شهادت با همین لباس آرزومه
شهید شیخ فضل الله محلاتیفضلالله در ماجرای پانزده خرداد، دوازده روز، خانه به خانه جا عوض میکرد. شب اول تو خانهی اول استخاره میکند که «بمونم یا برم؟»استخاره برای ...
فضلالله در ماجرای پانزده خرداد، دوازده روز، خانه به خانه جا عوض میکرد. شب اول تو خانهی اول استخاره میکند که «بمونم یا برم؟»استخاره برای ...
بهانه زیاد میگرفتم. گاهی جوش میآوردم. این جور وقتها فضلالله عباش را برمیداشت و با خنده از خانه میزد بیرون و میرفت صحن. میرفت که ...
پدر به مسایل شرعی ما اهمیت میداد. روی درس و تحصیل هم تأکید داشت و برای آن محدودیت قایل نبود، حتی وقتی برای ادامهی تحصیل ...
چیزی که مرا بیشتر به ایشان (پدرم) علاقهمند میکرد، شجاعتش بود. بدون ترس و واهمه سخنرانی میکرد و حرف میزد. یکی از دوستان پدرم میگفت: ...