همین امیر المؤمنین که در حکومت او نسبت به برده‌ها و ایرانی‌ها حضرت آن‌قدر تواضع داشت که در وسائل و کتاب الجهاد شما نگاه کنید. ایرانی‌ها می‌آمدند گله می‌کردند که عرب‌ها با ما بد رفتاری می‌کنند. حضرت این‌ها را جمع می‌کرد و نصیحت می‌کرد. یعنی می‌فهمیدند که امیر المؤمنین اهل قبیله بازی و عرب و عجم نیست. یا از این حیرت آورتر در دوره‌ای که برده‌ها را قد حیوان هم قبول نداشتند، دور از محضر شما گوسفند را از غیر عرب بیشتر قبول داشتند. چون می‌گفتند گوسفند هنگام نماز از جلوی ما رد شود نماز باطل نمی‌شود، امّا ایرانی رد شود نماز باطل می‌شود. سر سفره یک عرب می‌نشست غیر عرب حق نداشت بنشیند. یک جا عرب حضور داشت عجم حق نداشت سوار اسب شود، ولو در جنگ شکست بخورند. شما می‌بینید امیر المؤمنین می‌روند دو لباس می‌خرند یک گران و یک ارزان و به برده‌ی خود آن گران‌تر را می‌دهند. اصلاً نمی‌فهمیدند این رفتار یعنی چه؟ این‌ها ملاطفت‌های اهل بیت با برده‌ها را نمی‌فهمیدند که به چه شکل است.