نقش صوفیان در تشکیل و تداوم حکومت بهمنیان

ورود اسلام به جنوب هند در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجرى صورت گرفت. با این حال، این سرزمین از مدتها پیش مورد توجه برخى از صوفیان مسلمان قرار گرفته بود که براى تبلیغ عقاید خویش به آن جا سفر کرده بودند. فتح دکن به دست مسلمانان و تأسیس حکومت بهمنیان به عنوان اولین حکومت مستقل مسلمان، باعث گسترش عقاید صوفیانه و نیز رشد فرقههاى مختلف صوفیه گردید. صوفیان در این منطقه نفوذ و اعتبار فراوانى در میان گروههاى مختلف اجتماعى پیدا کردند به طورى که پادشاهان بهمنى براى استقرار و تداوم قدرت خویش در دکن و نفوذ در میان مردم ناچار دست به دامان این گروه شدند و با نزدیک ساختن خویش به صوفیان از حمایت جدى مردم برخوردار گردیدند. صوفیان نیز فرصت پیش آمده را براى تبلیغ و گسترش آراء خویش مغتنم شمرده و به حمایت از بهمنیان پرداختند. این مقاله رابطه صوفیان و بهمنیان و نیز نقش صوفیان در تشکیل و تداوم حکومت بهمنیان را بررسى مى کند.
رابطه ى اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنى

نظریهپردازان تمدن، عوامل مختلفى را براى شکلگیرى یک تمدن برشمردهاند و گاه به تأثیر باورهاى دینى در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشتهاند؛ ولى عنصر دین به عنوان جوهرهى تمدن، هنوز جایگاهى شایسته در این نظریهها نیافته است. از سوى دیگر دربارهى نقش و رسالت دین اندیشمندان دینشناس و جامعهشناسان دین دیدگاههایى متفاوت ارائه کردهاند. اگر تمدنسازى را نیز در حیطهى هدایت که رسالت اصلى دین است، بدانیم؛ آن گاه مىتوانیم از توانمندى دین و آموزههاى دینى در حوزهى تمدنسازى و ساز و کار آن سخن به میان آوریم. آموزههاى دین در حوزهى تمدنسازى با هر قوّت و توانى که باشد، بسان بذرى است که اگر در محیطى مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونى نخواهد یافت. بررسى وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسى وضعیت جامعهى یکپارچهى اسلامى پیش و پس از گرویدن ایرانیان به این جامعه مىتواند ما را به سمت درکى کلىاز تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخى نشان مىدهد که یکى از سرزمینهایى که اسلام توانست توانمندى خود را براى تمدن سازى در آن به اثبات برساند، ایران زمین بود. در نگاهى کلى مىتوان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینهاى براى تجلّى قدرت تمدنسازى دین بود و از جمله خدمتهاى اسلام به ایران نیز جهت دادن به توان تمدنى ساکنان این سرزمین کُهن بود.
جنگ در دوره خلفا

کلود کائن، نویسنده این بخش از مدخل مفصّل حَرب (جنگ) در دائرةالمعارف اسلام، که بخشهاى دیگر آن به جنگ در ایران، عثمانى، هند، و مصر دوره ممالیک اختصاص یافته و با شمار زیادى ازمقالات مرتبط نظیر جهاد، جیش، حصار، دارالحرب، باروت و جز آنها تکمیل مىشود، به فن و هنر جنگ در عهد خلافت اسلامى (از آغاز تا پایان قرن هفتم هجرى) پرداخته است. او ضمن بررسى اجمالى تأثیرات ادبیات مربوط به هنر جنگ در تمدنهاى پیش از اسلام نظیر ایران، یونان و هند و انتقال تجربیات این تمدنها به جهان اسلام، از عناصر مختلف مُقوّمِ ساختار یک جنگ کلاسیک، نظیر اعلان جنگ، بسیج و تجهیز نیروها (آماد)، فرماندهى، جاسوسى و ضد جاسوسى، مسأله تأمینِ روحیه جنگى، سازمان رزم، تسلیحات، تدارکات، پشتیبانى و لُجِستیک، مسائل سوق الجیشى، نحوه استقرار نیروها در اردوگاه و تأمین و مراقبت، نظامهاى تهاجم و دفاع (آفند و پدافند)، ضد حمله (پاتک)، کمین، محاصره، عقب نشینى تاکتیکى، غنایم و نحوه تقسیم آن، فتحنامهها و جشنهاى پیروزى، نحوه برخورد با اسیران، همچنین متارکه جنگ و انعقاد قرارداد آتش بس، و سرانجام شیوه جنگهاى نامنظم سخن گفته است.
شاهینیان بطایح

عمران بن شاهین که ابتدا به عنوان یک مجرم به منطقه بطایح گریخته بود، در اوایل قرن چهارم هجرى با استفاده از ضعف خلافت عباسى، در آن جا دولتى مستقل تشکیل داد. وى با یارى جستن از شرایطى، مانند صعب الوصول بودن منطقه بطایح، بارها حملات سلاطین آل بویه را دفع کرد. پس از مرگ او، فرزندانش اندک مدتى حکومت کردند ولى به علت اختلافات خانوادگى تضعیف شدند و سرانجام با کودتاى سرداران سپاه، حکومت آنها منقرض شد و سرداران شورشى – که راهشان را ادامه دادند – جانشین آنان شدند. در این نوشتار، ابتدا موقعیت جغرافیائى بطایح و نقش آن در شورشهاى منطقه بین النهرین تا قرن چهارم هجرى بررسى شده و سپس چگونگى شکلگیرى حکومت شاهینیان و کشمکشهاى بنیانگذار آن، عمران بن شاهین و جانشینش، حسن بن عمران با معزالدوله، عز الدوله بختیار و عضد الدوله تبیین گردیده است. در پایان نیز، روند انقراض شاهینیان و پىآمدهایى که حکومت آنها براى منطقه بطایح داشت، مطرح شده است.
کربلا مهمترین زیارتگاه شیعى

ین نوشتار که فصلى از کتاب «مذهب شیعه» است، به مباحثى چون موقعیت شهر کربلا، فضیلت زیارت آن، کربلا در نگاه جغرافىدانان و سیاحان، زیارت و عزادارى امام حسینعلیه السلام و وصف کلى کربلاى معلى مىپردازد. مؤلف از آغازگران مطالعات مستند امامیه در غرب انگلیسى زبان است که با وجود کهنگى نگاشتهاش (1933)، هنوز آثارش – آن چنان که در جاى دیگرى مفصلاً توضیح دادهایم3 – مرجع محققان غربى و علاقهمند به مطالعات شیعى است. مترجم سعى نموده با توضیح پارهاى مواضع، درک نادرست نویسنده از شعائر شیعى را تصحیح نماید.
ترجمه متون مسلمین در اروپا (قرنهاى 12 و 13 میلادى)

براى روشن شدن روابط و تعاملات فرهنگى و علمىِ میان شرق و غرب نیاز به تحقیقات بیشترى در این زمینه مىباشد. در این میان فهم روابط شرق و غرب در دوران میانه و در حقیقت روابط فرهنگى و تمدنىِ جهان اسلام و مسیحیت در این دوران، بسیار بااهمیت مىباشد. چرا که در این دوره، تمدن اسلامى با تمدن مسیحىِ غرب در تعاملى نزدیک و شدید بوده است. هدف ما در این نوشتار، توجه به روابط و تعاملات تمدنى و علمى جهان اسلام و مسیحیتِ غرب در قرون پایانى دوران میانه مىباشد؛ دورانى که فرهنگ و تمدن اسلامى طى فرایندى چند مرحلهاى و تجربهى دورهاى که به عصر زرین تمدن اسلامى مشهور گشته انوار علمى و فرهنگى آن روشنى بخش اندیشهى طالبان علم و اندیشه بود. در این میان توجه ما به یکى از مهمترین انواع روابط معنوى دو تمدن یعنى انتقال و ترجمهى متون مسلمانان توسط اروپاییان در قرنهاى دوازدهم و سیزدهم میلادى معطوف است.
منازعات مذهبى در بغداد (656 – 232 هـ)

منازعات فرقهاى، مهمترین عامل حادثه ساز در تاریخ بغداد بود که در شرایط خاص سیاسى، اقتصادى و مذهبى این شهر رخ داد.
با استقرار خلفاى عباسى در بغداد، دارالخلافه عباسیان به زودى مرکز اقوام، ادیان و مذاهب گوناگون شد. از همان آغاز، بافت ناهمگون جمعیتى و تضاد منافع سیاسى و اقتصادى، زمینهساز بسیارى از آشوبها و درگیرىهاى شهرى میان عرب، ترک و ایرانى بود. با شکلگیرى رسمى مذاهب شیعه و سنى، تلاش علما و پیروان مذاهب براى نفوذ در ساختار قدرت آغاز شد. رقابت براى کسب قدرت به اختلافات دامن زد و منازعات و آشوبها رنگ مذهبى به خود گرفت. از سوى دیگر، گرایش مذهبى خلفا و کارگزارانشان و رویکرد آنان به فرقهاى خاص، منازعات را تشدید کرد. در سراسر قرنهاى چهارم و پنجم هجرى، دو فرقه شیعه و سنى به لحاظ قدرت و قوا در حالت توازن به سر مىبردند و هر یک مىکوشید با جلب حمایت خلفا، دیوانسالاران، گروههاى مختلف شهرى و یا امرا، به برترى، نفوذ و اقتدار بیشترى دست یابد. این مسئله به منازعات فرقهاى شدت و شتاب بیشترى داد.
در این نوشتار، نقش خلفا، کارگزاران، امرا، علما و توده مردم در پیدایش و تشدید منازعات مذهبى بررسى شده است.
اقدامات فرهنگى سید مطلّب مشعشعى

مشعشعیان در قرن نهم هجرى (845ق) حکومتى شیعى بر مبناى آموزهها و تعالیم سید محمد بن فلاح در حویزه پایهریزى کردند. سید مطلب مشعشعى نوادهى چهارم سید محمد فارغ از دغدغههاى قدرت و حکومت و بى آنکه در فکر کسب قدرت باشد، امیرى دانشمند و دانشپرور بود. او با فراخواندن علما به حویزه و تأسیس مدرسهى علوم دینى در آن شهر موجبات تربیت نسل جدیدى از امراى مشعشعى گردید. فرزند او سید خلف و نوادهى او سید على خان از جمله تربیت یافتگان این دوره هستند که از علماى شیعه محسوب شده و تألیفات ارزشمندى از خود به یادگار گذاشتهاند.
مناسبات فاطمیان و غزنویان

غزنویان در دوران حاکمیت خود، سیاست غیرقابل انعطافى در برابر مخالفان عباسیان در پیش گرفتند. آنان در راستاى حمایت از عباسیان، به دشمنى با مخالفان ایشان از جمله اسماعیلیان و فاطمیان مصر پرداختند. از طرف دیگر فاطمیان مصر براى گسترش نفوذ خویش در سرزمینهاى خلافت شرقى، نیازمند ارتباط با حکومتهاى این مناطق از جمله غزنویان بودند.
فاطمیان با فرستادن سفرا و داعیان، در صدد ارتباط با غزنویان برآمدند. در مقابل غزنویان براى نشان دادن وفادارى خود به عباسیان، – به عنوان تنها نهاد مشروع جهت خلافت در عالم اسلامى – در پاسخ به درخواست فاطمیان، واکنش منفى نشان دادند و با داعیان و سفراى فاطمیان، برخورد قهرآمیز در پیش گرفتند.
این مقاله بر آن است که ضمن بررسى روابط پرفراز و نشیب غزنویان و فاطمیان مصر، تأثیر این مسأله را در روابط غزنویان با عباسیان و اسماعیلیان بررسى کند.
زندگى و کارنامه سیاسى قتیبة بن مسلم باهلى

خراسان، قبل و بعد از اسلام، همواره شاهد حوادث مهم سیاسى، اجتماعى و… بوده است. فتوحات عرب در ایران، خصوصاً خراسان حائز اهمیت بسیارى است. وسعت قلمرو خراسان، نزدیکى آن به سرزمینهاى خاور دور و نگرش فاتحان به این منطقه به مثابه پل ورود به آسیاى مرکزى و خاور دور، تأثیر فراوان بر جاى گذاشت. جهت شناسایى مسئله فتوحات، بررسى زندگى سرداران بزرگِ فاتح، ضرورى به نظر مىرسد. این مقاله سعى دارد به معرفى زندگى، نسب، قبیله، خاندان، فرزندان و اقدامات سیاسى اجتماعى قتیبة بن مسلم باهلى بپردازد.
سیف الدوله صدقه، امیر شیعى بنى مزید

طایفه بنى مزید یکى از شاخههاى قبیله بنى اسد بود که در سال (403ق) موفق به تشکیل امارت شیعى بنى مزید گردید. اولین امیر این امارت، على بن مزید بود که از سوى سلطان الدوله بویهى به قدرت رسید. پس از وى پسرش نورالدوله دبیس به حکومت رسید که دوران امارت او به دو بخش تقسیم مىشود؛ یکى امارت بنى مزید در دوره آل بویه و دوم امارت بنى مزید در دوره تسلط سلجوقیان بود که در دوره اول به دلیل ضعف آل بویه در عراق قدرت بنى مزید افزایش یافت، ولى در دوره دوم به دلیل تسلط سلجوقیان سنى مذهب بر عراق، در قدرت بنى مزید کاهش محسوسى ایجاد شد. بعد از مرگ نورالدوله پسرش بهاءالدوله منصور به امارت رسید که قدرت او نیز کم بود. با قدرت یافتن یکى از بزرگترین امیران این سلسله، یعنى سیف الدوله صدقه در سال (479ق)، امارت بنى مزید جانى تازه یافت و درگیرى بر سر جانشینى سلطان ملکشاه فضایى ایجاد کرد تا صدقه به یکى از قدرتهاى بزرگ شیعى در عراق مبدّل گردد. در این مقاله به اقدامات این امیر بزرگ شیعه و تأثیر او در تحولات عصر سلجوقى پرداخته شده است.
عصر محنه در تمدّن مسلمانان

بررسى تاریخ جریانهاى فکرى نقش مهمى در شناختِ تحولاتِ سیاسى و اجتماعى تاریخ اسلام ایفاء مىکند. معتزله یکى از مهمترین گرایشهاىِ فکرى قرون اولیه اسلامى هستند که ویژگى برجسته ایشان عقلگرایى آنها بود. ایشان که نقش بهسزایى در بارورى اندیشه اسلامى بازى کردند در بخشى از عصر عباسیان یعنى دوران خلافتِ مأمون، معتصم و واثق به عنوانِ ایدئولوژى حاکم بر مخالفانِ خود که عمدتاً فقها و محدثان اهل سنت بودند سختگیرى آغاز کرده و با ابزار قدرت، سعى در اشاعه تفکر خود نمودند که واکنشهایى در پى داشت. دوره مورد بحث که به «محنه» معروف گشت موضوع بررسى مقاله حاضر است.
حیات سیاسى و اجتماعى زبیده خاتون

صدسال اول حکومت عبّاسیان حوادث سیاسى، آشوبهاى فرقهاى و قیامهاى خونینى را به دنبال داشت. در این میان بررسى شرح حال اعضاى این خاندان و آشنایى بیشتر با جزئیات حیات سیاسى ایشان محقّق را با روند حوادثِ دوره عباسى آشناتر مىکند. با لحاظ این مسأله که زنان در طول تاریخ جایگاه و سهم خاصى داشتهاند این مقاله بر آن است تا به بررسى نقش و مقام یکى از مشهورترین زنان این دوره (زبیده خاتون) بپردازد. وى به عنوان عامل پشت پرده در بسیارى از حوادث سیاسى نقش ایفاء کرد. همچنین مطالعه حیات اجتماعى، فرهنگى، علمى و ادبى وى ما را در شناخت شخصیت و طرز فکر و جایگاه او در دربار عباسى یارى مىکند. اخبار راجع به زبیده در متون متعدد پراکنده است. منابع اعلام و فرهنگنامهها هم کمک زیادى در شناسایى کامل حیات زبیده نمىکنند. در این مقاله بر آنیم تا جوانب مختلف حیات وى را مورد بررسى و تحقیق قرار داده و شرح حال نسبتاً کاملى از وى ارائه دهیم.
ثغور شامى و عواصم (تحولات تاریخى، فرهنگى و اجتماعى از فتوحات تا پایان قرن سوم هجرى)

شام از همان سالهاى نخست پس از هجرت، خصوصاً با وعدههاى فتحى که پیامبرصلى الله علیه وآله به مسلمانان داده بود، اهمیت خاصى داشت. ویژگىهاى طبیعى و فرهنگى منطقه و قرار داشتن در همسایگى امپراطورى روم شرقى باعث شده بود که این سرزمین، همواره توجه حکومتهاى مختلف را به خویش معطوف کند. این امر پس از تجزیه قلمرو خلافت اسلامى، سبب درگیرى مداوم حکومتهاى محلى و منطقهاى شد. از سوى دیگر، مرزهاى این منطقه همواره شاهد جنگهاى مسلمین بر ضد روم و بالعکس (تهاجم بیزانس به قلمرو اسلامى) بود، جعل نام ثغور و پس از آن، عواصم در ادبیات سیاسى مسلمانان از قرنهاى اولیه هجرى و تکرار آن در منابع، حاکى از اهمیت بالاى این مناطق است.
آنچه در وقوع و شکلگیرى بسیارى از تحولات منطقهاى و جریانهاى فکرى و اجتماعى نقش جدى داشته، ویژگىهاى فرهنگى و اجتماعى ثغور و عواصم بود، این مناطق به لحاظ بافت قومى و فرهنگى، هویت واحدى نداشتند، بلکه به نوعى «سیالیت» در هویت فرهنگى مبتلا بودند و این میراث براى ساکنان این دیار تا قرون متمادى باقى ماند؛ به طورى که آنها همواره وارث افکار، فرهنگ و تمدن اقوامى از شرق و غرب عالم اسلامى بودند و با ترکیب آن ممیّزهها، هویت جدیدى براى خود ساخته بودند.