ثقلین
TasvirShakhesshahidshahid73

فقط من مانده‌ام

شهید اسدالله کشمیری

اسدالله با شنیدن خبر پرواز رفقایش غمگین می‌شد. حسرت را به خوبی می‌توانستیم در چشمانش ببینم. می‌گفت:«همه رفتند. فقط من مانده‌ام.»می‌دیدم که بیکار نمی‌نشست. می‌دیدم ...

TasvirShakhesShahid5rrr

خدمت به اجنبی حرام است

شهید اسدالله کشمیری

 نزدیک زمین‌های کشاورزی ما، منطقه‌ی صاف و یکدستی بود که قبل از انقلاب و چند سال بعد به عنوان میدان تمرین هواپیماهای آموزشی از آن ...

TasvirShakhestamasok5

آن‌ها نامحرم‌اند

شهید اسدالله کشمیری

بعضی از معلم‌های مدرسه زن بودند. چون حجاب درست و حسابی نداشتند، اسدالله به آن‌ها نزدیک نمی‌شد. روزی بچّه‌های مدرسه به همراه خانم معلم‌ها برای ...

TasvirShakhesmarefat38

دوست دارم شهد شهادت را بنوشم

شهید اسدالله کشمیری

توی زیرزمین سفره را پهن کرده و دور آن نشسته بودیم. همه جمع بودند. اسدالله شروع کرد به حرف زدن: «یک چیزی می‌پرسم، همه‌تان جواب ...

TasvirShakhesmarefat37

شهادت با مُردن خیلی فرق دارد

شهید اسدالله کشمیری

وقتی از شهادت حرف می‌زد، دلم یکباره می‌ریخت. می‌گفتم: «خدا نکند! دور از جان تو! تو اگر شهید بشوی، من یکی دق می‌کنم.»امّا او همیشه ...