من در سابق الایّام به زیارت قبر غیر معصوم و امام نمی‌رفتم چون تصوّر می‌کردم که فقط از قبور ائمّه (ع) که به مقام طهارت مطلقه رسیده‌اند، بسط و گشایش حاصل می‌شود؛ و از قبور غیر آن‌ها اثری مترتّب نیست. تا در سفر اوّلی که به عتبات عالیات با جمعی از تلامذه‌ی روحانی خود به جهت زیارت مشرّف شدیم؛ یک روز در ایّام اقامت در کاظمین (ع) برای تماشای بنای مدائن و ایوان شکسته‌ی کسری که حقّاً موجب عبرت بود، از بغداد به صوب مدائن رهسپار شدیم و پس از تماشای مدائن و به جای آوردن دو رکعت نماز در آن ایوان که مستحب است، به سمت قبر سلمان و حذیفه -که در قرب آن ایوان قرار داد- راه افتادیم.

و ما در کنار قبر سلمان نه به جهت زیارت، بلکه به جهت رفع خستگی و استراحت با جمیع احباب و دوستان نشسته بودیم که ناگهان سلمان از ما پذیرایی نمود و خود را به صورت واقعیه‌ی خود نشان داد و به حقیقت خود تجلّی نمود! چنان روح او لطیف و صاف و بدون ذرّه‌ای از کدورت و چنان واسع و زلال بود که ما را در یک عالم از لطف و محبّت و سعه و صفا فرو برد! و چنان در فضای وسیع و لطیف و بدون گِره از عالم معنا ما را داخل کرد، که حقّاً مانند فضای بهشت، پرلطف و صفا و چون ضمیر منیر عارف بالله، مانند آب صافی زلال و مانند هوا لطیف بود!

من از این‌که به جهت زیارت در کنار قبر او نیامده بودیم، شرمنده شدم؛ و سپس به زیارت پرداختیم. و از آن پس نیز به زیارت قبور غیر ائمّه‌ی طاهرین (ع) هم از علماء الله و مقرّبان و اولیاء خدا می‌روم و مدد می‌گیرم و به زیارت قبور مؤمنین در قبرستان می‌روم؛ و به شاگردان خود توصیه نموده‌ام که: از این فیض الهی محروم نمانند.

منبع: کتاب پندهای آسمانی، صص ۳۸-۴۰