آن بخش شخصی و فردی که ما باید سراغ قرآن و عترت برویم یکی از خطرات بزرگ است. چون انحراف در این‌جا مشاهده می‌شود. این‌که به ما می‌گویند باید به سراغ قرآن و عترت بروید، باید به سراغ قرآن و عترت بروید، نه قرآن و حدیث! حدیث با عترت متفاوت است. یعنی اگر شما زمان حضور معصوم بودید باید دین خود را از قرآن و از معصوم بگیرید، حاکم به قرآن هم همان معصوم است. اگر جایی، آیه‌ای را طوری متوجّه شدید و امام صادق (سلام الله علیه) طور دیگری فرمود، حتماً ایشان درست فهمیده است. مخاطب حقیقی قرآن ایشان است.

 الآن که ما دسترسی به معصوم نداریم چطور؟ الآن که ما دسترسی به معصوم نداریم محکی آنچه از معصوم نقل شده است به دست ما رسیده است که به آن حدیث و قرآن می‌گوییم. منتها این دیگر خود امام حی نیست که شما سراغ او بروید سؤال کنید و خود ایشان جواب سؤال شما را بدهد. فهم متن فرق دارد با این‌که مثلاً شما از امام جماعت محترم مسجد سؤال دارید و استفتاء را می پرسید و ایشان هم جواب شما را می‌دهند. بالاخره متوجّه می‌شوید که حکم ایشان چه بود. مثلاً در شک ۳ و ۴ نماز من چه کار کنم. توضیح می‌دهند و متوجّه می‌شوید. قرائنی که در بحث بین شما و ایشان است، مثلاً می‌خواهید خمس دهید، سؤال می‌کنید و ایشان توضیح می‌دهد. متوجّه نشدید می‌پرسید. اشتباه متوجّه شوید و شک کنید می‌پرسید.

 زمان معصومین قرآن و عترت، خود قرآن را اگر متوجّه نمی‌شدند از معصوم می‌پرسیدند. ما امروز دسترسی به معصوم نداریم. ما هستیم و قرآن و آنچه از معصوم حکایت شده است. قرائن سؤال کننده دیگر دست ما نیست. یک مکتوبی است و لذا این کار، کار تخصّصی است. این یک پارتی بازی نیست که من دیشب عرض کردم اگر شما گرفتار شدید و اهل علم نبودید باید به مرجع رجوع کنید. این به این معنا نیست که راه را بسته باشند. اگر معصوم حضور داشت که سراغ معصوم می‌رفتید. گرچه زمان خود معصومین هم با توجّه به این‌که دسترسی به همه‌ی معصومین یکسان و آسان نبود، همان معصومین بزرگوار مردم شهرها را به علمایی که مورد اعتماد معصومین بودند ارجاع می‌دادند. مثلاً قمی‌ها آمدند سؤال کردند آقا ما دین خود را از چه کسی بگیریم؟ حضرت رضا (سلام الله علیه) فرمودند: «عَن یونس بن عبد الرّحمن».