با توجه به تحلیل صرفی «انّا» و «انّنا» که هر دو: «انّ» به انضمام «نا» می باشد، لطفاً فرق کاربردی این دو را بیان فرمایید. متشکرم

پاسخ اجمالی

در استعمالات عرب و حتی در قرآن مجید می بینیم که در برخی موارد از واژه «اِنّا» و در موارد دیگر از واژه «اِنَّنا»، همچنین گاه از واژه «اِنّی» و گاه از «اِنَّنی» استفاده می شود.
در این زمینه باید گفت، «اِنّا» در اصل «اِنّنا» بوده، ترکیبی از «اِنّ» و ضمیر متکلم مع الغیر «نا»!
 و «اِنّی» نیز در اصل «اِنَّنی» بوده، ترکیبی از اِنَّ و نون وقایه
[۱] با ضمیر متکلم وحده«ی»
به دلیل اجتماع سه نون، یکی از نون ها را می توان برای تخفیف حذف کرد.
[۲]
همان گونه که در علم ادب بیان شده، حروفی در کلام عرب وجود دارند که اگر آورده نشوند خلل و اشکالی در اصل معنا به وجود نمی آید، ولی آوردنشان در کلام سبب تأکید کلام می شود. بنابراین هرگاه متکلم احساس کند کلامش علاوه بر تأکید شدن به سبب اِنَّ نیاز به تأکید بیشتری دارد، نون را در کلامش می آورد و با لفظ «اِنَّنی» یا «اِنَّنا» با مخاطب سخن می گوید، مانند سخن موسی و هارون(ع) با پروردگار متعال برای رساندن و القای ترس بیش از حد از روبرو شدن با فرعون و جواب پروردگار به آنان مبنی بر تأکید بر معیت و همراهی با آنان جهت از بین بردن این ترس مفرَط  در آیات: «قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنا أَوْ أَنْ یَطْغى»،
[۳] «قالَ لا تَخافا إِنَّنِی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَرى».‏[۴]
هر گاه نیاز به تأکید مضاعف نباشد نون آورده نمی شود. بنابر این، آوردن و نیاوردن نون، دایر مدار احتیاج به تأکید مضاعف و عدم احتیاج به آن است که تشخیص مصادیق آن با توجه لوازم زمانی و مکانی بر عهده متکلم حکیم می باشد.

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. «هر گاه یائ متکلم که ضمیر متصل است به افعال یا به حروف مشبهه بالفعل(اِنَّ، اَنَّ، کَأَنَّ، لَیتَ، لکِنَّ، لَعَلَّ)  متصل شود باید بین فعل و این ضمیریا بین حروف مشبه بالفعل و این ضمیر یک نونی که از آن به نون وقایه تعبیر می شود در بیاید تا از اشتباه شدن آنها با برخی از اسم هایی که به یای متکلم اضافه شده اند یا برخی از صیغه هایی که آخرشان به یاء ختم می شود جلوگیری نماید. به عنوان نمونه اگر بین اِنَّ و یای متکلم نون وقایه در نیاوریم و اِنّی استعمال کنیم در برخی از موارد که سیاق کلام روشن نباشد ممکن است با «اِنّی» که فعل امر صیغه مفرد مؤنث از ماده «اَنَّ»، «یَاِنُّ» می باشد اشتباه شود. البته آوردن نون وقایه بین اِنَّ و یای متکلم دارای الزام ادبی نیست بلکه متکلم در آوردن و نیاوردن آن مخیر است». سیوطی، جلال الدین، عبد الرحمن ابن ابی بکر، محقق: الغرسی، محمد صالح بن احمد، البهجه المرضیه فی شرح الالفیه،  ص ۷۵ – ۷۶، بیروت، دار السلام، ۱۴۱۰ق.

[۲]. نحاس ابوجعفر احمد بن محمد، اعراب القرآن( نحاس)، ج ۱، ص ۴۲، ج ۵، ص ۱۶۵، بیروت، منشورات محمدعلى بیضون، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.

[۳]. «گفتند: پروردگارا، ما مى ‏ترسیم که (پیش از ابلاغ رسالت) بر ما برآشوبد و عقوبت کند، یا (در کفر و ظلمش) از حد بگذرد»، طه، ۴۵٫

[۴]. «گفت: (ابدا) نترسید، بى‏ تردید من همراه شمایم مى‏ شنوم و مى‏ بینم»، طه، ۴۶٫