مبدأ آفرینش

مقصود از «مبدأ» به طور اجمال: جهان را خدایی است که هستیش معلوم بدیهی و فطری است (گرچه کُنهش نامعلوم ابدی). هر کس به هوش فطری خود رجوع کند، این حقیقت را بالضّروره تصدیق کند که جهان را آفرینندهای است با کمال شعور و قدرت و حکمت و اراده. و هرچه در عرصهی جهان آفرینش […]
پرستش و معرفت

خوشا بر افکار بلندبینان و انظار اهل علم و ایمان که در شبهای تاریک به آسمان با نظر شوق و حیرت بنگرند و تماشگاه چشم حس و فکرت خود را این جهانهای بیحدّ و پایان قرار دهند و از تماشای این دستگاه با عظمت لذّت برند و به سلطان عالم هستی: حضرت احدیّت، شناسا و […]
عالَم هستی

این ستارگان کوچک که در شب تار، چراغهای کمنور آسمانی به نظر میآیند یا کهکشان و ستارگان سحابی -که مانند ابری به چشم دیده میشوند- هوشمندان بشر پس از قرنها تکامل علم تا امروز با نیروی دانش خدادداد… توانسته است بفهمد که: این چراغهای حسّی به حقیقت خورشیدهای رخشان بلکه هزاران هزار بار از خورشید […]
حیرتانگیزترین موجودات

کارخانهی دِماغ و مغز انسان را که خدا آفریده، از همهی این کارخانههای جهان و علوم و اکتشافات، بسی بزرگتر و مهمتر است؛ زیرا این کارخانهی حیرتانگیز، منشأ همهی آن علوم و صنایعی است که از فکر بشری به عالم خارج آمده است. و هوش آدم که مرآت صُنع حق و روح او که آینهی […]
«نفس ناطقه» و «قلب»

[نفس ناطقهی انسان] جوهری است که در ذات خویش از مادّه بینیاز و در فعل، تا در عالم ماده است، نیازمند به جسم مادّی است. و چون از عالم مادّه به جهان دیگر سفر کرده و این کالبد تن را رها کند، به این مادهی عنصری محتاج نیست. و از هنگام مرگ تا روز قیامت […]
نظر آیت الله قمشهای در باره «عشق»

نظر حقیر در عشق: عشق را مانند وجود، تعریف نتوان کرد و هرچه در عبارت بلکه در تخیّل و فکرت از عشق درآید، همه اثری از عشق و جلوهای از ظهور عشق است و چنانکه حکیم صدر المتألّهین فرمود: هستی، عین عشق است و ماهیات، ظهورات عشق؛ و هر موجودی، عاشق و عشق، و هر […]
سریان عشق در همهی هستی

حکیم صدر المتألّهین عشق را عین وجود و وجود را عین عشق و هر دو را عین حُسن و جمال دانسته و گوید: حُسن و عشق در جمیع مراتب شدید و ضعیف وجود، به شدّت و ضعف موجود است؛ بلکه مراتب عشق، عین مراتب وجود است. هرجا وجود قوی است، آنجا عشق قوی و کامل […]
معنی «عشق»

در عشق، اقوال بسیاری است. یکی آنکه: «عشق، استعداد حبّ و محبّت کامل به محبوب است» نیست فرقی در میان حُبّ و عشق: چون حبّ، در اثر شدّت تسلّط فکرت در حُسن و زیباییهای معشوق و تکرّر مشاهدهی جهات حُسن، به حدّی رسد که شخص چیزی جز محبوب نخواهد بلکه نداند بلکه نبیند؛ آن حالت […]
شرط اتّصال به عوالم ملکوتی

شرط اتّصال و ارتباط کامل با موجودات عالم ملکوت، اُنس و توجّه پی در پی نفس است با آنها به واسطهی ریاضت و نماز و روزه و تفکّر و تعلیم و معاشرت با پاکان و زهد و مخالفت با هوای نفس حیوانی و لذّت به علم و عمل و ابتهاج و عشق به عبادت و […]
مشاهدات کاملان

هر چه نفس ناطقه را صفای ذاتی و ذکاوت فطری یا اکتسابی کاملتر باشد، نیل و اتّصال و ارتباطش به آن حقایق کلّیه [عوالم ملکوت اعلی و مجرّدات]… بیشتر گردد. و به عکس هرچه بیشتر منغمر [غرقه] در ماده و مدرکات و لذّات حسّی شود، از درک آن معانی و نیل آن حقایق دورتر و […]
مصادیق اعلای صفات کمال

به طور کلّی این صفات و ملکات فاضلهی چهارگانه که به اتفاق انبیا و حکما، فضیلت و شرافت حقیقی انسان به آن مربوط است (یعنی صفات کمال مذکوره از «حکمت» و «عدالت» و «عفّت» و «شجاعت» و تمام فروع آنها) سرچشمهی حقیقی و سبب اصلی آن در نفس، معرفت خدا و محبّت به جمال حقّ […]
عالیترین سخن

فرد کاملِ هر سخن زیبا و نوای خوش، کلام خداست و سخن آسمانی انبیا و خصوص کتاب بزرگ الهی: قرآن بزرگوار ربّانی است که به حق و حقیقت، وحی خدا و خبرهای عالَم غیب و نشان کاملِ معشوق کُلّ و حُسن مطلق است که مُعجِز است؛ و هیچ کس آهنگی به آن زیبایی و سخنی […]
جواهر کمیاب

طبقهی انسان عقلی –که انسان به حقیقت آنها هستند- بسیار بسیار اندکند: المُؤمِنُ أَعَزُّ مِنَ الکِبرِیتِ الأَحمَر [«مؤمن از کبریت سرخ (کیمیا) کمیابتر است»] آنان گوهری کمیاب و در ادوار عالَم، افرادی قلیل به آن مقام شامخ راه یافته و بدان کاخ رفیع منزل یابند. ابوعلی سینا گوید (ره): جَلَّ جَنابُ الحَقُّ أَن یَکُونَ شَریعةً […]
نفوس عالیه

نفوس عالیه و مستعلیه: نفوسی هستند که مقصود اصلی و غرض نهایی آنها، مصروف لذّات عقلی و کمال معنویِ اَبدی است و همّتشان صرف مُلک باقیِ علم و معرفت الهی و حقایق مجرّدهی عالم قدس و جهان جاودانی است. و هر گاه این لذّات، با لذّات حسّی فانی و وَهمیِ باطل الذّات معارض شود، به […]