صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها فرمود: این همه علی برای شما زحمت کشید، یک شخصی که ۲۳ سال در راه حق جنگید، هزینه کرد، شب‌ها زن و بچّه‌ی او گرسنه بودند، کدام مجاهدی است که بعد از چند روز به خانه بیاید ببیند بدن مبارک صدیقه‌ی طاهره، سیّده نساء اهل الجنّه بی‌حال شده است؟ هنوز بدن مبارک پیغمبر را دفن نکرده بودند این‌ها شروع کردند. هر کسی خود را جای امیر المؤمنین علیه السّلام بگذارد آن‌جا نفرین می‌کند و رها می‌کند. به خانه‌ی او حمله کردند، امیر المؤمنین را به مسجد بردند، غیرت الهی حضرت صدیقه‌ی طاهره به جوشش آمد. در نقل‌های ما است که آثار عذاب آمد یا حضرت حالت نفرین گرفت. امیر المؤمنین علیه السّلام بلاتشبیه مثل همان مادری است که وقتی دو مادر سر یک بچّه‌ای دعوا داشتند حضرت فرمود: شمشیر بیاورید نصف کنم که آن مادر حقیقی گفت: من نمی‌خواهم.

 

امیر المؤمنین علیه السّلام مثل آن مادری است که اسلام را او بزرگ کرد. نگاه کرد دید رسول خدا صلوات الله علیه خیلی زحمت کشیده است، صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها نفرین کند چیزی باقی نمی‌ماند. پیغام داد سلمان برو به فاطمه‌ی زهرا بگو پدرت برای این اسلام خیلی زحمت کشید. بدتر از این شرایط ما هیچ وقت دچار نشدیم. از این بدتر هم شد چشم امیر المؤمنین به یک چیزهایی افتاد که طبق بعضی نقل‌ها بعد از شهادت صدیقه‌ی طاهره از آن خانه نقل مکان کردند، ائمّه گاهی به آن‌جا می‌رفتند فقط نماز می‌خواندند، خیلی سخت بود زندگی در خانه‌ای که همه جای آن طنین ناله‌های صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها به گوش می‌رسید. این اتّفاق افتاد، شما یک جا پیدا کنید که امیر المؤمنین صلوات الله علیه از انجام وظایف دست کشیده باشد، مگر می‌شود شیعه‌ی امیر المؤمنین علیه السّلام ادّعا کند که من شیعه‌ی امیر المؤمنین هستم بعد که مشکلات را می‌بیند فرار کند. مشکل سیاسی می‌بیند کوتاه بیاید. یکی از مشکلات اصلی کشور ما همان چیزی است که امام صادق علیه السّلام فرمود: مشکل امیر المؤمنین علیه السّلام بود. هر کس در هر رشته‌ای که می‌تواند باید از بزرگان جامعه شود. نیّت کنید جوانی خود را خرج صدیقه‌ی طاهره کنید که دوباره این اتّفاق نیفتد. هر کس در هر جایی که استعداد دارد اگر شمایی که سربند یا حسن به سر خود بستید، پرچم امام حسن علیه السّلام را بلند نکنید کسانی می‌آیند که می‌خواهند این پرچم را نابود کنند و آن وقت نباید هیچ کس را الّا خودمان ملامت کرد. طلبه در طلبگی خود، دانشجو در دانشجویی خود، کاسب در پیشرفت اقتصادی خود تلاش کند. ما در دوره‌ای هستیم که همه‌ی عالم منتظر هستند ما را ببلعند و از بین برویم. از خیلی مسئولین داخلی بگیرید تا دشمنان خارجی. راستگو کم است، چون من چند سالی دو دهه راجع به نفاق صبحت کردم، دیگر شاخص‌های آن را مطرح نمی‌کنم. این‌که پنج درصد بودجه‌ی شهرداری است، هر چه خرج کنسرت شبانه شود می‌گویند کار فرهنگی انجام می‌دهند، شما چقدر خرج هیئت‌های امام حسین علیه السّلام کردید که منّت آن را سر هیئت‌های امام حسین علیه السّلام می‌گذارید؟ این‌ نشان می‌دهد که دشمن دارد کار خود را انجام می‌دهد، حالا این بنده خدا که گفتم نمی‌خواهم بگویم عامل بیگانه است، شاید نفهمیده است، به او القا کردند، برنامه‌ی او را عوض کردند.

 

ما در دانشگاه یک استادی داشتیم او از روی کتاب درس می‌داد. یک روز تلفن او زنگ زد، چند برگه در دست داشت، رفت که تلفن را جواب بدهد و بیاید از یک تا شش شماره نزده بود، پشت سر هم بود بچّه‌ها برگه‌ها را جا به جا کردند و یکی را برداشتند. او همین برگه‌ها را که گرفته بود با این‌که -درس را نمی‌گویم چون بعضی بفهمند که کجا بود- آن درس از سنخ ریاضی و فیزیک بود، مسئله‌ی حلی بود. مسائلی که شما دارید حل می‌کنید باید نتیجه به هم مرتبط باشد، استنتاج است، همین‌طور از رو نوشت. شاید هم این‌گونه باشد. گاهی برنامه‌ی توسعه‌ی پنج ساله و ده ساله‌ی ما را فراموش کردند که بنویسند از کجا برداشتند، چون حال نداشتند یک دور ویرایش کنند، با همان کپی کردند. جامعه نیاز به خواص دارد که دل آن‌ها به حال مکتب بسوزد. هر کس در هر عرصه‌ای که استعداد دارد والّله وظیفه دارد.