ثقلین
TasvirShakhesshahid741

می‌برم با زن و بچّه‌ام می‌خورم

شهید محمد آرمان

علاقه‌ی بسیار زیادی به خانواده‌اش داشت. درست است که هر پدری فرزندش را دوست دارد؛ امّا میزان عشق و علاقه‌ای که محمد نسبت به فرزند ...

TasvirShakhesshahid826

 زنبورها!

شهید محمد آرمان

در منطقه‌ی فاو می‌بایست خاکریزی زده می‌شد. حجم آتش بسیار سنگین بود؛ چون از دو محور، هم از محور ام القصر و هم از محور ...

TasvirShakhesshahid826

به نیروها جسارت می‌بخشید

شهید محمّد آرمان

در جزیره‌ی مجنون قرار بود کار بشود؛ امّا به علت آتش سنگین دشمن، راننده‌ها در روز کار نمی‌کردند. آقای موسی‌زاده می‌گوید: «یک روز داخل سنگر ...

TasvirShakhesshahid741

با آب شور وضو گرفت

شهید محمّد آرمان

محمّد مکرّر شب‌ها با خدا راز و نیاز می‌کرد؛ گریه می‌کرد؛ نماز شب می‌خواند. به راستی انسان تعجب می‌کرد جوانی با این سنّ کم، چقدر ...