواحنا فداه) استفاده مي شود .يعني چنانكه نظم جهان نشان دهنده قانون تكويني حاكم بر جهان آفرينش است، حكومت صالحان هم يك حكومت قانون دار و منظم است كه بالاخره حاكم برمجموعه زمين خواهد شد .
چنانكه جامعه انساني نمي تواند با هرج و مرج خود را از مسير رودخانه عظيم جهان آفرينش كه همه در آن با برنامه منظم پيش مي روند، كناربكشد. بشريت نيز خواه ناخواه در برابر نظام عالم هستي بايد سر فرود آورد و قوانين منظم و عادلانه اي را بپذيرد، به مسير اصلي (عدل و نظم كل جهان) باز گردد و هماهنگ با اين نظام شود . اين يك تحليل فلسفي و يك واقعيت است. بنابراين جمله كه «انّ الارض يرثها عبادي الصالحون» پيش از اينكه يك وعده الهي باشد يك قانون تكويني محسوب مي شود. و مرحوم شيخ عباس قمي (ره) مي فرمايد: فراگرفتن آن حضرت تمام زمين را از مشرق تا مغرب، برّ وبحر و معمور و خراب و كوه و دشت، نماند جايي كه حكمش جاري و امرش نافذ نشود و اخبار در اين معني متواتر است.