مسأله اینجاست که مستشکل برای پاک سازی دامان دختر خلیفه اول، ادعا میکند که رضاع کبیر عایشه، رضاع به صورت غیر مستقیم بوده است و ضرورتی برای شیر خوردن مستقیم نیست. سپس برای محکم کاری، روایتی را از کتاب شریف من لايحضره الفقيه شیخ صدوق را ميآورد[1]که در آن امام معصوم، رضاع غیر مستقیم را به منزله رضاع مستقیم دانسته است. پس از آن، به علت عدم پذیرش رضاع غیر مستقیم از سوی علما، فقهای شیعه را نشانه میگیرد و این روایت را به رخ آنها میکشد.
سپس خودش عنوان میکند که چون شیخ صدوق روایات خود را صحیح میداند، علمای شیعه این روایت را تضعیف نکردهاند؛ بلکه به خاطر مطابقتش با فتوای ابوحنیفه و شافعی، آن را تقيه شمردهاند[2].
مستشکل پس از طرح این اشکالات، هوچی گری کرده و ابراز میکند: آیا کسی كه در مسائل دینی تقیه و مردم را سردرگم میکند، لیاقت امامت را دارد؟
او در واقع میخواهد با طرح این سؤالات ذهن مخاطب شیعی را در بمبست قرار دهد تا از اساس وی را نسبت به رضاع غیر مستقیم بیاشکال کرده و بعد با آن، روسیاهی رضاع کبیر را برطرف سازد.
روایت مورد استناد
پاسخ کوتاه
- رضاع در لغت و ظهور روایت منقول از عایشه و کلمات بر خی از بزرگان عامه باید بدون واسطه باشد . 2. تقیه یک اصل قرآنی و روایی است که حتی مفسرین عامه به آن اعتراف کردهاند. 3. قبول روایت رضاع کبیر ملازم است با قبول تحریف قرآن. 4. تقیه اسقاط کننده امامت و خلافت نیست بلکه آنچه که امامت و را ساقط می کند جهل است. اصل قضیه
اصل قضیه از این قرار است که عایشه از پیامبر خدا روایتی را نقل کرده است که روزی سهله بنت سهیل نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرود و عرض میکند که حذیفه از اینکه همپیمانش سالم به خانه ما میآید، ناراحت است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز به او میفرماید که او را شیر بده (تا به تو محرم گردد). سپس سهله متعجبانه از پیامبر صلیاللهعلیهوآله میپرسد: او که مردی بزرگی است. چگونه شیرش دهم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز لبخندی میزنند و میفرمایند من هم میدانم که او مرد بزرگی است[3]. عایشه پس از نقل این روایت به دختران برادران خود امر میکند که از این به بعد به هر کس که دوست دارید ارتباط بگیرید، شیر بدهید تا با شما محرم شود[4].
پاسخ تفصیلی
-
بررسی رضاع در لغت
در این سئوال شبهه کننده مدعی شده است که ما میگوییم رضاع کبیر به طور مستقیم از زن شیر دهنده نیست بلکه با واسطه است؛ یعنی شیر را در ظرفی میریزند و سپس آن شیر را انسان بزرگسالی میخورد و با شیر دهنده از راه رضاع محرم میشود. او براي تأیید این حرف، روایتی را در تایید این ادعا از کتاب مرحوم صدوق آورده است.
صرف نظر از قبول یا عدم قبول روایت مرحوم صدوق، ببینیم آیا این ادعا درست است که رضاع کبیر، همان بدون واسطه شیر دادن است و یا اینکه در رضاع کبیر، باید حتماً مکیدن از زن شیر دهنده صورت گیرد؟ لغت چه میگوید؟
در لغت، لفظ رضاع را در جایی به کار میبرند که شیردهی به طور مستقیم و مباشرتا باشد؛ یعنی شخص باید به طور مستقیم و با مکیدن پستان زن، شیر را بخورد در غیر این صورت، رضاع صورت نگرفته است. چنانچه در معجم العین، رضع به معنای مص الثدی و شرب آمده است[5].
حال این که در تمام روایاتی که عایشه در باب رضاع کبیر نقل کرده است، تماما از لفظ رضاع استفاده شده است. از این رو این ادعا از جهت لغت مردود است.
-
بررسی ظهور روایت
حال به ظاهر روایات منقوله میپردازیم:
در روایت اولی که اهل سنت به زعم خودشان آن را در صحیح ترین کتب خودشان آن را مطرح کردند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله به زنی امر میکند که مردی را شیر دهد. و زن متعجبانه از پیامبر میپرسد که او مردی بزرگ است. چگونه او را شیر دهم؟! پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز خنده کنان به او جواب میدهند که میدانم که او مردی بزرگ است[6]!!!
بنابرين وقتی حضرت رسول به آن زن میگوید که سالم را شیر دهد، اولاً همان طور که گذشت با لفظ ارضعیه می فرماید که در معنای ریشه رضع، گذشت که دلالت بر مباشرت میکند.
ثانیاً: به پیامبر صلیاللهعلیهوآله عرض میکند: چگونه او را شیر بدهم در حالی که او مرد بزرگی است! معلوم است که این زن از کلمه ارضعیه، فهمیده که باید رضاع بدون واسطه باشد و الا تعجب و سؤال او برای چه بود؟ به خصوص که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در پاسخ او، فقط تبسم میکند و میفرماید، میدانم که او مردی بزرگ است. یعنی دستور قبلی را تأکید کرده و به آن زن نمیگوید که شیرت را در ظرف بریز. بلکه تنها همین جمله را می فرمایند که به این مرد کبیر شیر بده! لذا این روایت، ظاهرش در رضاع کبیر بدون واسطه و مکیدن از پستان زن است. پس خود روایت هرگونه احتمالی غیر از این را مطرود می سازد؛ لذا چگونه ممکن است که عامه اعتقاد داشته باشند که رضاع کبیر همان بدون واسطه است! پس آنها در این ادعا دروغ گو هستند.
-
بررسی کلمات بزرگان عامه
وقتی کلمات علما و بزرگان اهل سنت را بررسی میکنیم، درمیابیم که آنها هم همچون ما رضاع کبیر را رضاع مستقیم دانستهاند. چنانچه ابن حزم از بزرگان اهل سنت، منکرین آن را خدا نترس قلمداد میکند[7].
البته این کلام ابن حزم دلالت دارد که شیر خوردن به طور مستقیم از سینه زن قطعی است و کسی که زیر بار این حکم نرود از خداوند نمی ترسد او به این مقدار هم اکتفا نمی کند بلکه ادامه می دهد و میگوید اعتراض به این حکم فقط اعتراض به رسول خدا است و مثال هایی را از این گونه موارد می آورد که هیچ اشکالی هم از نظر این عالم بزرگ ندارد[8].
و ابن حجر نیز از این روایت نتیجه جالبی گرفته است که دروغ گو بودن شبهه کننده را بیش از پیش نمایان میسازد. وی از این نقل عایشه نتیجه میگیرد که تعاطی و ارتباطی که در آینده حلال می شود جایز است! اگرچه الان این ارتباط حرام است. درست است که ابن حجر، این عبارت را از شخص دیگری نقل میکند؛ اما عدم رد ابن حجر بر این عبارت و سکوت او دلالت میکند که او نیز با این فتوی موافق است و دلالت واضح دارد که منظور از رضاع کبیر، شیر دادن بدون واسطه بوده است.
البته نباید از نظر دور داشت که ابن حجر علاوه بر این، فتوای عجیب دیگری را هم می دهد که نتیجه آن دامن زدن فساد و فحشا خواهد بود. او مینویسد که اگر مردی همسرش را با غریبهای ببیند و سپس او را مورد سؤال قرار دهد که او کیست و همسرش نیز پاسخ دهد که او از طریق رضاع به من محرم شده، همین شهادت از او کافی خواهد بود[9]!
النووی هم در شرح مسلم خویش بیان میدارد که احتمال دارد مس کردن و ارتباط با زن نامحرم، به خاطر حاجتی که وجود دارد مورد عفو قرار گرفته باشد؛ همچنان که رضاع در رجل کبیر جایز قرار داده شده است[10]. و العینی در ادامه کلام النووی میگوید این قضیه از آن عایشه و داود است[11].
بنابرین علاوه بر ظهور لغت و ظهور خود روایت، علما و فقها نیز بدان پایبند شدهاند.
[1] . «وَ قَالَ أَبو عَبْد اللَّه علیهالسلام وَجور الصَّبيّ اللَّبَنَ بمَنْزلَة الرَّضَاع» (امام صادق علیه السلام فرمود :ریختن شیر در گلوی نوزاد خود مانند شیر دادن او از پستان حرمت می آورد) ر.ک: منلايحضرهالفقيه 3 479 باب الرضاع ….. صلیاللهعلیهوآله : 474
[2] . « أَقول هَذَا مَحْمولٌ عَلَى التَّقيَّة أَوْ عَلَى كَوْنه بمَنْزلَته في غَيْر نَشْر الْحرْمَة وَ قَدْ تَقَدَّمَ مَا يَدلّ عَلَى اشْترَاط الارْتضَاع منَ الثَّدْي وَ يَأْتي مَا يَدلّ عَلَيْه بَلْ لَا يَصْدق الرَّضَاع إلَّا به وَ اللَّه أَعْلَم» ر.ک: وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت (1409 ه.ق)، ج 20، ص394
[3] . «عن عائشة قالت جاءت سهلة بنت سهيل إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقالت يا رسول الله انى أرى في وجه أبى حذيفة من دخول سالم (و هو حليفه) فقال النبي صلى الله عليه وسلم ارضعيه قالت وكيف أرضعه وهو رجل كبير فتبسم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال قد علمت أنه رجل كبير» (صحيح مسلم – مسلم النيسابوري – ج 4 – صلیاللهعلیهوآله 168 – 170) ؛ «باب رضاع الكبير 1943 – حدثنا هشام بن عمار . ثنا سفيان بن عيينة ، عن عبد الرحمن بن القاسم ، عن أبيه ، عن عائشة ، قالت : جاءت سهلة بنت سهيل إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقالت : يا رسول الله ! إني أرى في وجه أبى حذيفة الكراهية من دخول سالم على . فقال النبي صلى الله عليه وسلم ” أرضعيه ” قالت : كيف أرضعه وهو رجل كبير ؟ فتبسم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال ” قد علمت أنه رجل كبير ” . ففعلت . فأتت النبي صلى الله عليه وسلم فقالت : ما رأيت في وجه أبى حذيفة شيئا أكرهه بعد» (سنن ابن ماجة – محمد بن يزيد القزويني – ج 1 – صلیاللهعلیهوآله 625)
[4] . «فكانت عائشة تأمر بنات أخوتها وبنات أخواتها أن يرضعن من أحبت أن يدخل عليها ويراها وإن كان كبيرا خمس رضعات ثم يدخل عليها واسناده صحيح وهو صريح فأي ظن غالب وراء ه»ا.
ر.ک: فتح الباري – ابن حجر – ج 9 – صلیاللهعلیهوآله 129
.[5] «رضع: رضع الصبي رضاعا و رضاعة، أي: مص الثدي و شرب» ر.ک:كتابالعين ج : 1 صلیاللهعلیهوآله : 270
.[6] « فقال النبي صلى الله عليه وسلم ارضعيه قالت وكيف أرضعه وهو رجل كبير فتبسم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال قد علمت أنه رجل كبير زاد » ر.ک: صحيح مسلم – مسلم النيسابوري – ج 4 – صلیاللهعلیهوآله 168 – 170 و سنن ابن ماجة – محمد بن يزيد القزويني – ج 1 – صلیاللهعلیهوآله 625
.[7] « وقال بعض من لا يخاف الله تعالى ( 3 ) فيما يطلق به لسانه : كيف يحل للكبير أن يرضع ثدي امرأة أجنبية.» ر.ک: المحلى – ابن حزم – ج 10 – صلیاللهعلیهوآله 23
.[8] « قال أبو محمد : هذا اعتراض مجرد على رسول الله صلى الله عليه وسلم الذي أمر بذلك والقائل بهذا لا يستحى من أن يطلق أن للمملوكة أن تصلى عريانة يرى الناس ثدييها وخاصرتها وان للحرة أن تتعمد أن تكشف من شفتي فرجها مقدار الدرهم البغلي تصلى كذلك ويراها الصادر والوارد بين الجماعة في المسجد وان تكشف أقل من ربع بطنها كذلك ونعوذ بالله من عدم الحياء وقلة الدين. » ر.ک: المحلى – ابن حزم – ج 10 – صلیاللهعلیهوآله 23 – 24
.[9] «والله سبحانه وتعالى أعلم وفى الحديث أيضا جواز دخول من اعترفت المرأة بالرضاعة معه عليها وانه يصير أخا لها وقبول قولها فيمن اعترفت به وان الزوج يسأل زوجته عن سبب ادخال الرجال بيته والاحتياط في ذلك والنظر فيه وفى قصة سالم جواز الارشاد إلى الحيل وقال ابن الرفعة يؤخذ منه جواز تعاطى ما يحصل الحل في المستقبل وإن كان ليس حلالا في الحال» ر.ک: فتح الباري – ابن حجر – ج 9 – صلیاللهعلیهوآله 129
.[10] « يحتمل أنه عفى عن مسه للحاجة كما خص بالرضاعة مع الكبر والله أعلم» ر.ک: شرح صحیح مسلم النووی ج 10 صلیاللهعلیهوآله 31
[11] . « يحتمل أنه عفي عن مسه للحاجة كما خص بالرضاعة مع الكبر ، وبهذا قالت عائشة وداود ، وتثبت حرمة الرضاع برضاع البالغ كما تثبت برضاع الطفل» ر.ک: عمدة القاري – العيني – ج 20 – صلیاللهعلیهوآله 84 – 85