نفاق و خطرناک تر از نفاق 4

«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد».[1] رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْريَ * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2] «إِلَهی أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى». تار و مار شدن جریان نفاق توسط حضرت امیر (علیه السّلام) بحث ما حول جریان نفاق و خطرناکتر از نفاق است. وارد بحث […]
خطابهی حضرت زینب سلام الله علیها 3

طبرسی افزوده است: امام سجّاد (ع) فرمود: عمه جان! ساکت شو! بازماندگان را از گذشتگان عبرت است. خدا را شکر که تو دانای استاد ندیده و فهمیدهی مکتب نرفتهای. گریه و ناله، رفتگان را برنمیگرداند. و او ساکت شد. آنگاه امام فرود آمد و خیمه زد و زنان را فرود آورد و وارد خیمه شد. […]
خطابهی حضرت زینب سلام الله علیها 2

خوارزمی گوید: بشیر بن حذیم اسدی گوید:آن روز به زینب دختر علی نگریستم. هرگز زنی با شرم را همچون او سخنور ندیدهام. گویا از زبان امیر المؤمنین علی (ع) سخن میگفت. به مردم اشاره کرد که: ساکت شوید! نفسها برید و زنگ شترها آرام شد. آنگاه گفت: حمد از آن خداست. درود بر پدرم محمّد […]
خطابهی حضرت زینب سلام الله علیها 1

طبرسی از حذیم بن شریک روایت میکند: چون امام سجّاد (ع) را همراه بانوان از کربلا آوردند و بیمار بود، زنان کوفه با گریبانهای چاک به گریه و شیون پرداختند. مردان هم با آنان میگریستند. زین العابدین (ع) با صدایی ضعیف و رنجور گفت: اینان بر ما گریه میکنند!؟ پس چه کسی ما را کشته […]
اهل بیت علیه السلام در کوفه 2

علّامه مجلسی گوید: در برخی کتابهای معتبر دیدم که از مسلم جصاص (گچکار) روایت شده است: ابن زیاد مرا برای تعمیر دار الاماره در کوفه خواسته بود. مشغول گچکاری درها بودم که سر و صداهایی از اطراف کوفه شنیدم. به خادمی که با ما کار میکرد، گفتم: چرا کوفه پر سر و صداست؟ گفت: هم […]
اهل بیت علیه السلام در کوفه 1

ابن نما گوید: مردم برای تماشای اسرای آل پیامبر جمع شدند. زنی از کوفیان از بالا خانه آنان را دید و پرسید: شما از کدام اسیرانید؟ گفتند: ما اسیران محمّد (ص) هستیم. وی پایین آمد و مقداری لباس و مقنعه جمعآوری کرد و به آنان داد تا خود را بپوشانند. امام سجّاد (ع) نیز با […]
اسارت و شهادت طفلان مسلم 2

محمّد بن سعد گوید: دو پسر عبدالله بن جعفر به همسر عبدالله بن قطبه پناهنده شدند. دو نوجوان نابالغ بودند. عمر سعد ندا داده بود هر کس یک سر آورد هزار درهم جایز دارد. عبدالله بن قطبه به خانهاش آمد. همسرش گفت: دو نوجوان به ما پناه آوردهاند. آیا ممکن است نیکی کرده، آن دو […]
اسارت و شهادت طفلان مسلم 1

شیخ صدوق به سند خویش از ابیمحمّد بزرگ کوفیان روایت میکند: چون حسین (ع) به شهادت رسید، دو نوجوان خردسال از لشرگاه او اسیر شدند. آنان را نزد ابن زیاد بردند. وی زندانبانی را طلبید و گفت: این دو کودک را بگیر، آب و غذای خوب به آنان نده و زندانشان را هم تنگ قرار بده. […]
شنیده شدن ندای امام حسین علیه السلام 2

حسین بن احمد بن مغیره با سند خویش نقل میکند که: امام سجّاد (ع) به زائده فرمود: ای زائده! شنیدهام که گاهی قبر ابا عبدالله الحسین را زیارت میکنی. گفتم: همینطور است. فرمود: چرا چنین میکنی؟ با آنکه تو نزد خلیفه موقعیت والا داری که کسی را با محبّت ما و اعتراف به فضایل ما […]
شنیده شدن ندای امام حسین علیه السلام 1

کفعمی گوید: حضرت سکینه گوید: چون حسین (ع) کشته شد، او را در برکشیدم و از هوش رفتم. شنیدم که میگفت: شیعیان من! هر گاه آب گوارا نوشیدید مرا یاد کنید و چون غریب و یا شهیدی شنیدید بر من ندبه کنید. هراسان برخاست، با چشمی گریان و بر صورت زنان. شنید هاتفی میگوید: آسمان […]
اسیران اهل بیت علیه السلام 6

سیّد بن طاووس گوید: سکینه جسد مطهّر امام حسین (ع) را در آغوش گرفت. جمعی از بادیهنشینان گرد آمدند و او را از روی بدن پدر کنار کشیدند. قال السّیّد بن طاووس: ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ (ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.[1] [1]– اللهوف: 180، البحار 45: 59، […]
اسیران اهل بیت علیه السلام 5

محمّد بن سعد گوید: چون زنان و کودکان را سوار کردند و بر کشتگان گذشتند، زنی از آن میان فریاد کشید: یا محمّداه! این حسین توست خونآلود در صحرا، که خاندان و زنانش اسیرند. هیچ دوست و دشمنی نماند، مگر آنکه گریان شد. قال محمّد بن سعد: فلمّا حُمل النّساء و الصّبيان فمرّوا […]
اسیران اهل بیت علیه السلام 4

ابن شهر آشوب گوید: زینب میگفت: وامحمّداه! درود خدای آسمان بر تو! (عبارتی شبیه به حدیث قبلی که ترجمه نشد.) قال ابن شهر آشوب: وَ كَانَتْ زَيْنَبُ تَقُولُ: وَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ السَّمَاءِ، هَذَا حُسَيْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ، صَرِيعٌ بِكَرْبَلَاءَ، مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ، مَحْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاء، بِأَبِي مَنْ مُعَسْكَرُهُ […]
اسیران اهل بیت علیه السلام 3

سیّد بن طاووس گوید: اسرا آنان را قسم دادند که ایشان را از کنار قتلهگاه امام حسین ببرند. چون چشم زنان به کشتهها افتاد، شیون کردند و به چهرهی خود زدند. گوید: هرگز فراموش نمیکنیم زینب دختر علی را که بر حسین (ع) میگریست و با صدایی غمآلود و دل پر اندوه میگفت: وا محمّداه! […]