در ابتدا باید گفت که اسلام با توجه به واقعیت‏های مختلف، چند همسر گزینی را به طور محدود و مشروط پذیرفت. قرآن می‏گوید: «در صورت رعایت عدالت، مرد می‏تواند تا دو زن، یا سه و یا چهار زن اختیار کند[۱]». بنابرین برای رهیافت به جواب این سؤال باید شرایط آن روزگار را بررسی کرد و علل چند همسرگزینی برخی از امامان را جویا شد. و این چیزی نیست جز همان کاری که در فیشی مجزا برای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کردیم. در واقع همان دلایلی را که برای ازدواج پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ذکر شد، برای ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز جریان دارد. ولی به خاطر تفاوت شرایط مکانی و زمانی، علل دیگری نیز برای امامان معصوم وجود دارد که به وسعمان برخی از دلایل آن را به رشته تحریر درآورده‌ایم.

الف- بیوه ماندن همسران مجاهدین

در صدر اسلام، جنگ‏های گوناگونی رخ می‏داد، و مردان بسیاری در درگیری‏ها کشته می‏شدند، از این رو تعداد زنان نسبت به مردان فزونی پیدا می‌کرد. وجود زنان بیوه و یتیم دار، به یکی از مشکلات اجتماعی تبدیل شده بود. برای عبور از این مشکل، چند همسر گزینی مردان، راه حل معقول و شناخته شده آن دوران گردیده بود. از این رو مردان می‏توانستند زنان متعددی را به عقد خود در آورند.

چه بسا اتفاق می‏افتاد که شوهری در جنگ کشته و همسر و فرزندانش بی‌سرپرست می‏شدند، و از جهات متعددی همانند اقتصاد و عاطفی با مشکل رو به رو می‌شدند. اسلام سفارش می‏کند به بچه یتیم محبت کنید؛ آنان را به خانه هایتان راه دهید و مانند فرزندان خویش سرپرستی آنان را برعهده بگیرید. انجام این کار به طور معمول این گونه است که زن بیوه شوهر کند و با بچه‏های یتیمش در خانه شوهر جدید، زندگی کنند. این نوع ازدواج‏ها همیشه از روی لذت گرایی و خودخواهی نیست، بلکه گاهی از روی انجام وظیفه اخلاقی و حس همدردی و دگردوستی است. چنانچه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با ام سلمه و امیرالمؤمنین با اسماء بنت عمیس ازدواج کردند و در زندگی خویش  از این سنت تبعیت نمودند. این ازدواج‏ها نه تنها‏ نکته منفی و ضعف نیست؛ بلکه نقطه مثبت و قوّت در زندگی آن بزرگ مردان است. و باید توجه نمود که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مادامی که حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها زنده بود و نیز امیرالمؤمنین علیه‌السلام تا زمانی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها زنده بود به این کار اقدام نکردند.

ب- خوف از دستگاه حاکمه

گاهی دستگاه حاکمه به برخی از امامان ازدواج‌هایی را تحمیل می‌کرد تا از شرایط و اوضاع و احوال امام معصوم با خبر شده و کنترل او را به دست بگیرد. چنانچه امام هشتم علیه‌السلام با ام حبیبه دختر مأمون عباسی و نیز امام جواد علیه‌السلام با ام فضل دختر مأمون عباسی ازدواج کردند که سرانجام همین ملعونه امام جواد را به شهادت رساند.

ج- مسائل تربیتی

گاهی علت ازدواج های امامان علیه‌السلام روش تربیتی و بها دادن به زیردستان و طرد امتیازات جاهلی است، مانند ازدواج امام سجاد علیه‌السلام با کنیزی که اوّل او را آزاد کرد، سپس به عقد خود در آورد که «عبدالملک مروان» به حضرت خرده گرفت که چرا فردی از بزرگ خاندان قریش با یک کنیز آزاده شده ازدواج نموده است. حضرت فرمود: «اسلام تفاخرات جاهلی را لغو نموده است[۲]».

برخی از امامان علیه‌السلام به علت وجود خفقان و شرایط سخت حتی یک همسر دائم اختیار نکردند و به بهره مشروع از کنیزان اکتفا نمودند، مانند امام هادی و عسکری علیه‌السلام.

برخی دیگر غلامان و کنیزان متعدد می خریدند، چند ماهی در خانه نگه می داشتند و آنان را به آداب اسلامی خوب تربیت می کردند و بعد در راه خدا آزاد می کردند. این حرکت نه با هدف کامجویی از کنیزان،‌ بلکه با هدف مقدس الهی و به عنوان یک روش تربیتی، انجام می شد. امامان غلامان و کنیزان را می خریدند تا بعد از یک دوره آموزشی آنان را از قید اسارت آزاد سازند.

در زندگانی امام چهارم علیه‌السلام این موضوع به روشنی دیده می‌شود. امام در هر شب از ماه رمضان یک یا چند برده آزاد می کرد، و در آخر ماه رمضان به تعداد کل شب های ماه رمضان آزاد می‌کرد و می گفت: «دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد می کنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد». امام سجاد علیه‌السلام هیچ کنیز یا غلامی را بیش از یک سال نگه نمی داشت. همه را در شب عید فطر آزاد می‌کرد. حضرت با هر مناسبتی برده ای را آزاد می‌کرد. این یکی از کارهای مستمر حضرت بود که کنیزان و غلامان را بخرد و مدّتی به تعلیم و تربیت آنان بپردازد و سپس در راه خدا آزاد کند. مورخان نوشته اند: در مدینه گروه عظیمی از بندگان و کنیزان آزاد شده بودند که توسط امام سجاد  علیه‌السلام رهایی یافته بودند[۳].

در عین حال که این مسئله میان مردم آن زمان عادی بوده است و اختصاص به امامان و یا پیامبر نداشته است. منتهی دشمنان اهل بیت ‏علیهم‌السلام و پیامبرصلی‌الله‌وعلیه‌وآله با تفسیرهای نادرست و با نقل روایات جعلی در پی اهداف شوم خود هستند.

زندگی آنان چنین نبود که زنی را به همسری می‏گرفتند و بعد از چند روزی با او برخوردی مانند لباس چرکین می‏کردند و به دور می‏انداختند! این تهمتی بیش نیست. آنان انسان‏های برگزیده و نمونه‌ای در تمامی جهات خوبی‏ها هستند. نقطه ضعفی در زندگی امامان‏علیهم‌السلام وجود ندارد. این یک اصل مسلّم و پذیرفته شده است.

نکته پایانی

باید توجه داشته باشید که امامان‏ علیهم‌السلام، دشمان قسم خورده‏ای داشتند که در رأس آنان بنی‏امیه قرار دارند. فراموش نکنیم که بزرگ بنی امیه، ابوسفیان، مدت‏ها با پیامبر صلی‌الله‌وعلیه‌وآله و مسلمانان درگیر جنگ بود. همسرش (هند جگر خواره) در پی قتل حمزه برآمد و بعد جگرش را به دندان کشید، و معاویه پسر این دو، با علی‏ علیه‏السلام جنگید و حکومت را از امام حسن‏ علیه‏السلام ستاند و حضرت را به شهادت رساند. پسر معاویه (یزید) امام حسین‏ علیه‏السلام را به شهادت رساند و … .

حال دشمنی بنی امیه به همین اندازه ختم نشد؛ معاویه پول می‏داد تا بر ضد علی و خاندانش روایاتی بسازند و شخصیت حضرت و اهل بیتش را لکه دار نمایند. از جمله گفتند: امام حسن‏ علیه‏السلام پیوسته زن می‏گرفت و طلاق می‏داد.

این مطالب نادرست و ساختگی است. زندگی درخشان امام حسن ‏علیه‏السلام از این گونه حرف‏ها پاک است. امام مجتبی، امام هدایت است. ضعف و کجی در زندگی او وجود ندارد. حضرت یکی از اصحاب کساء است که در عظمت وی آیه تطهیر نازل شد و قرآن با بیان این آیه، جملگی اصحاب کسا را معصوم معرفی کرد. فردی که معصوم است، هیچ نقطه ضعفی در زندگیش وجود ندارد. تعدد همسران و فرزندان امام حسن نیز از آن تهمت‏ها است، تا با شیوه تهمت، قیام بنی حسن را که از مهم‏ترین قیام‏ها علیه خلفای اموی و عباسی بود، سرکوب کنند[۴].

امامان‏ علیهم‏السلام زنان زیادی نداشتند. درحدی که اسلام محدود کرده است. عمل می‏کردند. تنها برخی امامان مانند امام علی ‏علیه‏السلام چهار همسر داشته. البته بعد از رحلت حضرت زهرا علیهاالسلام. در زمان حیات آن بانو امام علی ‏علیه‏السلام همسر دیگری اختیار نکرد. برخی امامان کم‏تر از چهار همسر داشتند. این سخن که امامان ‏علیهم‌السلام مدام زن می‏گرفتند و طلاق می‏دادند، سخن ناروایی بیش نیست و هیچ سند تاریخی ندارد و باید در چنین مواردی به اسناد و کتاب‏های تاریخی و فلسفه زندگی امامان مراجعه کرد.

.[۱]  سوره نساء، آیه ۲

[۲] کلینی، کافی، ج۵، ص ۳۴۵؛ مجلسی، بحار، ج۴۶، ص ۱۰۵

[۳] علی بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۶۱؛ مهدی پیشوایی، سیره پیشوایانف ص ۳۰۲ – ۳۰۰

[۴] برای پرهیز از طولانی شدن پاسخ توصیه می‏کنیم کتاب “حقایق پنهان” تألیف احمد زمانی، صفحات ۳۳۱ تا ۲۵۳ را مطالعه نمایید.