خداوند در قرآن می فرماید: «وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسینَ»(روم، ۴۹)، علت این که «من قبل» در این آیه تکرار شده است، چیست؟

پاسخ اجمالی

خداوند در بخشی از سوره روم، به یکی از نعمت های مهم خود که نزول باران است اشاره می کند و با توضیح مراحل تشکیل ابرها و آمادگی آنها برای باریدن، می فرماید: «این الله است که بادها را برمی انگیزد و از این طریق ابرها را به حرکت درمی آورد. سپس هر طور که بخواهد آنان را در آسمان می گستراند و متراکم می کند. پس می بینی که از درون آن باران خارج می شود. وقتی این باران را به کسانی که خودش می خواهد، نازل می کند، آنان خوشحال می شوند».[۱] سپس در آیه بعد می فرماید: «وَ إِن کاَنُواْ مِن قَبْلِ أَن یُنزَّلَ عَلَیْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِین‏»؛[۲] و حقیقت این است که آنها پیش از آن که باران بر سرشان فرو ریزد، [آرى] پیش از آن سخت نومید بودند.
برخی از مفسران همچون زمخشری گفته اند: «مِن قَبله» تکرار همان عبارت قبلی است که برای تأکید، این تکرار صورت گرفته است. او علت این تأکید را طولانی شدن قحطی عنوان می کند و لازمه آن را تأکید در بشارت دادن به نزول باران می داند.
[۳] برخی دیگر علت این تأکید را، بیان سرعت تغییر قلب انسان ها از ناامیدی به امیدواری دانسته اند.[۴] طبق این نظریه، مرجع ضمیر «من قبله» مصدر مُؤوّل[۵] از عبارت «أَن یُنزَّلَ عَلَیْهِم»؛ یعنی «التنزیل علیهم» خواهد بود. کسانی که ضمیر «من قبله» را به باران برگردانده اند،[۶] در واقع به همین مطلب اشاره دارند.
اما دیگر مفسران، مرجع ضمیر را چیز دیگری دانسته و بالطبع عبارت «من قبله» را تکرار عبارت قبل ندانسته و تأکیدی بودن آن را نفی کرده اند؛ مانند این که گفته اند ضمیر به کلمه «الریاح» برمی گردد
[۷] و حقیقت این است که آنها پیش از آن که باران بر سرشان فرو ریزد، [آرى] پیش از وزیدن بادها سخت نومید بودند.
 و برخی آن را به «الکسف»
[۸] یا «الأرسال» برگردانده اند.[۹] وجه مشترک این موارد این است که این الفاظ یا مشتقاتشان در آیه قبل ذکر شده است.

 

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. «اللَّهُ الَّذِى یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَیَبْسُطُهُ فىِ السَّمَاءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَ یجَعَلُهُ کِسَفًا فَترَى الْوَدْقَ یخَرُجُ مِنْ خِلَالِهِ  فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُون‏»؛ روم، ۴۸٫

[۲]. روم، ۴۹٫

[۳]. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، ج ‏۳، ص ۴۲۷، دار الکتاب العربی‏، بیروت‏، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق‏.‏

[۴]. درویش، محیى الدین، اعراب القرآن و بیانه، ‏ ج ‏۷، ص ۵۱۴، دارالارشاد، سوریه، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق‏.

[۵]. إعراب القرآن و بیانه، ج ‏۷، ص ۵۱۴٫

[۶]. قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن،‏ ج ‏۱۴، ص ۴۴، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.

[۷]. ملاحویش آل غازى، عبدالقادر، بیان المعانى،‏ ج ‏۴، ص ۴۵۵، مطبعه الترقى، دمشق، چاپ اول، ۱۳۸۲ق‏.

[۸]. عکبرى، عبدالله بن حسین، التبیان فى اعراب القرآن،‏ ص ۳۰۶، بیت الافکار الدولیه، عمان، ریاض، چاپ اول، بی تا.

[۹]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، محقق: عطیه، على عبدالبارى، ج ‏۱۱، ص ۵۳، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.