نمایش و بازآفرینی ایران به عنوان یک «دیگری» برای غرب، یکی از مسایل مهم تاریخ روابط ایران و غرب است. تصویر ایران به عنوان دیگری غرب، ریشه در تاریخ یونان دارد، اما عصر روشنگری را میتوان سرآغاز نمایش هدفمند شرق و ایران به عنوان دیگری غرب تلقی کرد. مونتسکیو از نخستین متفکران غربی است که با کتاب نامه های ایرانی و بازآفرینی دو شخصیت «ازبک» و «ریکا»، دو مسافر خیالی از قلمروی صفویه، تلاش هدفمندی را برای شناخت غرب از طریق نمایش دیگری آغازکرد و در بنیادهای شناخت ایران و شرق مسلمان در ذهنیت انسان غربی سهیم و موثر گردید. این پژوهش بر آن است با مدد از دیدگاه دریدا درباره شالوده شکنی و آرای فوکو، لاکلاو و موفه و ادوارد سعید به بررسی شالوده شکنی رویکرد شرقشناسی مونتسکیو در کتاب نامه های ایرانی بپردازد. یافته های پژوهش نشان میدهد که هدف مونتسکیو بیش از آن که شناخت ایران و شرق باشد شناخت خود از طریق نمایش و بازآفرینی دیگری بوده است. این رویکرد به ایران و شرق مسلمان، رویکردی یک سویه و مبتنی بر پیش فرض های برتری طلبانه و تقابلی است که در رویکرد مونتسکیو و اغلب غربی ها، شکلی غالب به خود گرفته است و در چگونگی معرفی ایران و شرق مسلمان به جامعه غربی، نقشی اساسی داشته است.
شالوده شکنی مونتسکیو در نگاه خاور شناسان به ایران و شرق مسلمان
مقاله ای از علی اکبر کجباف و اصغر فروغی و اسماعیل محمودی
پاسخ دهید