روی تخته سنگها
شهید هادی شهابیاننیمههای یک شب سرد و برفی، از خواب بیدارم کرد.- »بیا با هم بریم جادههای کوه سرخ!»- »این موقع شب؟! برای چی؟»- «بریم شعار نویسی؛ ...
نیمههای یک شب سرد و برفی، از خواب بیدارم کرد.- »بیا با هم بریم جادههای کوه سرخ!»- »این موقع شب؟! برای چی؟»- «بریم شعار نویسی؛ ...
ماه رمضان، قبل از انقلاب در مراسم احیاء، آقای «رحیمی» تعداد زیادی اعلامیّه و عکس حضرت امام (ره) را روی پنکه سقفی جاسازی کرده بود.بر ...
گفتم: حاجی! این بندهی خدا را نبر عملیّات! توجه نکرد. گفتم: بابا! پدر خانمته!حاجی گفت: «چه فرقی میکنه او هم مثل بقیه. خودش داوطلب اومده.»میگفت: ...