«وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْه‏» از یک طرف آدم باید ظلم ستیز باشد، ستم سوز باشد، مبارز باشد، انقلابی باشد، غیرتی باشد، نه از فامیل خود، از حزب خود دفاع کند، از جریان سیاسی خود دفاع کند و جریان‌های دیگر ولو هیچ مشکلی نداشته باشد پرونده سازی کند! این‌که جامعه‌ی اسلامی نیست. این‌که جامعه‌ی امام سجّاد علیه السّلام نیست، این‌که جامعه‌ی علوی نیست که هر گوشه‌ای یک قطعه‌ای درست کردیم و همه به جان هم افتادیم. کجا این‌ بوی دین می‌دهد؟! باید خود را از تعصّبات بیرون بکشیم. از مظلوم واقعاً حمایت و دفاع کنیم و ظالم را واقعاً مورد نفرت قرار دهیم. ظلم باید در جامعه قبیح باشد و هیچ کسی جرأت نکند به هم ظلم کند. هیچ مردی نتواند به زن خود ظلم کند. هیچ زنی نتواند به همسر خود ظلم کند. هیچ بچّه‌ای نتواند به بچّه‌ی دیگر ظلم کند.

 

 ما وقتی ظلم که می‌‌گوییم فقط سراغ ظالم‌های دانه درشت می‌رویم. ما در خانه‌ی خود گاهی تماشا می‌کنیم که یک بچّه عزیز کرده‌ی ما است و او را تشویق می‌کنیم و بچّه‌ی دیگر مظلوم واقع می‌شود و چیزی هم نمی‌گوییم. این حساسیّت در برابر ظلم، خود این تبعیض ظلم است. جامعه باید نسبت به مساوات در تقسیم بیت المال و امکانات حسّاس باشد. امام سجّاد علیه السّلام در این صحیفه‌ هم کار تربیتی کرده است و هم کار اخلاقی کرده است و هم جبهه‌ی سیاسی باز کرده است که ما در میدان باشیم و در صحنه باشیم. مرد باشیم، انقلابی باشیم و نترسیم.