ثقلین
TasvirShakheshazrateabas27

برکند دل از جهان و تقدیم تو کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید مهدی حسینی

برکند دل از جهان و تقدیم تو کردخون ریخت ز دیدگان و تقدیم تو کردچون تیر به مشک خورد و رفت آب از دستبر دست ...

TasvirShakheshazrateabas26

زشرم روی ماهش آب شد آب

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید مهدی حسینی

زشرم روی ماهش آب شد آبز شوق دیدنش بیتاب شد آبنه بر لبهای خود آبی رسانیدنه از لبهای او سیراب شد آبشاعر: سید مهدی حسینی ...

TasvirShakheshazrateabas25

عطش در چشمهایش موج می زد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: سید مهدی حسینی

عطش در چشمهایش موج می زددل دریا برایش موج میزدز سوز تشنگی  می سوخت ساقیو دریایی به پایش موج می زدشاعر: سید مهدی حسینی ...

TasvirShakheshazrateabas24

خروش و ناله، آوای حرم شد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: علی انسانی

خروش و ناله، آوای حرم شدنگاه مهربان غرق غم شدز مرگ سرخت ای ماه عطشناکبمیرم، قامت خورشید خم شدشاعر: علی انسانی ...

TasvirShakheshazrateabas23

من آب فرات را مکدر دیدم

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: علی انسانی

من آب فرات را مکدر دیدماو را خجل از ساقی کوثر دیدممردم همه عکس ماه ببینند در آبمن چهره ی مهتابی اصغر دیدمشاعر: علی انسانی ...

TasvirShakheshazrateabas22

هم فرق شکاف دیده را می بوسید

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر : علی انسانی

هم فرق شکاف دیده را می بوسیدهم نرگس خواب چیده را می بوسیداشکی که به ماه رخ او می غلتیدگویی که شفق سپیده را می ...

TasvirShakheshazrateabas21

ای ساقی سرمست ز پا افتاده

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: علی انسانی

ای ساقی سرمست ز پا افتادهدنبال لبت آب بقا افتادهمشک و علم و دست، سه حرف عشق استافسوس که این هرسه جدا افتادهشاعر: علی انسانی ...

TasvirShakheshazrateabas20

ای نهر ببین خشکی آن لبها را

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: علی انسانی

ای نهر ببین خشکی آن لبها راای آب در آتش منشان سقا راای تیر خطا کن، زهدف چشم بپوشای مشک بخر آبروی دریا راشاعر: علی ...

TasvirShakheshazrateabas3

عطر نفست چو روح آمیخت در آب

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: میثم مومنی نژاد

عطر نفست چو روح آمیخت در آبمعراج لبت شور برانگیخت در آبدریای دو دست تو پر از آتش شدتا قطره ای از خجالت ریخت در ...

TasvirShakheshazrateabas2

آن تشنه که مشت آب را وا می کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: میثم مومنی نژاد

آن تشنه که مشت آب را وا می کرددریا ز لبش، آب تمنا می کرددر تنگ بلور دستهایی سیر آبیک ماهی لب تشنه، تماشا می ...

TasvirShakheshazrateabas1

تا اوج فلک چو موج آه، آمدو رفت

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: میثم مومنی نژاد

تا اوج فلک چو موج آه، آمدو رفتمانند شهاب، در نگاه آمد و رفتخورشید عطش نوش، شهادت می دادبر صفحه ی آب، عکس ماه آمد ...

TasvirShakheshazrateabas18

دریای عطش بود و تلاطم می کرد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: میثم مومنی نژاد

دریای عطش بود و تلاطم می کردبر آب، سه ساله را تجسم می کردبرداشت ز آب و بر لب کودک ریختافسوس که طفل تشنه را ...

TasvirShakheshazrateabas16

شب خواست جمال تو بپوشد که نشد

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: میثم مومنی نژاد

شب خواست جمال تو بپوشد که نشدگل خواست به تو غمزه فروشد که نشدمی کرد فرات بی قراری، می خواستتا از لب تو آب بنوشد ...

TasvirShakheshazrateabas15

آن روز که شط در تب و تاب آمده بود

مدح حضرت اباالفضل العباس علیه السلام؛ شاعر: محمد علی مجاهدی(پروانه)

آن روز که شط در تب و تاب آمده بودوز سوز عطش در التهاب آمده بوددیدند که آن بحر کرم، مشک به دوشتا بر لب ...

صفحه 6 از 11« بعدی...45678...قبلی »