ورود اهل بیت به کربلا 1

 سیّد بن طاووس گوید: چون خانواده‌ی امام حسین (ع) از شام برگشته به عراق رسیدند، به راهنما گفتند: مرا از راه کربلا ببر. به محلّ شهادت امام رسیدند. جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردانی از خاندان پیامبر را دیدند که برای زیارت قبر حسین (ع) وارد شده‌اند. همزمان به هم […]

خطبه‌ی حضرت زینب علیه السلام در شام

طبرسی گوید: شیخ صدوق از بزرگان بنی هاشم و دیگران روایت می‌کند: چون امام سجّاد (ع) و اهل بیت بر یزید وارد شدند و سر امام حسین (ع) را آورده، جلو یزید در تشتی گذاشتند، با چوبی که در دست داشت، شروع کرد به زدن بر دندان‌های آن حضرت و این اشعار را می‌خواند: (لَعِبَتْ […]

اهل بیت علیه السلام در شام 16

سیّد بن طاووس گوید: آن‌گاه که سر امام حسین (ع) را مقابل او نهادند و زنان را پشت سرش نشاندند تا به سر نگاه نکنند. علیّ بن حسین (ع) دید. وی از آن پسر هرگز کله‌ی گوسفندی نخورد. امّا زینب، چون نگاهش به سر مطهّر افتاد، گریبان چاک زد و با صدایی دلخراش و سوزناک […]

نام‌های شهدای اهل بیت و مدفن آنان

شیخ مفید گوید: نام آنان که از خاندان امام حسین (ع) به همراه آن حضرت در کربلا به شهادت رسیدند و هفده نفر بودند و حسین بن علی (ع) که هجدهمین آنان بود، عبارت است از: 1-‌ عبّاس 2-‌ عبدالله 3-‌ جعفر 4- عثمان (پسران امیر المؤمنین (ع) که مادرشان امّ البنین بود) 5-‌ عبدالله […]

شهادت عبّاس بن علی علیه السلام 1

ابو الفرج گفته است: عبّاس بن علیّ بن ابی‌طالب که کنیه‌اش ابو الفضل است و مادر او نیز امّ البنین و بزرگترین فرزند امّ البنین است و آخرین کسی است از برادرانش که از این پدر و مادر به  شهادت رسید چون فرزند داشت ولی آن برادران فرزند نداشتند، از این رو آنان را جلوتر […]

امام حسین علیه السلام و سرکشی به تپه‌ها و گردنه‌های اطراف

بهبهانی گوید: شبی امام حسین (ع) از خیمه‌ها بیرون آمد و دور شد. نافع بن هلال شمشیر خود را برداشت و به سرعت خود را به امام رساند. دید که آن حضرت تپّه‌ها و بلندیهای مشرف به خیمه‌گاه را بررسی می‌کند. به پشت خود نگاه کرد و مرا دید. پرسید: کیستی؟ نافع گفت: منم فدایت شوم! […]

گریه امام علی علیه السلام

ابن جوزی گوید: امام پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: کربلا؛ به آن نینوا هم می‌گویند. حضرت گریست و فرمود: رنج و محنت! امّ سلمه به من خبر داد که روزی جبرئیل نزد رسول خدا (ص) بود. تو هم با من بودی. گریه کردی، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن. تو را رها کردم. پیامبر […]

امام حسین علیه السلام در کربلا

بهبهانی به نقل از ابی مخنف نقل می‌کند: همه حرکت کردند تا به سرزمین کربلا رسیدند. روز چهارشنبه بود. اسب امام از حرکت بازایستاد. امام فرمود آمد و بر اسب  دیگری سوار شد. آن نیز حتّی یک گام جلو نرفت. امام، پیوسته اسب عوض کرد، تا هفت اسب و همه این‌گونه بودند. امام با دیدن […]

نام‌های کربلا

دینوری گوید: زهیر به امام حسین (ع) گفت: نزدیکی ما، کنار رود فرات، روستایی است در دل یک قطعۀ محکم که فرات آن را احاطه کرده است، مگر از یک طرف. امام پرسید: نامش چیست؟ گفت: عقر. فرمود: پناه می‌بریم به خدا از عقر (آتش گداخته). امام حسین (ع) به حرّ گفت: کمی هم برویم […]

ورود به نینوا

شیخ مفید گوید: چون صبح شد، امام حسین (ع) فرود آمد و نماز صبح خواند. دوباره سوار شد و با یاران خود سمت راست را پیش گرفت. می‌خواست یاران خود را از سپاه حرّ جدا کند، حرّ نیز می‌آمد و امام و یارانش را مانع می‌شد و می‌خواست آنان را به سمت کوفه برگرداند، آنان […]

یادکردن امام از حضرت یحیی علیه السلام

ابن شهر آشوب گوید: امام سجاد (ع) فرمود: همراه حسین (ع) بیرون آمدیم. در هیچ منزلگاهی فرود نمی‌آمد و از آن‌جا کوچ نمی‌کرد مگر آن‌که یحیی بن زکریا را یاد می‌‌نمود. روزی فرمود: از پستی دنیا در نظر خدا همین بس که سر حضرت یحیی برای یکی از زنان بدکارۀ بنی اسرائیل هدیه برده شد. […]

پرسیدن از حال کوفیان

طبری شیعی گوید: از راشد بن مزید نقل شده که: من از مکّه همراه حسین بن علی (ع) بودم. به قطقطانه رسیدیم. از حضرت اجازه خواستم برگردم. اجازه داد. در همان حال حیوان درنده‌ای را دیدم که امام با او سخن گفت و از حال مردم کوفه پرسید. گفت: دل‌هایشان با تو و شمشیرهایشان بر […]

ستایش امام حسین علیه السلام از پسرش علی اکبر علیه السلام

طبری با سند خویش از عقبة بن سمعان نقل می‌کند: آخر شب امام حسین دستور داد آب بردارند. سپس فرمان حرکت داد. چون از قصر بنی مقاتل کوچیدیم و مقداری رفتیم، حسین (ع) را لحظه‌ای خواب ربود. بیدار شد، در حالی که می‌گفت: انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین. دو سه […]

دیدار با عبیدالله بن حر

ابن اعثم گوید: امام آمد تا در «قصر بنی مقاتل» فرود آمد. آن‌جا خیمه‌ای دید و نیزه‌ای بر زمین کوبیده و شمشیری آویزان و اسبی کنار خیمه. پرسید: این خیمه از آن کیست؟ گفتند: از آن مردی به نام عبید الله بن حرّ جعفی. امام، حجّاج بن مسروق را در پی او فرستاد. وی به […]