زنده‌ی جاوید كیست؟ كشته‌ی شمشیر دوست

زنده‌ی جاوید كیست؟ كشته‌ی شمشیر دوست كآب حیات قلوب، در دم شمشیر اوست   اگر بشكافی هنوز، خاك شهیدان عشق آید از آن كشتگان، زمزمه‌ی دوست دوست   آن كه هلاكش نمود، ساعد سیمین یار باز به آن ساعدش، كشته‌شدن آرزوست   بنده‌ی یزدان‌شناس، موت و حیاتش یكی است زآن كه به نور خداش، پرورش […]

ز هر طرف، مه رخساره‌ات به جلوه‌گری است

ز هر طرف، مه رخساره‌ات به جلوه‌گری است خموش باد نگاهی كه ناظر دگری است!   دوصد مسیح‌نفس مانده واله و مبهوت كه در فضای شفاخانه‌ات، عجب اثری است!   اگر به اشك غمت شست و شو كند ابلیس خدا گواست كه از هر گنه به حشر، بری است   كنم به تاجوران ناز از […]

دل من به یاد آرد، چو شهید نینوا را

دل من به یاد آرد، چو شهید نینوا را به ندای سوگواری، ببرد ز نی، نوا را ره و رسم آشنایی، بخدا! حسین داند که هم آشنا شناسد ره و رسم آشنا را به بلا صلا فکندند و ز کس بلی نیامد شه تشنه لب بلی گفت، بلای کربلا را سر کوی عشق زد خیمه […]

ميراث علمى امام مجتبى(عليه السلام)

١ . ميراث امام(علیه السلام)در چشم اندازى کلى امام مجتبى(علیه السلام)نيز مانند پدر ارجمند و جد بزرگوارش رهبرى الهى به شمار مى آمد که مسئوليت هاى رهبرى وى را مى توان در جمله اى کوتاه و پر معنا و داراى ابعاد گوناگون «ارشاد و هدايت به فرمان خداى متعال» که برخاسته از اين فرموده اوست […]

چرا خشکيده باغ منزل تو

چرا خشکيده باغ منزل تو چرا آتش گرفته حاصل تو زده لاله جوانه روي لبهات چه آورده سر تو قاتل تو   شاعر: روح الله عیوضی

ازكوزه زهر جرعه اي نوشيدي

ازكوزه زهر جرعه‌اي نوشيدي وز تلخي صبر جامه‌اي پوشيدي صبر تو قيام كربلا در پي داشت چون خون حسين تشنه لب جوشيدي   شاعر: عباس عنقا

کس چون تو اسير اهل ايمان نشده است

کس چون تو اسير اهل ايمان نشده است در معرض دشمنيّ ياران نشده است هرگز جسدي اي پسر شير خدا غير از جسدتو تيرباران نشده است   شاعر: مهران رفعتي

ازجور معاويه واز ظلم يزيد

ازجور معاويه واز ظلم يزيد بنگر که به سبطين پيمبرچه رسيد ازگوهرمظهرالعجايب نه عجب کز خوردن و ناخوردن آب اند شهيد   شاعر: مهران رفعتي

دلتنگي لاله درچمن معنا داشت

دلتنگي لاله درچمن معنا داشت تنهايي در هزارتن معنا داشت در چشم نبي خبر زفرداها بود بوسيدن لبهاي حسن معنا داشت   شاعر: ميثم مومني نژاد

از داغ تو ديده لاله گون مي گريد

از داغ تو ديده لاله گون مي گريد تابوت به غربت تو خون مي گريد جايي که ز چشم تير، خون جاري شد پيداست که مادر تو چون مي گريد   شاعر: عليرضا جارياني

من زثاني اشاره را ديدم

من زثاني اشاره را ديدم ضربه هاي دوباره را ديدم مادرم رو نشان نداد ولي قطعه‌ي گوشواره را ديدم   شاعر: غلامرضا سازگار (میثم)

روزي كه شرار ظلم افروخته شد

روزي كه شرار ظلم افروخته شد يك بار دگر حاصل دين سوخته شد از بعد شهادتش حسن را از تير تابوت و تن و كفن به هم دوخته شد   شاعر: سید رضا مؤید

اي اهل مدينه فتنه بنيان مكنيد

اي اهل مدينه فتنه بنيان مكنيد بر آل علي اين همه عصيان مكنيد گر لاله نريزيد به تابوت حسن  شرمي ز رسول، تير باران مكنيد   شاعر: سید رضا مؤید

تا اين دل پاره پاره در بر ديدم

تا اين دل پاره پاره در بر ديدم هر روز شهادت مكرر ديدم سوز جگرم ز پشت درشد آغاز روزي كه كتك خوردن مادر ديدم   شاعر:  سید رضا مؤید