ثقلین
TasvirShakheshazrateabas24

بر دامن او گرد مدارا ننشست

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: تقی پور متقی

بر دامن او گرد مدارا ننشستسقا، نفسی ز کار خود وا ننشستهرچند قلم شد عَلَم بازوی اوبا دست بریده باز از پا ننشستشاعر: تقی پور ...

TasvirShakheshazrateabas23

طفلان حرم تو را توان می دادند

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمود سنجری

طفلان حرم تو را توان می دادندیعنی به قدمهای تو جان می دادندمی آمدی و فرشتگان بر لب روداعجاز تو را به هم نشان می ...

TasvirShakheshazrateabas25

گلها همه بودند ولی یاس نبود

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: زکریا تَفعلی

گلها همه بودند ولی یاس نبودآن راوی عشق و شور و احساس نبودغمناک ترین مرثیه را خواند حسینوقتی که عَلَم در کف عباس نبودشاعر: زکریا ...

TasvirShakheshazrateabas22

در غربت نینوای تو مشک گریست

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمود تاری

در غربت نینوای تو مشک گریستبر دست ز تن جدای تو مشک گریستگر چشم تو را تیر به هم دوخت ولیدریا دریا به جای تو ...

TasvirShakheshazrateabas21

آنان که به راه عشق سرگردانند

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: شهاب

آنان که به راه عشق سرگردانندپیچ و خم این مسر را می داننداز سجده ی بی رکوعشان پیدا بودبی دست نماز عاشقی می خوانندشاعر: شهاب ...

TasvirShakheshazrateabas20

زان دست که چون پرنده بی تاب افتاد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سلمان هراتی

زان دست که چون پرنده بی تاب افتادبر سطح کِرخت آبها، تاب افتاددست تو چو رود تا ابد جاری شدزان روی که در حمایت آب ...

TasvirShakheshazrateabas19

ای خون خدا خدا بود یاور تو

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: عزیزالله خدامی

ای خون خدا خدا بود یاور توتوحید، چه خوش نشسته در باور توخود، چاره ی تشنه کامی اصغر کنکافتاده ز تن دو دست آب آور ...

TasvirShakheshazrateabas18

از چشم سپیده خواب را می برند

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمد حسین کاظم زاده

از چشم سپیده خواب را می برنداز چشمه ی گل، گلاب را می برندبر شانه ی خود فرشتگان آهستهاز علقمه روح آب را می بردندشاعر: ...

TasvirShakheshazrateabas16

آن روز غریبانه و تنها جان داد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید محمد حسین مؤمنی تنکابنی

آن روز غریبانه و تنها جان دادپرورده ی آسمان، به صحرا جان داداسرار شگفت عشق معنا می شدوقتی که عطش کنار دریا جان دادشاعر: سید ...

TasvirShakheshazrateabas15

هنگام سفر، پیشقدم شد دستم

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: جلال احمدی

 هنگام سفر، پیشقدم شد دستمقربانی قامت علم شد دستمتا نامه ی عشق را به خون بنگارمدر محضر وصل او قلم شد دستمشاعر: جلال احمدی ...

TasvirShakheshazrateabas13

افراشت به کوی عشق، پرچم عباس

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر:فاطمه دهقانی

افراشت به کوی عشق، پرچم عباساز عهده فشرد پای محکم عباسبی آب از او گلشن دین شد سیراببی دست گرفت دست عالم عباسشاعر:فاطمه دهقانی ...

TasvirShakhesharateabas12

با دست بریده شکوه آغاز نکرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: عبدالعلی صادقی

با دست بریده شکوه آغاز نکردبا فرق شکسته نوحه ای ساز نکرداما زخجالت نگاه طفلانچشمان به خون نشسته را باز نکردشاعر: عبدالعلی صادقی ...

TasvirShakheshazrateabas

پیراهنی از زخم به تن دوخته است

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: مجتبی تونه ای

پیراهنی از زخم به تن دوخته استاین رسم ز حضرت غم آموخته استاس سرو تماشایی ایمان، عباسدل، شعله به شعله در غمت سوخته استشاعر: مجتبی ...

TasvirShakheshazrateabas6

می رفت و به راه، چشم می دوخت فرات

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: مهدی طوری

می رفت و به راه، چشم می دوخت فراتآن روز که چون ستاره افروخت فراتای کاش که عباس لبی تر می کرد!در آتش این عطش، ...

صفحه 115 از 136« بعدی...102030...113114115116117...120130...قبلی »