من به سراغ کتاب انساب الأشراف می‌روم، این هم خیلی کتاب قدیمی است. تقریباً ۲۰ سال بعد از بخاری از دنیا رفته است. آقای بخاری ۲۵۶ از دنیا رفته است، ۲۰ سال بعد از او این بلاذری از دنیا رفته است، یعنی می‌خواهم بگویم کتاب قدیمی است. او این‌جا را که دارد نقل می‌کند، می‌گوید: یک عدّه… در کتاب بخاری آمده است فلانی؛ یک نفر این‌جا (کتاب انساب الاشراف) می‌گوید: یک گروه آن‌جا می‌گوید: در مکّه آمدند گفتند. این‌جا می‌گوید: مدام این طرف و آن طرف می‌نشستند می‌گفتند آن‌جا نمی‌گوید: چه کسی. این‌جا می‌گوید: زبیر. در یک نقلی هم می‌گوید: عمار. زبیر و عمار و امثال این‌ها اواخر دوران خلیفه‌ی دوم این‌قدر این طرف و آن طرف نشستند، اشکالات حکومت را مطرح کردند و جامعه را آماده کردن که با علیّ بن ابی‌طالب (صلوات الله علیه) بیعت بکند، این نقل خود آن‌ها است، هنوز من نقل شیعی آن را نخواستم ورود بکنم، بگویم. این چیزی است که خود آن‌ها دارند، اشاره است. یک‌جا فلان را برداشته است گفته است: زبیر. یک‌جا فلان را برداشته است گفته است: عمار. برای این‌که نگوید: یکی و دو تا و چند تا بود، یک‌جا گفته است: رجال. چند جا هم گفتند: رجال. رجال یعنی یک گروه مردها.

این‌ها این‌قدر این طرف و آن طرف نشستند حرف زدند افکار عمومی نسبت به خلیفه‌ی دوم که نقد داشت، شجاعت نداشت که با آن برخورد بکند چون خشونت او سنگین بود، افکار عمومی تهییج شدند اگر فلانی بمیرد با فلانی که چه کسی است؟ علیّ بن ابی‌طالب است بیعت می‌کنیم. در انساب الأشراف این‌طور آمده است. می‌گوید: زیبر گفت: اگر خلیفه‌ی دوم بمیرد ما با علی بیعت می‌کنیم.