لذا پیغمبر ما که در مقام ارتباط فردی با خدا آن‌چنان عاشقانه عبادت می‌کند که قرآن کریم می‌فرماید: «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏»[۱] در ذیل این آیه‌ی کریمه دارد که پیغمبر خدا شب‌ها روی یک پای خود می‌ایستاد. برای این‌که در راه محبوب رنج بکشد ساعت‌ها روی یک پا بود و با خدا مناجات می‌کرد. پاهای مبارک او ورم کرده بود. این از احادیث مشهوری است که شیعه و سنّی نقل کردند. از کثرث قیام شبانه هر دو پای مبارک وجود نازنین پیغمبر خدا ورم کرده بود. با این ارتباط شخصی که «قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»[۲] وجود نازنین پیغمبر بیشتر شب را یا دو ثلث شب را به بیداری می‌گذارند. آن هم ناله‌های پیغمبر، اشک‌های پیغمبر، سوز و گداز پیغمبر نظیری در عالم ندارد. این کسی است که این‌طور با خدا خلوت دارد و سوز و گداز دارد، قشون تجهیز می‌کند، فرمانده قشون معیّن می‌کند، امور اقتصادی تشکیل می‌دهد، مالیّات برای مسلمان‌ها مشخّص می‌کند، مأمور جمع آوری مالیات می‌فرستد. برای جامعه در هر بخشی سیاست خاصّی را اعمال می‌کند.

 دینی است که هم در بعد سیاسی و اجتماعی آخرین حرف را دارد و هم در بعد مناجات و عرفان و عشق به خدا آخرین حرف را دارد. هم در بعد تعقّل و تفکّر پیغمبر خدا مایه‌های فکری را برای ما آورده است، هم در بعد جذبه‌های عرفانی. هیچ شخصیّتی جاذبه‌‌ی پیغمبر ما را ندارد. سلمان یک نمونه است، اویس قَرَنی یک نمونه‌ی دیگری است که پیغمبر خدا تحت اشراقات و تدبیر خود دل او را تغذیه می‌کند، روح او را مشتعل کرده است و ذوب در خدا و اولیای الهی می‌شود.


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۱ و ۲٫

[۲]– سوره‌ی مزمّل، آیات ۲ تا ۴٫