به دریا تن در آتش و تاب دادم
مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: غلامرضا سازگار(میثم)به دریا تن در آتش و تاب دادمز خون دیده لعل ناب دادمننوشیدم ز دریا آب اماز اشک خود به دریا آب دادمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
به دریا تن در آتش و تاب دادمز خون دیده لعل ناب دادمننوشیدم ز دریا آب اماز اشک خود به دریا آب دادمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
غم از بهر مبارک بادم آمدزهر بیدادگر بیدادم آمدبه دستم ضربت شمشیر تا خوردقلاف تیغ قنفذ یادم آمدشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
به فرقم تا عمود آهنین خورد تنم زخم از یسار و از یمین خوردچو هر دو دستش از پیکر جدا شدعلمدار تو با صورت زمین ...
تنت را بین دشمن، پاس دارمکنار آن دو شاخه یاس دارمهمه یاران من رفتند، امابه خود گفتم که یک عباس دارمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
سکینه این من، این خون جبینمنشد آب آورم ای نازنینماگر دیدی سرم را بر سر نیجلو رو تا که اشکت را نبینمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
مقاوم ایستادم، پا فشردمبه دریا آبرو از آب بردمز بس از دخترت شرمنده بودمپیمبر آب داد، آما نخوردمشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
برون از رگ رگ من، خون بیاریدبه قتلم روی در هامون بیاریدبرای آنکه زهرا را ببینمز چشم تیر را بیرون بیاریدشاعر: غلامرضا سازگار(میثم) ...
مرا از کودکی خون جگر بودهوای ترک دست و ترک سر بوداگر بودم کنار بیت زهرابرای فاطمه، دستم سپر بودغلامرضا سازگار(میثم) ...
تا مهر علی سکه ی رایج باشدتا قهر علی بهر خوارج باشدتا پرچم کربلاست هم رنگ شفقعباس علی باب حوائج باشدشاعر: شفق خراسانی ...
ای قافله ی قیام را پیشاهنگ آئینه ی پیشانی ات از خون گلرنگپیش از تو اگر که آبرو داشت، گذشتبعد از تو، فرات می زند ...
دل پیش تو جان عذر خواه آوردستجان در قدم تو اشک و آه آوردستما، در چه حسابیم در آنجا که حسیناز شدت غم بر تو ...
از دیده ی خود سوده ی الماس بگیرالماس بده، عطر گل یاس بگیراز شدت غم اگر فتادی از پایدستی به ضریح پاک عباس بگیرشاعر: شفق ...
وقتی که حسین لاله می چید اینجایک پیکر قطعه قطعه را دید اینجافرمود به خیمه بردنش ممکن نیستآدینه و عطر و گل بیارید اینجاشاعر: شفق ...
از همسفران من کسی باقی نیستبر دامن شوق، دست مشتاقی نیستاین شیهه ی اسب بی سوار، این شمشیراین علقمه، این مشک، ولی ساقی نیستشاعر: شفق ...