ثقلین
TasvirShakhesakhlagh22

پیراهن نو

شهید غلامرضا خرمی‌نیا

از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت. فریاد کوتاهی زد: «آخ‌جون این هم از پیراهن نو.»خیلی خوشحال بود. از همان لحظه‌ی اوّل فکر می‌کرد که اگر ...