شيعيان مژده كه ميلاد شه دين حسن است

شيعيان مژده كه ميلاد شه دين حسن است نورچشم نبي آن پادشه مؤتمن است ز قدومش به جهان شاد ، دل مرد و زن است آنكه خورشيدِ فروزندهي هر انجمن است آينهدار رخش يوسف گل پيرهن است ♦ ♦ ♦ ميدهد هاتف غيبي به من آواز امشب كه گل گلشن زهرا بشود باز امشب تو […]
كمال يافت مرا در زمانه طبع سخن

كمال يافت مرا در زمانه طبع سخن زمولد پسر بوالحسن، امام حسن صلاي دشمنش از چار اُم، وَ لا فرُّخ نداي دوستش از هفت اَب، و لا تَحزن عزيزِ قائمهي عرشِ خالق سرمد بزرگْ واسطهي فيض قادر ذوالمن به پيش خوان مدامش گشوده چشم فلك به طرف سفرهي عامش، گشاده چرخ دهن نموده امر سريع […]
سرآمد شب و صبح بيضا برآمد

سرآمد شب و صبح بيضا برآمد سحر از پي شام يلدا برآمد درين صبح روشن ز چرخ هدايت جمال خوري عالَم آرا برآمد به زيبايي گُلبُن شرم و تقوا گُلي از گلستان زهرا برآمد به دانايي عقل اول محمد عُزيزي ز دامان عَذرا برآمد بخوبي خدا مظهر تام كردش رسول مُكرم حَسن نام كردش ♦ […]
کسي که نسبت رويش به مهر و ماه کند

کسي که نسبت رويش به مهر و ماه کند ميان ذرّه و خورشيد اشتباه کند اگر که عکس جمالش در آب چاه افتد دوباره يوسف مصري هواي چاه کند سلام بر حسن ابن علي که از حُسنش خداي تعبيه در نور مهر و ماه کند بر او سلام که اسلام بهر ماندن خويش ز صبر […]
امشب ز بس خوش است نخواهم به سر شدن

امشب ز بس خوش است نخواهم به سر شدن يا رب ببر ز خاطر گردون سحر شدن از بسکه نور ريخته در بزم آسمان در هر ستاره هست توان قمر شدن شهر مدينه باز بود غرق شور و شوق شوقي که برتر است ز جاي دگر شدن از خانهي علي خبري تازه ميرسد سرمست عالمي […]
تا که امر ازلي، آب و گلم را بسرشت

تا که امر ازلي، آب و گلم را بسرشت دم اگر غير ده و چار زنم، باشد زشت اختياراوبه دلم از ره الطاف بهشت بهر ميلاد حسن سبط نبي خامه نوشت فرس طبع به مدحش چو به جولان آمد گشت خورشيد نهان، روز به پايان آمد ♦ ♦ ♦ دست شب تا که بزد بر […]
رمضان سفرهي مهماني مخصوص خداوند ودود است

رمضان سفرهي مهماني مخصوص خداوند ودود است، مه رحمت و جود است، مه ذكر و صلات است و ركوع است و سجود است و سلام است و درود است، تعالي الله ازاين فيض كه در نيمهي اين ماهِ دل افروز خداوند تعالي، شده در دامن زهرا، مه تابان محمد متجلّا، كه دميده است فروغش به […]
به خنده ميرسد از مهر بامداد ندا

به خنده ميرسد از مهر بامداد ندا که ماه فاطمه شد در مه خدا پيدا به بوستان رسالت گلي شکفت امشب که آفتاب به لبخند گفت «صلّ علي…» مه ضيافت الله و چشم مهمانان زآفتاب رخ ميزبان گرفت صفا يُسَبّحونَ لهُ الحَمد، روي خويش امشب گشود حضرت سُبحانَ ربّيَ الاَعلي قسم به قدر که برتر […]
ماه من از پرده بيرون شو ببين ماه خدا را

ماه من از پرده بيرون شو ببين ماه خدا راماه عفو و ماه رحمت، ماه تسبيح و دعا راماه توبه ماه بخشايش مه صدق و صفا راماه ميلاد حسن، مرآت حسن كبريا رانيمهي ماه خدا ماه علي را جلوهگر بينقرص خورشيد محمد را در آغوش سحر بين♦ ♦ ♦غنچهاي از گلبن قرآن و عترت وا […]